شعر آفتاب فاطمه (درباره شهادت امام باقر علیه السلام)
۲۸ شهریور ۱۳۹۴ 0پيكرش مسموم از زهر جفا گرديده بود
طاير جانش دگر از تن رها گرديده بود
بر سر بازار تنهايى ز داغ آن امام
در مدينه پرچم ماتم بپا گرديده بود
حضرت باقر ز پا افتاد و در گلزار غم
قامت سرو گلش صادق دو تا گرديده بود
هفتم ذيحجّه شد تكرار عاشورا مگر
كز عزاى او مدينه كربلا گرديده بود
اين كه مى آيد ز خاكش بوى غربت در بقيع
همسفر با كاروان نينوا گرديده بود
گشت پنهان آفتاب فاطمه در ابر خاك
عالم از هجران او ظلمت سرا گرديده بود
«ياسر» از داغ جگرسوز امام پنجمين
خون روان از ديده اهل ولا گرديده بود
منبع: صبای مدینه، محمود تاری، ص43.