چه نیازی به امام معصوم است؟ ( دلایل عقلی )
۰۷ تیر ۱۳۹۷ 0 اهل بیت علیهم السلامبرای اثبات لزوم وجود امام معصوم در هر زمان دو دسته دلیل اقامه می شود. دسته اول دلایل عقلی و دسته دیگر دلایل نقلی هستند. در این نوشتار پیرامون دلایل عقلی سخن خواهیم گفت. دلايل عقلى در اين رابطه، عقلى محض نيست و بعضى از مقدمات آن از شرع گرفته شده است.
1. لزوم حفظ شريعت:
هر اجتماع دينى، نيازمند به يك شخصى است كه سخن و رفتارش، حجّت قاطع و ميزان حق و باطل باشد تا اگر در مسائل و محتواى آن دين، اختلافى پيش آمد، با مراجعه به او، اختلافات حل شده، دين از انحراف مصون بماند. در دين مقدّس اسلام نيز، وجود چنين انسانهاى بعد از پيامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) ضرورى است و گرنه برداشتهاى مختلف از دين بقاى آن را به صورت صحيح در فرهنگ جامعه به خطر مىاندازد. حضرت رضا (علیه السلام) در اين زمينه فرمود:
«... اگر خداوند، امامى استوار، امين، حافظ و نگاهدار (دين و اسرار الهى) براى مردم قرارندهد، به طور قطع، شريعت كهنه مىشود ودين از بين مىروو سنّت پيامبر(صلی الله علیه و آله) و احكام الهى، دگرگون مىشود، بدعت گزاران بر آن مىافزايند و ملحدان از آن مىكاهند و كار را بر مسلمانان مشتبه مىسازند.» « بحار الانوار، ج 23، ص 32»
2. نياز جامعه به رهبران الهى:
انسان، نيازمنديهايى دارد كه جز از راه تشكيل جامعه و تعاون عمومى برآورده نمى شود و جامعه صالح، جز در پرتو اجراى قوانين الهى شكل نمى گيرد و اجراى آنها، نيازمند به شخصى است كه خودش در مرحله اول، عالم و عامل به آن باشد واز لغزش و خطا محفوظ باشد تا آن را بطور دقيق اجرا كند و حق هر صاحب حقّى را ادا نمايد و گرنه آن قوايى كه براى رسيدن هدف كمال در وجود انسان گذارده شده، بطور كامل به ظهور نمىرسد و لازم مىآيد كه ايجاد آنها از ناحيه خداوند متعال لغو باشد و او حكيم است و صدور كار لغو از خدا، محال است. امام رضا (علیه السلام) به روايت فضل بن شاذان، چنين فرمود:
«و يكى از علّتهاى تعيين اولىالامر از طرف خداوند، آن است كه آنها را در امور دين و دنيا كه لازم دارند، سرپرستى و رياست كند. پس حكيمبا توجهبهحكمتش، امكان ندارد انسانها را از چيزهايى كه مىداند به آنها نيازمندند و قوام آنها جز به آن نيست، محروم رها كند.» « بحار الانوار، ج 23، ص 32.»
ج- نياز دين به تفسير و تبيين:
خداوند، اسلام را به عنوان يك دين كامل به پيامبر وحى كرد و دستورى از اسلام ناگفته به پيامبر باقى نماند، ولى آيا از دستورات اسلام، نگفته به عموم مردم باقى مانده يا نه؟ اهل تسنن، حرفشان اين است كه دستورات اسلام هر چه بود، همان بود كه پيامبربه اصحابش گفت. بعد در مسائلى كه در مورد آنها از اصحاب هم چيزى روايت نشده، گير مىكنند كه چه كار كنند و پاى قياس را به ميان مىكشند، ولى شيعه مىگويد: نه خدا دستورات اسلام را ناقص به پيامبر (صلی الله علیه و آله) وحى كرد و نه پيامبر (صلی الله علیه و آله) آنها را ناقص براى مردم بيان كرد، پيامبر كاملش را بيان كرد، اما آنچه پيامبر كامل بيان كرد، همه آنهايى نبود كه به عموم مردم گفت (بسيارى از دستورات بود كه موضوع آنها در زمان پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيدا نشد و بعد سؤالش را مى كردند) اما رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همه دستوراتى را كه از جانب خدا بود، به شاگرد خاصّ خودش على (علیه السلام) گفت و به او گفت: شما براى مردم بيان كن. «اقتباس از: امامت و رهبرى، مرتضى مطهرى، ص 54»
پاسخ به يك شبهه:
آيا امكان ندارد بدون امام معصوم، احكام و قوانين شريعت در بين بشر محفوظ بماند، به اين صورت كه هر دستهاى از مردم، حافظ يك سلسله از احكام باشند؟
پاسخ: احكام و قوانينى كه از جانب پروردگار براى هدايت انسانها فرستاده شده، در صورتى از تغيير و تحريف مصون مىماند كه حافظ آنها كسى باشد كه سهو و فراموشى در او راه نداشته و از گناه، معصوم و در امان باشد و بدون وجود امام معصوم، چنين موضوعى تحقق پيدانمىكند؛ زيرا امكان ارتكاب خطا در هر يك از افراد ملّت وجود دارد و مجموع ملّت نيز جز آحاد و افراد، وجودى ندارد. بنابراين، وقتى هر فردى از آنان غير معصوم شد، مجموع هم غير معصوم خواهد بود. امام رضا (علیه السلام) درباره ضرورت وجود امام معصوم فرمود:
چون براى مردم قوانين و دستورات معيّنى تعيين شده و مأمورند از حدود شرعى تجاوز نكنند،
اين موضوع امكان ندارد مگر اينكه شخص امينى بر آنان، گمارده شود .... « بحار الانوار، ج 23، ص 32.»
منبع: امامت و ولایت, مجموعه آثار پژوهشکده تحقیقات اسلامی, از نرم افزار زمزم 5.