وَ قَالَ (علیه السلام): الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ، وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْيِ، وَ الرَّأْيُ بِتَحْصِينِ الْأَسْرَارِ.
حَزم: احتياط كارىتَحصِين: نگهدارى
و فرمود (ع): پيروزى به دورانديشى است و دورانديشى به جولان انديشه و انديشه به نگاه داشتن اسرار است.
و آن حضرت فرمود: پيروزى به احتياط، و احتياط در به كار گيرى رأى، و رأى به حفظ اسرار است.
راز دارى و پيروزى (اخلاقى، سياسى):و درود خدا بر او، فرمود: پيروزى در دورانديشى، و دور انديشى در به كار گيرى صحيح انديشه، و انديشه صحيح به راز دارى است.
[و فرمود:] پيروزى به دور انديشى است و دور انديشى در به كار انداختن رأى و به كار انداختن رأى در نگاهداشتن اسرار.
امام عليه السّلام (در باره فيروزى) فرموده است:فيروزى يافتن بحزم و خوددارى است، و حزم بكار انداختن انديشه است، و انديشه به نگهدارى اسرار و نهانيها است (پس هر كه سرّ و نهان خويش فاش كند رأى و انديشه را محافظت نكرده از حزم و دور انديشى خارج گشته و در نتيجه به مقصودش نمى رسد).
امام(عليه السلام) فرمود: پيروزى در گرو تدبير است، حزم و دورانديشى در گرو به كار گرفتن فكر، و تفكر صحيح در گرو نگه دارى اسرار است.
راه پيروزى:امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه و پرمایه در سه جمله کوتاه رمز پیروزى را در کارها بیان مى کند. نخست مى فرماید: «پیروزى در گرو تدبیر است»; (الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ).«حَزْم» که به معناى دوراندیشى و مطالعه عواقبِ کار است، یکى از مهم ترین عوامل پیروزى است، زیرا افراد سطحى نگر که گرفتار روزمرّگى هستند در برابر حوادث پیش بینى نشده به زودى به زانو در مى آیند و رشته کار از دستشان بیرون مى رود و شکست مى خورند.در حدیث دیگرى در غررالحکم امام مى فرماید: «مَنْ أخَذَ بِالْحَزْمِ اسْتَظْهَرَ وَمَنْ أضاعَ الْحَزْمَ تَهَوَّرَ; کسى که حزم و دوراندیشى بر گیرد پیروز مى گردد و کسى که آن را ضایع کند به هلاکت مى افتد».(1)سپس امام(علیه السلام) در جمله دوم مى فرماید: «حزم و دوراندیشى در گرو به کار گرفتن فکر است»; (وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْیِ).«اجالة» به معناى جولان دادن و «رأى» به معناى فکر است و منظور از جولان دادن فکر این است که انسان همچون اسب سوارى که در تمام اطراف میدان نبرد، قبل از شروع گردش مى کند تا از نقاط ضعف و قوت با خبر شود، باید در مسائل مهم نیز چنین کند و تمام جوانب یک مسئله را از خوب و بد بدون اغماض بررسى کند تا بتواند تصمیم صحیح بگیرد.شخصى به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) عرض کرد: اى رسول خدا! به من سفارشى کن. فرمود: اگر بگویم مى پذیرى؟ عرض کرد: آرى! پیامبر این جمله را سه بار تکرار کرد و در هر سه بار آن مرد گفت: آرى اى رسول خدا! پیامبر فرمود: «فَإِنِّی أُوصِیکَ إِذَا أَنْتَ هَمَمْتَ بِأَمْر فَتَدَبَّرْ عَاقِبَتَهُ فَإِنْ یَکُ رُشْداً فَامْضِهِ وَ إِنْ یَکُ غَیّاً فَانْتَهِ عَنْهُ; من به تو سفارش مى کنم هنگامى که تصمیم بر انجام کارى گرفتى در عاقبت آن بیندیش اگر کار صحیحى بود انجام ده و اگر گمراهى بود از آن خوددارى کن».