انکار شهادت حضرت زهرا با استدلال به غیرت عرب!
۱۷ اسفند ۱۳۹۳ 0 اهل بیت علیهم السلام
ظلمی که به ظاهر مسلمانان پس از رسول خدا بر اهلبیت ایشان روا داشتند آنچنان زشت و باور نکردنی است که هیچ کس را یارای پذیرفتن مسئولیت آن نیست. آنها که حیات خود را در دفاع از ظالمان می جویند حتی با وجود مدارک روشن به هربهانه ای پیشوایان خود را از این جنایت تبرئه می نمایند.
ایشان در مقام دفاع از پیشوایان خود می گویند: عرب بيش از هر قوم و ملتى نسبت به زنان، غیور بودند و زير بار ننگ و عار نمىرفتند؛ تا جائى كه يك يهودى از قبيله بنى قينقاع را به خاطر اهانت به زن مسلمان كشتند و... با اين وجود چگونه مىتوان پذيرفت كه عمر بن خطاب يك زن را؛ آن هم فاطمه زهرا، جگر گوشه رسول خدا (ص) را كتك زده باشد و مردم با غيرت عرب هيچ واكنشى از خود نشان نداده باشند!
آری ایشان فراموش کرده اند عرب از آنکه دختری متولد شود چهره در هم می کشید:
(وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظيمٌ)(نحل/58)
و هر گاه به يكى از آنان مژده (تولد) دختر داده شود، چهرهاش سياه مى گردد؛ در حالى كه او خشم شديد (خود) را فرو برد.
فراموش کرده اند که عرب دخترانش را بی گناه زنده در گور می کرد و به پسرانش می بالید:
"غارتگران به خيمه ما هجوم كردند و من دختر خردسالى بودم و خلخال طلا به پايم بود. مردى آنها را مى ربود و مى گريست، گفتم: دشمن خدا چرا گريه مىكنى؟ گفت: چرا گريه نكنم كه دختر رسول خدا را غارت مىكنم. گفتم: مرا واگذار. گفت: مىترسم ديگرى آن را بربايد. فرمود: هر چه در خيمههاى ما بود غارت كردند تا اينكه چادر از سر ما برداشتند"(الصدوق، أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، الأمالي، ص229، تحقيق و نشر: قسم الدراسات الاسلامية - مؤسسة البعثة مركز الطباعة والنشر في مؤسسة البعثة، الطبعة: الأولى، 1417هـ.).
حميد بن مسلم، يكى از شاهدان حادثه مىگويد:"به خدا من زنى از خاندان آن جناب را ديدم كه جامه اش را به تن نگه مىداشت كه نبرند و در اين باره پافشارى مىكرد؛ ولى سرانجام به زور از تنش كشيده و بردند".الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري، البغدادي (متوفاي413 هـ)، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج2، ص113، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1414هـ - 1993 م.
کمی به عقب تر بازگردیم. تاریخ خود شاهد شکنجه شدن سمیه مادر عمار است. آنجا که هیچ عربی دم بر نیاورد تا سمیه به شهادت رسید. ابن حجر عسقلانى در الإصابة مىنويسد:
"سميه دختر خباط... مادر عمار ياسر هفتمين كسى است كه اسلام آورد، ابوجهل او را اذيت مىكرد و آن قدر نيزه بر پايين شكمش زد تا به شهادت رسيد، و او نخستين زن شهيد در اسلام است. آل بنومغيره، چون مسلمان شده بود و دست بردارد نبود او را آزار و اذيت كردند؛ تا كشته شد. رسول خدا (ص)، منظره شكنجه شدن عمار و مادر و پدرش را در مكه مىديد و مىفرمود: اى خاندان ياسر! صبور باشيد كه وعدهگاه شما بهشت است".العسقلاني، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل الشافعي، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 7، ص 712، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.
رفتار عمر با خواهرش:
"عمر نزد آن دو (خواهر و همسر خواهرش) رفت؛ خباب نيز آنجا بود و هنگامي که احساس کرد عمر به آن جا مىآيد، در خانه پنهان شد؛ عمر گفت: اين سر و صداها چيست؟ ـ آنان سوره طه را تلاوت مىکردند ـ پاسخ دادند: چيزى جز سخنانى که به هم مىگفتيم نبود؛ عمر گفت: شايد شما از دين بيرون رفتهايد؟ شوهر خواهرش پاسخ داد: اى عمر؛ اگر حق در غير دين تو باشد چه خواهى کرد؟ عمر به او حمله كرد و او را لگد کوب نمود، خواهرش آمد تا از شوهرش دفاع کند؛ اما عمر با دست بر صورت او کوبيد که صورتش خونين شد."(1)
"فاطمه دختر خطاب آمد تا از شوهرش دفاع كند، عمر آن چنان او را زد كه سرش شكست" (2)
رفتار عمر با زنان در زمان پيامبر (ص)
زينب دختر رسول خدا (ص) از دنيا رفت، فرمود: خداوند او را به سلف صالح عثمان بن مظعون ملحق نمود. زنان با شنيدن اين سخن پيامبر (ص) گريستند، عمر با تازيانهاى که در دستش بود در حضور رسول خدا آغاز به كتك زدن زنان نمود که با برخورد تند پيامبر رحمت مواجه شد، حضرت تازيانه را از او گرفت و فرمود: آرام باش، تورا با اين زنها چکار؛ بگذار گريه کنند، سپس به زنها فرمود: گريه كنيد؛ ولى از نالههاى شيطانى ( ناله هايى که با گناه و اعتراض به خداوند همراه است ) بر حذر باشيد....(3)
عمر و کتک زدن زنان عزادار
عبدالرزاق صنعانى در المُصَنّف مىنويسد:
