شعر سروش اصفهانی درباره شهادت فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها
۲۹ مهر ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلامزینب گرفت دست دو فرزند نازنین
می سود روی خویش بپای امام دین
گفت ای فدای اکبر تو،جان صد چو آن
گفت ای نثار اصغر تو،جان صد چو این
عون و محمد آمده از بهر عون تو
فرمای تا روند به میدان اهل کین
فرمود،کودکند و ندارند حرب را
طاقت،علی الخصوص که با لشگری چنین
طفلان ز بیم جان نسپردن براه شاه
گه، سر بر آسمان، و گهی چشم بر زمین
گشت التماس مادرشان عاقبت، قبول
پوشیدشان سلاح و نشانیدشان بزین
این یک،پی قتال، دوانید از یسار
و آن یک،پی جدال، برانگیخت از یمین
بر این یکی ،ز حیدر کرار، مرحبا
بر آن دگر، ز جعفر طیار،آفرین
گشتند کشته هر دو برادر بزیر تیغ
شه را نماند،جز علی اکبر کسی معین
منبع: یاران خورشید، غلامرضا بهرامی، قم: انتظار سبز، 1389، ص46.