شعر هفتمین معصوم (شهادت امام محمد باقر علیه السلام)
۲۲ شهریور ۱۳۹۴ 0اي فروزان گهر پاک بقيع
گل پرپر شده در خاک بقيع
با سلامت کنم آغاز کلام
اي تو را ختم رسل گفته سلام
پنجمين حجت و هفتم معصوم
به ابي انت که گشتي مسموم
اي فداي حق و قرباني دين
کرده يک عمر نگهباني دين
تنت از درد و الم کاسته شد
تا که دين قامتش آراسته شد
از عدو ظلم و شرارت ديده
چون پدر رنج اسارت ديده
خار در پاي و رسن در بازو
رفته اي با اسرا در هر سو
کرده خون خاطرت اي شمع ولا
محنت واقعه ي کرب و بلا
کربلا ديده اي و کوفه و شام
اي شهيد از اثر ظلم هشام
آتش غم پر و بالت را سوخت
زهر کين شعله به جانت افروخت
اثر زهر به زين آلوده
کرد اعضاي تو را فرسوده
خود تو مظلومي و قبر تو خراب
ديده ي دهر از اين غصه پر آب
شيعه را دل ز عزايت شده داغ
که بود قبر تو بي شمع و چراغ
ظلم اين است که دور از ادراک
کرده يکسان حرمت را با خاک
نزد آن طايفه ي زشت مرام
بوسه بر قبر شما هست حرام
با چنين ظلم و ستم از اعدا
بهتر اين است که قبر زهرا
مخفي از ديده ي دشمن گرديد
تا ز هر حادثه ايمن گرديد
شاعر: موید
منبع: حديقه الذاکرين، يدالله بهتاش،نشر سبحان، 1383، ص460