وَ قَالَ (علیه السلام): أَشْرَفُ الْغِنَى، تَرْكُ الْمُنَى.
الْمُنَى: جمع «منية»، آنچه انسان براى خود آرزو ميكند.
و فرمود (ع): برترين توانگرى ترك آرزوهاست.
و آن حضرت فرمود: برترين بى نيازى واگذاردن آرزوهاست.
راه بى نيازى (اخلاقى):و درود خدا بر او، فرمود: بهترين بى نيازى، ترك آرزوهاست.
[و فرمود:] شريف ترين بى نيازى، وانهادن آرزوهاست.
امام عليه السّلام (در دل نبستن به آرزوها) فرموده است:برترين توانگرى و بى نيازى بدل راه ندادن آرزوها است (زيرا آرزو انسان را نيازمند مى سازد).
امام(عليه السلام) فرمود: برترين غنا و بى نيازى، ترك آرزوهاست.
برترين غنا:امام(عليه السلام) در اين سخن كوتاه و پربارش درس بزرگى به همه طالبان غنا و بى نيازى مى دهد، مى فرمايد: «برترين غنا و بى نيازى، ترك آرزوهاست»; (أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى).«مُنى» جمع «أُمنية» به معناى آرزو است و در اين عبارت نورانى امام(عليه السلام)، منظور آرزوهاى دور و دراز و دور از منطق عقل و شرع است. بديهى است اين گونه آرزوها غنا و بى نيازى را از انسان سلب مى كند، زيرا از يك سو چون همه آنها به وسيله خود انسان دست نيافتنى است او را وادار به متوسل شدن به اين و آن مى كند و بايد در مقابل هر انسانى خواه شريف باشد يا وضيع، باارزش باشد يا بى ارزش، دست حاجت دراز كند و اين با غنا و بى نيازى هرگز سازگار نيست. از سوى ديگر براى رسيدن به چنين آرزوهايى بايد در مصرف كردن ثروت خود بخل ورزد و همه آن را ذخيره كند و عملاً زندگى فقيرانه اى داشته باشد. از سوى سوم چنين كسى آرامش روح و فكر خود را بايد براى رسيدن به اين آرزوها هزينه كند.در روايتى در غررالحكم آمده است: «أَنْفَعُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى; سودمندترين دارو (ى اضطراب و نگرانى) ترك آرزوهاى دور و دراز است». (1)تمام این وابستگى ها زاییده آرزوهاى دور و دراز است; هرگاه آن آرزوها از صفحه فکر انسان پاک شود، انسان به غنا و بى نیازى پرارزشى دست مى یابد و به همین دلیل امام(علیه السلام) ترک این آرزوها را برترین و بهترین غنا شمرده است.در تعبیر دیگرى که در حکمت 371 آمده است امام(علیه السلام) مى فرماید: «لاَ کَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقَنَاعَة; هیچ گنجى بى نیاز کننده تر از قناعت نیست (همان قناعتى که نقطه مقابل آرزوهاى طولانى محسوب مى شود)».امام هادى(علیه السلام) طبق روایتى که علامه مجلسى آن را از درة الباهرة نقل کرده است، فرمود: «الْغِنَى قِلَّةُ تَمَنِّیکَ وَالرِّضَا بِمَا یَکْفِیکَ وَالْفَقْرُ شِرَّةُ النَّفْسِ وَشِدَّةُ الْقُنُوط; غنا و توانگرى آن است که دامنه آرزو را کم کنى و به آنچه خدا به تو داده است خرسند باشى و فقر آن است که نفس آدمى سیرى ناپذیر و شدیدا (از رسیدن به همه آرزوها) نومید باشد».(2)*****پی نوشت:(1). غررالحکم، ح 7213.(2). بحارالانوار، ج 75، ص 368، ح 3.(3). سند گفتار حکیمانه: در کتاب مصادر نهج البلاغه مى خوانیم: این گوهر گرانبها بخشى از خطبه اى است معروف به خطبه «وسیله» که بسیارى از علما قبل از سیّد رضى آن را نقل کرده اند (هرچند این خطبه در نهج البلاغه نیامده است) از جمله: صاحب کتاب تحف العقول این خطبه را در کتاب خود نقل کرده و جمله مورد بحث عیناً در آن است و نیز مرحوم کلینى پیش از سیّد رضى آن را در روضه کافى آورده است و اما بعد از سیّد رضى عده زیادى آن را نقل کرده اند که نیازى به ذکر نام آنها نمى بینم. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 31). اضافه بر این مرحوم شیخ صدوق نیز آن را در کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 389 به علاوه عین این جمله در ادامه کلمات قصار در لابه لاى جمله 211 ذکر شده است.
امام (ع) فرمود: «أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى»:«مُنى» جمع منيه به معنى آرزو داشتن. از آنجا كه اين خوى ناپسند همراه با صفات پست ديگرى مانند حرص و آز و امثال آنهاست، و كمترين حدّ آرزو سرگرمى به كارهاى بى فايده است، امام (ع) در تشويق به ترك آن، تعبير به برترين توانگرى و بلكه عين آن فرموده است. بديهى است كه رها كردن آرزو مستلزم پيشه ساختن قناعت، و لازمه قناعت، توانگرى معنوى و بى نيازى روحى است.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 68
الثالثة و الثلاثون من حكمه عليه السّلام:(33) و قال عليه السّلام: أشرف الغنى، ترك المنى. (74032- 74026)
المعنى:(المنى) جمع منية و هي توقّع ما لا يمكن وجوده أو يتعذّر تحصيله، و هي بنفسها حاجة شديدة و فقر مولم يتولّد منها حاجات كثيرة و شدائد مولمة غير يسيرة تمسّ بكرامة الإنسان و شرفه، فالمنى الشهوانية تجرّ الإنسان إلى الخضوع لربّات الجمال و تحمّل ما يكلّفنه بالغنج و الدلال، و المنى في الجاه و تحصيل الرتب العالية تخضع الإنسان تجاه الرّجال الأنذال، و منية جمع المال و الادّخار تكلّف الإنسان بتحمل مشاق صعبة ماسّة بالشرف، فأشرف الغنى ترك الامنيّات و ملازمة القناعة و الثبات.الترجمة:باشرفترين بى نيازى، ترك آرزو و آزمندى است.بهترين بى نيازى هر كس آنكه گويد بارزو: كن بس
اشرف الغنى ترك المنى. «شريف ترين توانگرى رها كردن آرزوهاست.»