وَ قَالَ (علیه السلام): قِلَّةُ الْعِيَالِ، أَحَدُ الْيَسَارَيْنِ.
و فرمود (ع): كم بودن نانخور يكى از دو توانگرى است.
و آن حضرت فرمود: كمى نانخور يكى از دو آسايش است.
راه آسايش (اجتماعى، اقتصادى):و درود خدا بر او، فرمود: اندك بودن تعداد زن و فرزند يكى از دو آسايش است.
[و فرمود:] آن را كه نانخور كم است يكى از دو توانگرى اش فراهم است.
امام عليه السّلام (در باره آسوده ماندن) فرموده است:كمى جيره خوار يكى از دو دست است (و دست ديگر بدست آوردن مال است).
امام(عليه السلام) فرمود: كمى عائله يكى از دو آسايش است.
يكى از طُرُق آسايش:امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى اشاره به واقعيتى درباره آسايش خانواده ها مى كند و مى فرمايد: «كمى عائله يكى از دو آسايش است»; (قِلَّةُ الْعِيَالِ أَحَدُ الْيَسَارَيْنِ).انسان در دو حالت از نظر زندگى مادى در آسايش است: نخست اين كه مال و درآمد فراوانى داشته باشد كه جوابگوى عائله او باشد، هرچند عائله اش سنگين به نظر رسد و راه ديگر اين كه اگر درآمد او اندك است افراد خانواده او نيز كم باشند تا به زحمت نيفتد. اين در واقع تسلى خاطر براى كسانى است كه فرزندان كمى دارند و از كمى فرزندان رنج مى برند مثل اين كه در ميان مردم معمول است كه اگر كسى خانه كوچكى داشته باشد به او مى گويند غمگين نباش مشكلات تو كمتر است; هر كه بامش بيش برفش بيشتر. اين سخن شبيه چيزى است كه در كتاب «ادب الكتاب» آمده است كه مى گويد: «اَلْقَلُم أحَدُ اللِّسانَيْنِ وَالْعَمُّ أحَدُ الاَْبَوَيْنِ وَقِلَّةُ الْعِيالِ أَحَدُ الْيَسارَيْنِ وَالْقَناعَةُ أحَدُ الرِّزْقَيْنِ وَالْهَجْرُ أَحَدُ الْفِراقَيْنِ وَالْيَأْسُ أَحَدُ النَّجْحَيْنِ; قلم يكى از دو زبان و عمو يكى از دو پدر و كمى عيال يكى از دو آسايش و قناعت يكى از دو روزى و قهر كردن يكى از دو فراق و مأيوس شدن يكى از دو پيروزى است».(1)در اين كه آيا اين سخن امام(عليه السلام) تشويقى بر تحديد نسل به هنگام محدود بودن درآمدهاست يا نه اختلاف نظر است. بعضى معتقدند كه اين كلام حكيمانه ناظر به مسئله تحديد نسل است و جامعه اسلامى را دعوت مى كند كه در صورت كمبودها، مواليد را كنترل كنند مبادا به زحمت بيفتند، در حالى كه جمعى ديگر عقيده دارند اين جمله چنين مفهومى را ندارد، بلكه تنها بيان واقعيت است و تسلى خاطرى است براى كسانى كه فرزندان كمى دارند و از آن رنج مى برند. درست مثل اين كه هرگاه كسى مركبى نداشته باشد به او مى گويند: نداشتن مركب سبب آسودگى از هزينه هاى مختلف آن است.*****نكته: آيا تحديد نسل صحيح است؟انسان مخصوصاً در دنياى كنونى چهار نياز مهم دارد: نياز به تغذيه، لباس و مسكن، نياز به امور بهداشتى، نياز به كار و نياز به تحصيل علم و دانش. بديهى است كه اگر اين نيازها برآورده نشود فقر و بيكارى و بيمارى و جهل و بى سوادى بنيان جامعه را متزلزل مى كند به همين دليل محاسبه مى كنند كه منابع جامعه چند نفر را مى تواند به طور صحيح تغذيه كند و مراكز تحصيلى براى درس خواندن چه تعدادى كافى است، درمان و بهداشت و اشتغال به كار براى چه گروهى آماده است تا بر اساس آن آهنگ رشد جمعيت را همگام بسازند. به تعبير ديگر افزايش كميت هميشه موجب قدرت جامعه نيست بلكه گروه كمترِ داراى كيفيت بالا قدرتمند مى شوند، بنابراين كشورهايى در دنيا هست كه جمعيت آنها كم است; ولى بسيار قدرتمندند و به عكس كشورهاى پر جمعيتى را مى بينيم كه ضعيف و ناتوان اند.