با فدک و قضیه آن آشنا شویم
۰۳ اسفند ۱۳۹۳ 0 اهل بیت علیهم السلامالف) موقعیت جغرافیایی فدک
فدک دهکده ای در شمال مدینه بود که از مدینه تا آن شهر دو یا سه روز فاصله داشت.این دهکده در شرق خیبر و در حدود هشت فرسنگی آن واقع بود و ساکنانش همگی یهودی شمرده میشدند. امروزه فاصله خیبر تا مدینه را حدود 120 یا 160 کیلومتر ذکر میکنند.
ب) فدک و رسول خدا(صلی الله علیه واله )
در سال هفتم هجرت، پیامبر خدا(ص) برای سرکوبی یهودیان خیبر که علاوه بر پناه دادن به یهودیان توطئهگر رانده شده از مدینه به توطئه و تحریک قبایل مختلف علیه اسلام مشغول بودند، سپاهی به آن سمت گسیل داشت و پس از چند روز محاصره دژهای آن راتصرف کرد.
پس از پیروزی کامل سپاه اسلام [با آن که اختیار اموال و جانهای اُسرا همگی در دست پیامبر(ص) قرار داشت] رسول خدا(ص) با بزرگواری تمام، پیشنهاد آنان را پذیرفت و به آنها اجازه داد نصف خیبر را در اختیار داشته باشند و نصف دیگر از آن مسلمانان باشد. بدین ترتیب، یهودیان در سرزمین خود باقی ماندند تا هر ساله نصف درآمد خیبر را به مدینه ارسال دارند.
با شنیدن خبر پیروزی سپاه اسلام، اهل فدک که خود را همدست خیبریان میدیدند، به هراس افتادند؛ اما وقتی خبر برخورد بزرگوارانه پیامبر(ص) با اهل خیبر را شنیدند، شادمان شدند و از رسول خدا(ص) خواستند با آنان همانند خیبریان رفتار کند. پیامبر خدا(ص) این درخواست را پذیرفت.
ج) تفاوت فقهی حکم خیبر و فدک
مناطقی که به دست مسلمانان تسخیر میشود، دو گونه است:
1- مکانهایی که با جنگ و نیروی نظامی گشوده میشوند. این سرزمینها که در اصطلاح «مفتوح العنوة» (گشوده شده با قهر و سلطه) خوانده میشود، به منظور تقدیر از تلاش جنگجویانِ مسلمان در اختیار مسلمانان قرار میگیرد و رهبر جامعه اسلامی چگونگی تقسیم یا بهرهبرداری از آن را مشخص میسازد. منطقه خیبر، به غیر از دو دژ آن به نام های «وطیح» و «سلالم»، این گونه بود.
2- مکان هایی که با صلح گشوده میشود؛ یعنی مردم منطقهای با پیمان صلح، خود را تسلیم میکنند و دروازههای خود را به روی مسلمانان میگشایند. قرآن کریم اختیار این نوع سرزمینها را تنها به رسول خدا(ص) سپرده است و مسلمانان در آن هیچ حقی ندارند. فدک و دو دژ خیبر که نام آنها ذکر شد این گونه فتح شدند. بنابراین، ملک رسول خدا(ص) محسوب می شوند. طبری مورخ بزرگ میگوید: «فدک ملک خالص پیامبر خدا(ص) بود. زیرا مسلمانان آن را با سواره نظام و پیاده نظام نگشودند.»
د) ارزش اقتصادی فدک
درباره ارزش اقتصادی فدک بسیار سخن گفتهاند. برخی از منابع شیعی درآمد سالیانه آن را بین بیست و چهار هزار تا هفتاد هزار دینار نوشتهاند و برخی دیگر، نصف درآمد سالیانه آن را 24 هزار دینار نگاشتهاند. ابن ابی الحدید معتزلی از یکی از متکلمان امامی مذهب چنان نقل میکند که ارزش درختان خرمای این ناحیه با ارزش درختان خرمای شهر کوفه در قرن هفتم برابر بود.
به نظر میرسد میتوان تا حدودی ارزش [واقعی] اقتصادی آن را از یک گزارش تاریخی زمان خلافت عمربن خطاب دریافت. وقتی خلیفه دوم تصمیم گرفت فدکیان یهودی را از شبه جزیره عربستان اخراج کند، دستور داد نصف فدک را که سهم آنان بود، از نظر زمین و درختان و میوهها قیمت گذاری کنند. کارشناسان ارزش آن را پنجاه هزار درهم تعیین کردند و عمر با پرداخت این مبلغ به یهودیان فدک، آنها را از عربستان بیرون راند.
بنابراین، میتوان ارزش اقتصادی فدک در زمان رسول خدا(ص) را چیزی نزدیک به این مقدار دانست.
اختلاف حضرت زهرا(س) با حکومت بر سر فدک چگونه بود؟
گزارشهای منابع شیعی و سنی نشان میدهد حضرت زهرا(س) دلایلی بر این موضوع داشته اندوحکومت هم ادعاهایی درباره فدک داشته است.
دلایل حضرت زهرا (س ) بر مالکیت بر فدک
چنان که نزد شیعیان مشهور است، حضرت زهرا(س) فدک را ملک خود میدانست و برای اثبات مالکیت خود دو راه را به صورت طولی پیمود؛ یعنی وقتی از راه اول نتیجه نگرفت سراغ راه دوم رفت. این دو راه عبارت است از بخشش و ارث.
