وَ قَالَ (علیه السلام): إِنَّ الْأُمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ، اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا.
اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِاَوَّلِهَا: انتهايش با آغاز آن سنجيده شده
و فرمود (ع): چون كارها به هم شبيه گردند آخرشان را به اولشان قياس كن.
و آن حضرت فرمود: زمانى كه امور مشتبه شود، پايان آنها به اوّلشان سنجيده شود.
روش تحليل رويدادها (روش تجربى) (اخلاقى، علمى، سياسى):و درود خدا بر او، فرمود: حوادث اگر همانند يكديگر بودند، آخرين را با آغازين مقايسه و ارزيابى مى كنند.(1)_____________________________(1). سالى كه نكوست، از بهارش پيداست.
[و فرمود:] چون كارها همانند شود -يكى را بر ديگرى قياس كردن توانست و- پايان آن را از آغاز دانست.
امام عليه السّلام (در انديشه پايان كار) فرموده است:هرگاه كارها مشتبه شد (نيكى و بدى پايان آنها دانسته نشد) انجام آنها به آغازشان مقايسه و برابرى ميشود (پس اگر آغاز كار نيك يا بد باشد انجام آن نيك يا بد خواهد بود، زيرا سال نيكو از بهارش آشكار است).
امام(عليه السلام) فرمود: هنگامى كه كارها مشتبه شوند (و آينده روشن نباشد) آخرشان را بايد به اوّلشان سنجيد.
سالى كه نكوست...:امام(علیه السلام) در اینجا درس مهمى مى دهد که براى همه مدیران، بلکه همه رهروان راه حق کارگشاست. مى فرماید: «هنگامى که کارها مشتبه شوند (و آینده روشن نباشد) آخرشان را باید به اولشان سنجید»; (إِنَّ الاُْمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا).اشاره به این که همیشه آغاز و انجام کارها با یکدیگر پیوند ناگسستنى دارند و در واقع شبیه علت و معلول اند، بنابراین اگر ما در چگونگى پایان کارى شک و تردید داشتیم باید ببینیم آغازش چگونه بوده است; هرگاه در مسیر صحیح بوده عاقبت آن نیز چنین است و مطابق ضرب المثل فارسى: «سالى که نکوست از بهارش پیداست» و اگر آغاز آن در مسیر نادرستى قرار گرفته باید بدانیم که عاقبت آن نیز نادرست و خطرناک است و به گفته معروف:خشت اول چون نهد معمار کج *** تا ثریا مى رود دیوار کج!این سخن پیام دیگرى نیز دارد و آن این که اگر مى خواهیم نتیجه هاى خوب و پربار از کارهاى خودمان بگیریم باید در آغاز مراقب زیربناهاى آن باشیم.تفاوت بناى مسجد قبا و مسجد ضرار در همین امر است که اولى به مصداق (لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى)(1) پایه صحیحى داشت و سرانجام به مضمون (فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا)(2) عبادتگاه مؤمنان شد و مسجد ضرار که پایه آن بر اساس نفاق و کفر و شرک و تفرقه میان مؤمنان بنا شده بود عاقبتش این بود که به دستور پیغمبر طعمه حریق شود.قریب این معنا در عهدنامه مالک اشتر نیز آمده است آنجا که امام مى فرماید: «اسْتَدِلَّ عَلَى مَا لَمْ یَکُنْ بِمَا قَدْ کَانَ، فَإِنَّ الاُْمُورَ أَشْبَاهٌ; «با آنچه در گذشته واقع شده است نسبت به آنچه واقع نشده استدلال کن، زیرا امور جهان شبیه به یکدیگرند».*****پی نوشت:(1). توبه، آیه 108.(2). توبه، آیه 108.(3). سند گفتار حکیمانه: صاحب کتاب مصادر نهج البلاغه این حدیث شریف را از دو نفر از دانشمندانى که قبل از سیّد رضى مى زیسته اند: ابن قتیبه دینورى (متوفاى 276) در کتاب الامامة و السیاسه و نصر بن مزاحم (متوفاى 202) در کتاب صفین نقل کرده است که دلیل بر تعدد منابع این گفتار حکیمانه است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 59)
امام (ع) فرمود: «إِنَّ الْأُمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا»:يعنى هر گاه در آغاز كارها راه و روش دست يافتن بدانها نامعلوم بود، و اقدام به آنها دشوار بود، پايانش را به آغازش بسنجند، و استدلال شود بر اين كه آن نيز در دشوارى چنين است، و در اين صورت خوددارى كرده و اقدام با زحمت نكنند.
الثانية و السبعون من حكمه عليه السّلام:(72) و قال عليه السّلام: إنّ الأمور إذا اشتبهت، أعتبر آخرها بأوّلها. (74882- 74873)
اللغة:(اشتبه) الأمر عليه: خفي و التبس- المنجد.المعنى:الامور المشتبهة هي الّتي لا يتّضح حقيقتها باعتبار العقل أو الشرع، كالمسافر يريد مقصدا معينا فاشتبه عليه الطريق و لا يدري أنّ سلوك الطريق الّذى يريد أن يمشي عليه يوصله إلى مقصده أم لا، و كمن يقصد أن يقتدى بامام و لا يدرى أنّه حقّ و متابعته يوصله إلى الحق أم لا، فيقول عليه السّلام: إذا اشتبه الأمر من أوّل الدخول فيه فلا رجاء بوضوحه في نهايته، فلا بدّ من التوقف و البحث حتّى يتّضح و يكون
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 111
الدّخول فيه على بصيرة و اطمينان، و الظاهر أنّ المقصود أنّه إذا وقع خطاء في أوّل أمر، يؤدّي إلى الخطاء في آخره.الترجمة:براستى كه اگر كارها از نخست دچار اشتباه و خطا شدند، پايان آنها با آغاز آنها سنجيده شوند.خشت از أوّل گر نهد معمار كج تا ثريّا مى رود ديوار كج
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص292
انّ الامور اذا اشتبهت اعتبر آخرها باوّلها. «همانا كارها هنگامى كه مشتبه شوند، پايان آن را به اول آن قياس توان كرد.» ا
ين كلمه به صورت «استبهمت»، «مبهم شود» نيز نقل شده است و معنى يكى است و اين سخن حق است كه مقدمات دلالت بر نتايج و اسباب دلالت بر مسببات دارد و چه بسا كه ميان دو چيز رابطه علت و معلولى وجود ندارد ولى ميان آن دو اندك تناسبى وجود دارد و به حال يكى بر ديگرى استدلال مى شود. هر گاه چنين باشد و كارهايى بر خردمند زيرك مشتبه شود و نداند كار به كجا مى كشد، از انجام و آغاز آن مى توان به پايان و فرجام آن استدلال كرد. مثلا اگر رعيتى داراى پادشاهى سست عنصر و سياست ضعيف باشد و امور كشور او شروع به اضطراب و نا آرامى كند و بر عاقل مبهم گردد كه آينده چگونه خواهد بود، بر او واجب است كه پايان آن را بر آغاز آن قياس گيرد و بداند كه كار آن سامان به زودى در آينده به پراكندگى و انحلال خواهد كشيد، زيرا كارهاى نخستين دليل و بيم دهنده بر آن است و وقوع آن را وعده مى دهد و اين واضح است.