وَ قَالَ (علیه السلام): نَفَسُ الْمَرْءِ، خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ.
نَفَسُ المَرْءِ خُطَاهُ إلى أجَلِه: هر نفس انسان، گامى بسوى مرگ است، يعنى با هر نفسى كه انسان مى كشد در واقع يك قدم بسوى اجل خود نزديكتر ميشود.
خُطا: جمع خُطوة، گام برداشتن
و فرمود (ع): نفسهاى آدمى، گامهاى اوست به سوى مرگ.
و آن حضرت فرمود: نفس كشيدن انسان گام برداشتن او به سوى مرگ است.
ضرورت ياد مرگ (اخلاقى):و درود خدا بر او، فرمود: انسان با نفسى كه مى كشد، قدمى به سوى مرگ مى رود.
[و فرمود:] آدمى با دمى كه برآرد گامى به سوى مرگ بردارد.
امام عليه السّلام (در نزديكى مرگ) فرموده است:نفس كشيدن مرد گام او است بسوى مرگ خود (زيرا هر نفس از عمر او كم كرده و به مرگ نزديك مى نمايد مانند گام برداشتن كه شخص را به مقصدش نزديك مى گرداند).
امام(عليه السلام) فرمود: نفس هاى انسان گام هاى او به سوى پايان زندگى و مرگ است.
هر نفسى گامى است!امام(عليه السلام) در اين كلام كوتاه و بيدار كننده اشاره به پايان تدريجى عمر انسان كرده مى فرمايد: «نفس هاى انسان گام هاى او به سوى سرآمد زندگى و مرگ است»; (نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ).خُطى جمع «خُطْوة» به معناى فاصله ميان دو قدم به هنگام راه رفتن است كه در فارسى از آن به عنوان «گام» نام مى برند. اين نكته مهمى است كه انسان دائما در حال نفس كشيدن است; در خواب و بيدارى و قيام و قعود و در همه حال و اگر مدت كوتاهى راهِ نفس را بر او ببندند مرگ او فرا مى رسد. از سوى ديگر، دستگاه تنفس انسان و قلب و مغز و ساير اعضا استعداد محدودى دارند; مثلا دستگاه تنفس مى تواند حداكثر چندين ميليارد بار هوا را به درون كشيده اكسيژن آن را جذب كند و گاز كربن را همراه باقيمانده آن بيرون بفرستد. همچنين قلب توان دارد ميلياردها مرتبه باز و بسته شود به يقين هنگامى كه اين عدد به نهايت رسيد تاب و توان اين دستگاه ها تمام مى شود; خود به خود از كار مى ايستند; مانند اتومبيلى كه آخرين قطره سوخت آن تمام شود و در اين هنگام از كار باز مى ايستد، بنابراين همان گونه كه در اتومبيل هر قطره اى از سوخت مصرف مى شود گامى به سوى پايان است، هر نفسى كه انسان مى كشد و هر ضربانى كه قلب او مى زند او را يك گام به پايان زندگى نزديك مى سازد. همان گونه كه گام هاى پى در پى انسان را به مقصد نزديك مى كند. به همين دليل بعضى معتقدند كه ورزش كردن زياد از عمر انسان مى كاهد، زيرا به هنگام ورزش نفس ها سريع تر و ضربان قلب بيشتر مى شود.در كتاب كافى نقل شده است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: «مَا مِنْ يَوْم يَأْتِي عَلَى ابْنِ آدَمَ إِلاَّ قَالَ لَهُ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَا ابْنَ آدَمَ أَنَا يَوْمٌ جَدِيدٌ وَأَنَا عَلَيْكَ شَهِيدٌ فَقُلْ فِيَّ خَيْراً وَاعْمَلْ فِيَّ خَيْراً أَشْهَدْ لَكَ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَإِنَّكَ لَنْ تَرَانِي بَعْدَهَا أَبَداً; هر روزى كه بر انسان مى گذرد به او مى گويد: اى انسان من روز جديدى هستم و بر اعمال تو گواهم. در من از نيكى ها سخن بگو و كار نيك انجام ده تا روز قيامت براى تو گواهى دهم، زيرا من كه بگذرم ديگر هرگز مرا نخواهى ديد».