شعر حج ناتمام
۳۱ شهریور ۱۳۹۴ 0نمی گویم چه مظلومانه رفتند
کبوترها به شب از لانه رفتند
نمی دانم چه با این زمره کردند
که حج خود بدل بر عمره کردند
صفا و مروه آن شب بی صفا بود
که روح کعبه از کعبه جدا بود
به شب از خانه صاحب خانه می رفت
پی یک شمع صد پروانه می رفت
حرم شد از حرم کعبه جان کعبه
شده آواره مولا باموالی
برفت از جسم کعبه جان کعبه
جدا شد از حرم جانان کعبه
نه بیت و حجر زمزم گریه می کرد
دل سنگ حجر هم گریه می کرد
مقام از هجر،سوزی در جگر داشت
که مولایم جسمم پای برداشت
بیابانی صدا زد: من منایم
مرو تا من به دنبالت بیایم
منبع: گل واژه های حسینی (گلچین اشعار نهضت ابا عبدالله الحسین)، گردآوری و تدوین:علیرضا نریمانی، قم: ابتکار دانش،1389، صص38-39.