"زمانى که خالد بن وليد (در زمان خلافت عمر) از دنيا رفت، زنان در خانه ميمونه همسر رسول خدا (ص) گردآمدند و بر وى گريه مىكردند، عمر تازيانه به دست همراه ابن عباس از راه رسيد و خطاب به ابن عباس گفت: يا عبدالله! بر امّالمؤمنين ميمونه وارد شو و او را امر کن حجاب بپوشد و بگو زنانى که در خانه جمع شدهاند نزد من بيايند. ابن عباس مىگويد: زنان خارج شدند و عمر آنها را با تازيانه مىزد، همينطور که عمر زنان را مىزد، پوشش يکى از زنان افتاد، به عمر گفتند: پوشش (چادرش) از سرش افتاد (رهايش کن)، عمر گفت: شما را با او چکار؟ (پس از اين گريه ها) او احترامى ندارد".(4)
در جای دیگر ماجرا را اینگونه نقل می نماید:
"شبى در مدينه صداى نوحه و گريه و زارى به گوش عمر بن خطاب رسيد، در پى صدا رفت و داخل خانهاى شد که صدا از آنجا بيرون مىآمد، زنان را پراكنده كرد تا رسيد به زن نوحه خوان، آغاز کرد به تازيانه زدن او در اين هنگام روپوش (چادر) زن نوحه خوان از سرش افتاد، به عمر گفتند: روپوش او از سرش افتاد، گفت: آرى وليکن اين زن احترامى ندارد"(5)
هجوم به خانه عایشه
"از سعيد بن مسيب نقل شده است كه گفت: ابوبكر از دنيا رفت، عائشه به عزادارى و گريه پرداخت، عمر درِ خانه عائشه آمد و زنان را از گريه و عزادارى نهى كرد؛ ولى زنها گوش نكردند، عمر به هشام بن وليد دستور داد تا وارد خانه شود و خواهر ابوبكر را بيرون بياورد. عائشه هنگامى كه سخن عمر را شنيد به هشام گفت: من بر خانهام از تو سزاوارترم، عمر به هشام گفت: به تو اجازه مىدهم داخل خانه شوي، هشام داخل خانه شد و امّفروه خواهر ابوبكر را بيرون آورد و نزد عمر برد، عمر تازيانه را به حركت در آورد و ضرباتى چند بر پيكرش نواخت، زنان هنگامى كه اين خبر را شنيدند، متفرق شدند.(6)
ابن سعد در الطبقات الكبرى و ابن اثير در تاريخش مىنويسند:
"از سعيد بن مسيب نقل شده است كه گفت: هنگامى كه ابوبكر مُرد، عائشه مجلس عزادارى برپا كرد، عمر اين خبر را شنيد و زنان را از گريه و عزادارى نهى كرد؛ اما آنان توجهى نكردند، به هشام بن وليد گفت: دختر ابوقحافه (خواهر ابوبكر) را نزد من بياور، هنگامى كه آمد، چندين ضربه بر بدنش زد، زنانى كه عزادارى مىكردند، با شنيدن اين خبر متفرق شدند"(7)
ابن أبيالحديد معتزلى مىنويسد:
نخستين كسى كه عمر او را با تازيانه زد، امّفروه دختر ابوقحافه بود، ابوبكر مرده بود و زنها براى او گريه مىكردند كه در ميان آنها امّفروه خواهر ابوبكر نيز بود. عمر آنها را چندين بار منع كرد؛ ولى آنها توجه نكردند. عمر، امّفروه را از ميان زنها خارج كرد و با تازيانه بر سر او زد، زنان ديگر ترسيدند و متفرق شدند. در مقام تشبيه گفته مىشد: تازيانه عمر وحشتناكتر از شمشير حجاج بود، در خبر صحيح آمده است: سر و صداى زنانى كه خدمت پيامبر (ص) بودند، زياد شده بود، هنگامى كه عمر آمد از ترس وى همه گريختند، به آنان گفت: اى افرادى كه به خودتان رحم نمىكنيد، آيا از من مىترسيد و از رسول خدا (ص) نه؟ گفتند: آري، تو خشن و تند خو هستي."(8)
اینها بخشی از حقایق تاریخ است. آنچه تاریخ از خشونت خلیفه دوم با زنان نقل نمود بیش از اینهاست(مشاهده کنید). حال می پرسیم دره همه این صحنه ها غیرت عرب کجا رفته بود؟ چرا کسی بر خلیفه خرده نگرفت؟ حال با چنین سابقه ای دیگرچه جای استبعاد دارد که یکی از قربانیان خشونت عمر دختر رسول خدا باشد.
(1) برخی از این کتابها عبارتند از: النميري البصري، أبو زيد عمر بن شبة (متوفاي262هـ)، تاريخ المدينة المنورة، ج 1، ص 348، تحقيق علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1417هـ-1996م؛ البلاذري، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ)، أنساب الأشراف، ج 3، ص 386؛ المقدسي الحنبلي، أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد بن أحمد (متوفاي643هـ)، الأحاديث المختارة، ج 7، ص 141، تحقيق عبد الملك بن عبد الله بن دهيش، ناشر: مكتبة النهضة الحديثة - مكة المكرمة، الطبعة: الأولى، 1410هـ؛ الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج 1، ص 174، تحقيق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م؛ العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852 هـ)، المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية، ج 17، ص 259، تحقيق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزيز الشتري، ناشر: دار العاصمة/ دار الغيث - السعودية، الطبعة: الأولى، 1419هـ .
(2) القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 3، ص 80، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.
(3)الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 237، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛
الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ) الكامل في التاريخ، ج 2، ص 267، تحقيق عبد الله القاضي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الثانية، 1415هـ.
منبع: برگرفته از سایت موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) با تصرف و تلخیص