جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 4، ص 343
از سخنان آن حضرت (ع) هنگام حركت اصحاب جمل به بصره اين خطبه با عبارت «ان الله بعث رسولا هاديا بكتاب ناطق و امر قائم...» (بدرستى كه خداوند رسولى راهنما با كتابى ناطق بر حق و فرمانى راست بفرستاد...) [در اين خطبه ابن ابى الحديد پس از شرح و توضيح برخى از لغات و اصطلاحات چنين آورده است:] على عليه السلام سوگند خورده است كه اگر آنان با خلوص و رغبت از حكومت اطاعت نكنند خداوند سلطان اسلام- خلافت- را از ايشان منتقل خواهد كرد و هرگز به سوى ايشان برنخواهد گشت و حكومت براى ديگران فراهم خواهد شد. [ابن ابى الحديد پس از آنكه لغت «ارز» را به معنى جمع شدن آورده به اين حديث استناد مى كند كه «همانا اسلام در مدينه مجتمع مى شود و پناه مى گيرد آنچنان كه مار در لانه خود»].
اگر بگويى چگونه على عليه السلام فرموده است خلافت به ايشان برنخواهد گشت و حال آنكه با خلافت بنى عباس به آنان برگشته است مى گويم: از اين جهت است كه آن شرط، يعنى عدم اطاعت، صورت نگرفته است بلكه بيشتر ايشان از على (ع) بدون آنكه اكراه داشته باشند خالصانه اطاعت كردند و چون شرط صورت نگيرد مشروط صورت نخواهد گرفت.
گروهى هم بر اين اعتراض پاسخ ديگر داده و گفته اند: امير المومنين شيعيان طالبيه و علويه را مورد خطاب قرار داده و فرموده است: اگر از من اطاعت محض نكنيد خداوند خلافت را از اين خاندان منتقل خواهد فرمود و براى خاندان ديگرى فراهم خواهد شد. و همين گونه شد و خلافت به خاندان ديگرى از بنى هاشم [يعنى عباسيان ] رسيد.
گروهى ديگر به گونه يى متفاوت پاسخ داده و گفته اند منظور على عليه السلام از كلمه «ابدا» مبالغه بوده است، آن چنان كه گفته مى شود اين وام دار را براى ابد زندانى كنيد، و مقصود از گروه ديگرى كه حكومت به آنان خواهد رسيد بنى اميه است، گويى على (ع) فرموده است اگر چنان نكنيد خداوند خلافت را از ميان شما مى برد و در قومى ديگر كه دشمنان شما از مردم شام و بنى اميه هستند قرار مى دهد و تا مدتى طولانى آن را به شما برنمى گرداند و همان گونه هم شد.
افزودن دیدگاه جدید