(2)به یقین حزم و دوراندیشى ایجاب مى کند که انسان افزون بر استفاده از فکر خویش، از افکار دیگران نیز بهره بگیرد، همان گونه که در حدیثى از امام باقر(علیه السلام)مى خوانیم که فرمود: «از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پرسیدند حزم و دوراندیشى چیست؟ فرمود: مشورت با صاحب نظران و پیروى از آنها».(3)گاه براى رسیدن به پیروزى باید از نقشه پیچیده و مختلفى استفاده کرد که آگاهى دشمن بر آن سبب نابود شدن وى است، از این رو امام(علیه السلام) در سومین و آخرین جمله حکمت آمیز فوق مى فرماید: «تفکر صحیح در گرو نگه دارى اسرار است»; (وَ الرَّأْیُ بِتَحْصِینِ الاَْسْرَارِ).در حدیث دیگرى که از امام(علیه السلام) در غررالحکم نقل شده مى خوانیم: «سِرُّکَ أسیرُکَ فَانْ أفْشَیْتَهُ صِرْتَ أسیرَهُ; راز تو اسیر توست; اما اگر آن را افشا کردى تو اسیر آن مى شوى».(4)در حدیث دیگرى از امام جواد(علیه السلام) آمده است: «إِظْهَارُ الشَّیْءِ قَبْلَ أَنْ یُسْتَحْکَمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ; اظهار کردن چیزى (سرى از اسرار) پیش از آنکه مستحکم شود و به نتیجه برسد موجب فساد آن است».(5)از بعضى روایات معصومین استفاده مى شود که اسرارتان را حتى به همه دوستان هم نگویید، زیرا احتمال تغییر حالت در آنان وجود دارد. امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «لاَ تُطْلِعْ صَدِیقَکَ مِنْ سِرِّکَ إِلاَّ عَلَى مَا لَوِ اطَّلَعَ عَلَیْهِ عَدُوُّکَ لَمْ یَضُرَّکَ فَإِنَّ الصَّدِیقَ قَدْ یَکُونُ عَدُوَّکَ یَوْماً مَا; اسرارت را حتى به دوستت مگو مگر در آنجا که اگر دشمن تو بر آن سر آگاه شود ضررى به تو نمى رساند، زیرا دوست ممکن است روزى به صورت دشمن درآید».(6)گفتنى است که انسان گاهى سر خود را براى دوست مطمئنى بیان مى کند غافل از آنکه آن دوست نیز ممکن است دوست مطمئن دیگرى داشته باشد و سومى نیز به همین صورت، ناگاه متوجه مى شود که اسرارش همه جا بر سر زبان هاست.از این رو شاعر پرمایه، سعدى شیرازى مى گوید:به دوست گرچه عزیز است راز دل مگشاى *** که دوست نیز بگوید به دوستان عزیز!(7)*****پی نوشت:(1). غررالحکم، ص 457، ح 10870.(2). کافى، ج 8، ص 149، ح 130.(3). بحارالانوار، ح 72، ص 100، ح 16.(4). غررالحکم، ص 320، ح 7415.(5). بحارالانوار، ج 72، ص 71، ح 13.(6). همان، ج 71، ص 177، ح 15.(7). سند گفتار حکیمانه: صاحب کتاب نهایة الارب (شهاب الدین نویرى) این کلام حکمت آمیز را با تفاوت هایى ذکر کرده مى گوید: على (رضى الله عنه) فرمود: «الظَفَرُ بِالْحَزْمِ وَالْحَزْمُ بِأصالَةِ الرَّأىِ وَالرَّأىُ بِتَحْصینِ السِّرِ» این تفاوت آشکار نشان مى دهد که او این کلام را از نهج البلاغه نگرفته بلکه از منبع دیگرى اخذ نموده است. (مصادر نهج البلاغه، ج4، ص 47). در کتاب تمام نهج البلاغه، این جمله حکمت آمیز در ضمن نامه امام به فرزندش امام حسن مجتبى(علیه السلام) نقل شده است. (تمام نهج البلاغه، ص 972).