(1)اين همان چيزى هست كه قرآن مجيد در سوره «والعصر» به آن اشاره كرده و مى فرمايد: «(وَالْعَصْرِ * إِنَّ الاِْنْسَانَ لَفِى خُسْر); سوگند به عصر كه انسان (همواره) در حال خسران است». فخر رازى در تفسير اين آيه سخنى دارد كه جالب به نظر مى رسد وى مى گويد: يكى از بزرگان پيشين مى گفت معناى اين سوره را من از مرد يخ فروشى آموختم فرياد مى زد: «اِرْحَمُوا مَنْ يَذُوبُ رَأسُ مالِهِ، اِرْحَمُوا مَنْ يَذُوبُ رَأسُ مالِهِ; به كسى كه سرمايه اش مرتبا ذوب مى شود رحم كنيد». پيش خود گفتم: اين است معناى (إِنَّ الاِْنْسَانَ لَفِى خُسْر).(2)*****پی نوشت:(1). کافى، ج 2، ص 523، ح 8.(2). سند گفتار حکیمانه: صاحب کتاب مصادر مى نویسد: از کسانى که بعد از سیّد رضى آن را نقل کرده اند صاحب غررالحکم است در حالى که او در مقدمه کتابش مى گوید: «من سندهاى این روایات را براى اختصار حذف کرده ام» و این نشان مى دهد که آنچه را مرحوم آمدى در کتاب غررالحکم آورده از منابعى به صورت مسند به دست او رسیده بوده که اسنادش را براى این که حجم کتاب زیاد نشود حذف کرده است و اگر او آن را از نهج البلاغه گرفته بود نیازى به بیان حذف اسناد نبود سپس مى افزاید: بسیارى از فصحاى عرب مانند ابن مقفع و ابن نباته و امثال آنها که از یکه تازان میدان بلاغت و از قهرمانان بیان اند مطالب زیادى از کلمات على(علیه السلام) بر گرفته اند و اگر در سخنان ابن المعتز این جمله دیده مى شود به یقین از کلام امام گرفته است; ولى با توجه به این که جمعى به جاى «نَفْسُ الْمَرْءِ» «أنْفاسُ الْمَرْءِ» نقل کرده اند نشان مى دهد منابع آنها غیر از کلام سیّد رضى بوده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 57).
امام (ع) فرمود: «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ»:كلمه خطا (گام) را از آن رو استعاره براى دم زدن، آورده است كه دم نيز پياپى است و تا دمى پايان نيابد، دم ديگر برنيايد، پس در نتيجه دم، آدمى را به پايان عمر يعنى مرگ نزديك مى سازد همان طورى كه گامهاى پياپى انسان را به پايان راه خود مى رساند.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 109
السبعون من حكمه عليه السّلام:(70) و قال عليه السّلام: نفس المرء، خطاه إلى أجله. (74862- 74855)
اللغة:(النفس) مصدر ج: أنفاس (الخطوة) ج: خطى و خطوات: ما بين القدمين عند المشي- المنجد.المعنى:التنفس شغل دائم للانسان الحىّ لا يخلو منه فى حال من الأحوال قياما و قعودا، و يقظة و نوما، صحيحا كان أم مريضا، و مع ذلك كان ألذّ ما يتناوله من الحوائج و أروح و أخفّ، و قيل: صعوده يمدّ الحياة، و نزوله يفرح الذات، و لكنه خطوة نحو الممات.الترجمة:هر دمى بسوى مرگ قدمى است.هر دم كه بر آورى تو، گامى برداشته اى بسوى مردن
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص290
نفس المرء خطاه الى اجله. «نفس آدمى، گام او به سوى مرگ اوست.»
اين سخن را منسوب به عبد الله بن معتز ديدم در فصلى كه آغاز آن چنين است: «مردم گرفتاران بلا و ساكنان خاك اند، نفسهاى شخص زنده گامهاى او به سوى مرگ است و آرزويش او را از كردارش فريب مى دهد و دنيا دروغگوترين وعده دهنده اوست و هواى نفس نزديك ترين دشمن اوست و مرگ بر او نگران است و منتظر است كه فرمان را در باره او اجرا كند.»
من -ابن ابى الحديد- نمى دانم آيا اين كلمه به راستى از ابن معتز است يا از امير المؤمنين عليه السّلام گرفته است، ولى ظاهر موضوع اين است كه اين سخن از على عليه السّلام است و به كلمات آن حضرت شبيه تر است، وانگهى سيد رضى آن را از قول آن حضرت روايت كرده است و خبرى را كه شخص عادل نقل كرده است بايد به آن عمل كرد.