بخشش (نحله )
عمده منابع شیعی و نیز منابع متعدد اهل سنت این نکته را بیان میکنند که نیمی از فدک در سال هفتم هجری به ملکیّت شخص پیامبر اکرم(ص) درآمد و پیامبر(ص) ـ طبق آیه «و آتِ ذالقربی حقَّه؛ حق خویشان خود را بپرداز» ـ آن را به حضرت فاطمه زهرا(س) بخشید.
حضرت فاطمه(س) پس از پیامبر اکرم(ص) برای اثبات این ادعا حضرت علی(ع) و امّ ایمن را گواه قرار داد. حکومت سخن حضرت زهرا(س) را نپذیرفت و بااین بهانه که اولاً حضرت علی(ع) در این گواهی صاحب نفع است و ثانیاً ـ حتی اگر شهادت علی(ع) پذیرفته شود ـ در اثبات امور مالی گواهی دو مرد یا یک مرد و دو زن لازم است، گواهی امام علی(ع) و ام ایمن را رد کرد.16
نقد رأی دستگاه خلافت
حلبى ،در سیره خود مطلب را به گونهاى دیگر نقل کرده و مىگوید
:خلیفه مالکیت فاطمه را تصدیق نمود، ناگهان دوست وى «عمر»وارد شد،و گفت نامه چیست؟!وى گفت: مالکیت فاطمه را در این ورقه تصدیق نمودهام. وى گفت: تو به درآمد فدک نیازمند هستى، زیرا اگر فردا مشرکان عرب بر ضد مسلمانان قیام کردند، از کجا هزینه جنگى آنها را تامین خواهى نمود! و بعدا نامه را گرفت و پاره نمود. (سیره حلبى»،ج 3/400 )
کردار حکومت از نظر قوانین و سنت اسلامی مردود است؛ زیرا:
1- در آن زمان فدک در دست حضرت فاطمه(س) بود. در آیین دادرسی پیامبر اکرم(ص) وارد شده که: «البینة علی المدعی و الیمین علی من انکر یعنی: شاهد آوردن وظیفه مدعی و سوگند خوردن وظیفه منکر است.» پس حضرت زهرا(س) منکر به شمار میآمد و باید سوگند میخورد و دیگران در این ملک حقی ندارند.
2- محدثان شیعه و سنی بر این نکته اتفاق دارند که پیامبر اکرم(ص) درباره حضرت فاطمه زهرا(س) فرمود: «ان الله یغضب لغضبها و یرضی لرضاها یعنی: خداوند برای خشم فاطمه خشمگین و برای خشنودیاش خشنود میشود.» این جمله که حاکمان نیز آن را شنیده بودند، نشان میدهد فاطمه(س) در همه شؤون زندگانیاش جز در مسیر خداوند گام بر نمیدارد و بیتردید چنین فردی هرگز ادعای دروغ بر زبان نمیراند.
ارث
پس از آن که حکومت شهادت گواهان حضرت(س) را نپذیرفت، حضرت زهرا(س) از راه دیگر وارد شد و از حکومت خواست میراث پدرش را که فدک نیز بخشی از آن است، به او واگذار کند و در این مورد به نص آیه قرآن درباره ارث متمسک شد: «یوصیکم الله فی الولادکم للذکر مثل حظ الانثیین...؛ خداوند به شمار درباره [ارث] فرزندانتان سفارش میکند که سهم پسر دو برابر دختر است... .»
ظاهر این آیه عام است و انبیا و غیر انبیا را شامل میشود. ابوبکر در برابر این آیه چنان استدلال کرد که انبیا از خود ارث باقی نمیگذارند. حضرت زهرا(س) فرمود: چگونه است که هر گاه تو درگذشتی فرزندانت از تو ارث میبرند؛اما ما از رسول خدا(ص) ارث نمیبریم؟!
آن گاه به آیات دیگر قرآن که در موارد مختلف از ارث پیامبران گذشته سخن به میان آورده است، تمسک جست؛ مانند آیه ششم سوره مریم و آیه شانزدهم سوره نمل. در آیه ششم سوره مریم، حضرت زکریا بیان میدارد که «خداوندا، من از خویشانم که پس از من وارثانم خواهند شد، بیمناکم... پس فرزندی به من عطا کن که از من و آل یعقوب ارث برد.» در آیه شانزدهم سوره نمل از ارث بردن سلیمان پیامبر، از پدرش داوود پیامبر سخن به میان آمده است. سؤالی که در این جا به ذهن میرسد، آن است که اگر حضرت زهرا(س) میتوانست فدک را از طریق ارث به دست بیاورد، باید میدانست پیامبراکرم(ص) وارثان شرعی دیگری به عنوان همسران دارد و فدک تنها از آن حضرت(س) نمیگشت. پس چرا از ابوبکر میخواهد تمام فدک را از طریق ارث به او واگذار کند؟
در پاسخ باید گفت:
1- حضرت(س) تمام فدک را شرعاً از آن خود میدانست و چون ادعای بخشش او را نپذیرفتند، به ادعای ارث متوسل شد.
2- اگر آن را از راه ارث به او میدادند، در این هنگام طبق قانون ارث اسلام تنها یک هشتم آن میان تمام همسران پیامبر(ص) تقسیم میشد و هفت هشتم آن به حضرت زهرا (س) میرسید. بنابراین، طبیعی مینمود که حضرت(س) به جهت فراوانی سهمش ادعای خود را در ظاهر به صورت کلی بیان دارد.
اما نهایتا دعای ارث بوذن را نپذیرفتند و فدک را غصب نمودند .