امام (ع) فرمود: «الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْيِ وَ الرَّأْيُ بِتَحْصِينِ الْأَسْرَارِ»:دورانديشى آن است كه انسان در رويدادها تا جايى كه ممكن است، پيش از هر عمل، كارى را كه به سلامت نزديكتر و از فريب خوردن به دور است، انجام دهد.«اجالة الرأى»، يعنى به كار انداختن فكر، و نگهدارى رازها كه همان پوشيده داشتن سرّ و رازدارى است.امام (ع) به نزديكترين وسيله پيروزى يعنى دورانديشى، و به دورترين آن، يعنى رازدارى اشاره فرموده است، و همچنين به حدّ وسط آن كه به كار انداختن فكر و انديشه است. امّا اين كه رازدارى وسيله انديشه درست است از آن روست كه فاش كردن راز در تصميمات جنگى و امثال آن باعث اطلاع دشمن از آن و اقدام متقابل و موجب بهم ريختن آنها مى گردد. كه اين خود ناشى از فكر غلط است. و امّا اين كه به كار انداختن فكر در انتخاب مورد مصلحت، باعث دورانديشى است، از آن جهت است كه اگر فكر به كار نيفتد ممكن است كارى كه پيش از رخدادها انجام مى گيرد با آنها هماهنگى نداشته باشد و در نتيجه دورانديشى به عمل نيامده است. و امّا اين كه دورانديشى باعث پيروزى است امر واضحى است.
الخامسة و الاربعون من حكمه عليه السّلام:(45) و قال عليه السّلام: الظّفر بالحزم، و الحزم باجالة الرّأى و الرّأى بتحصين الأسرار. (74546- 74534)اللغة:(الحزم) ضبط الرّجل أمره و أخذه بالثقة، (الاجالة) الادارة- صحاح.الاعراب:بالحزم جار و مجرور و ظرف مستقرّ خبر لقوله: الظفر، و الباء للالصاق أو الاستعانة.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 88
المعنى:قد بيّن عليه السّلام في هذه الجمل سبيل الظّفر بالمقاصد في ميادين النضال و المبارزة سواء كانت في المعارك الهائلة بين خصمين مع السّلاح و العتاد، أو في ميادين الحرب الباردة و بوسيلة التبليغ و الاعداد.و أفاد عليه السّلام أنّ مبدأ الظفر الأصلي هو كتمان الأسرار و ضبطها و حفظها من مظان تطلع الخصم، و قد توجّه إلى هذه النكتة في هذه العصور الأخيرة الدّول الكبرى و أسّسوا إدارات ضخمة و هيّئوا وسائل هامّة لحفظ أسرارها عن العدوّ و قاموا بوسائل هائلة من الرّجال و الأموال في طريق التجسّس عن أسرار الخصم و كشف برامجه و طلع في غضون هذه الأعمال ما لا يحصى من المكائد و التدابير الّتي اشغلت بعض ما ظهر منها كتبا عديدة الّفت و نشرت في هذا الشأن.و إجالة الرأى إشارة إلى طرح البرامج و إقامة حفلات الشور في شتّى متاحي النضال و عليه العمل و الاعتماد في هذه الأعصار، و يصعب حفظ الأسرار و تحصينها أذا دارت بين أفراد عديدة يشتركون في المشاورات، و من امتيازات الامم الرّاقية وفور الرّجال المحافظ للأسرار فيها، فكلّ شعب يفوز بوفر من اولئك الرّجال الأبطال في حفظ الأسرار مقرون بالظفر في مختلف الميادين، فباجالة هؤلاء الرّجال آرائهم في شتّى نواحى المبارزة و القتال يتحصّل الحزم و النّظر الصّائب في العواقب، و الحزم هو الأنظار الصائبة في عواقب الحوادث و تنظيم الامور بحيث تصل إلى المطلوب، و يحصل بها الغرض.الترجمة:پيروزى به دور انديشى است، و دور انديشى برأى زنى، و رايزنى نيازمند رازدارى است.ز دور انديشيت پيروزى آيد ز شور رأى دورانديشى آيد اگر خواهي ز شورت رأى صائب تو را كتمان راز خويش بايد
الظّفر بالحزم، و الحزم باجالة الرأى، و الرأى بتحصين الاسرار. «پيروزى به دور انديشى است و دور انديشى در به كار گيرى انديشه و انديشه در نگهداشتن رازهاست.»