در مقابل این تفکر، تفکر دیگرى است و آن این که گروهى مى گویند: ما در دستورات دینى مى بنییم توصیه به افزایش نسل شده; در حدیث معروفى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: «تَناسَلُوا تَناکَحُوا فَإنّی أُباهی بِکُمُ الاُْمَمُ وَلَوْ بِالسِّقْطِ; ازدواج کنید تا نسل شما افزون شود که من به فزونى جمعیت شما حتى به بچه هایى که سقط مى شوند مباهات مى کنم». این مضمون در احادیث متعددى در منابع شیعه و اهل سنت آمده است.(2) در آیات قرآن نیز کثرت فرزندان یکى از نعمت هاى مهم الهى شمرده شده است; در داستان نوح پیغمبر مى خوانیم که به جمعیت کافران زمان خود مى گوید: «و گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است، تا باران هاى پربرکت آسمان را پى در پى بر شما فرو فرستد، و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ هاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد»; (فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّاراً * یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُمْ مِّدْرَاراً * وَیُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَال وَبَنِینَ وَیَجْعَلْ لَّکُمْ جَنَّات وَیَجْعَلْ لَّکُمْ أَنْهَاراً).(3)از آیات دیگر قرآن نیز استفاده مى شود که همواره اقوام پیشین به کثرت اموال و فرزندان خود افتخار مى کردند و آن را دلیل بر قدرت خود مى دانستند. (وَقَالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوَالا وَأَوْلاَداً).(4)بنابراین نباید از کثرت نسل وحشت داشت، بلکه باید کوشید مشکلات چهارگانه آنها را حل کرد.در برابر این دو گروه، گروه سومى هستند که مى گویند: زمان ها و مکان ها و شرایط مختلف است، هرگاه شرایط، شرایط فزونى نعمت، مسکن، مراکز تحصیلى و اشتغال زایى فراوان باشد فزونى نسل مطلوب است; اما در زمانى که آمار، با صراحت مى گوید: فزونى نسل با شرایط موجود هرچند تلاش و کوشش فراوان هم بشود نتیجه آن بیکارى و بیمارى و فقر است، باید به کنترل موالید پرداخت، زیرا هیچ گاه پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به یک امت فقیر و جاهل و بیمار افتخار نمى کند.البته در بعضى از شرایط استثنایى حتما باید به تکثیر فرزندان پرداخت و آن در مواردى است که مخالفان جامعه اى بخواهند بافت آن جامعه را بر اثر تکثیر نسل به نفع خودشان تغییر دهند مثل آنچه در سرزمین هاى اشغال شده فلسطین و یا در جنوب کشورمان مى بینیم. در اینجا نمى توان ضوابط فوق را حاکم دانست و تماشاگر برهم خوردن بافت جمعیتى به نفع مخالفان بود.(5)*****پی نوشت:(1). مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 122 .(2). عوالى اللئالى، ج 2، ص 125; کنزالعمّال، ج 16، ص 276 .(3). نوح، آیه 10-12 .(4). سبأ، آیه 35.(5). سند گفتار حکیمانه: افزون بر آنچه در ذیل کلام حکمت آمیز پیش گفتیم، این کلام حکمت آمیز را قبل از سیّد رضى کسانى مانند جاحظ در البیان و التبیین و ابن شعبه حرانى در تحف العقول نقل کرده اند. همچنین ابوبکر صولى که از ادباى معروف است (متوفاى 336) در ضمن جمله هایى این جمله را آورده است و نیز از کلماتى است که عبدالعظیم حسنى در روایت معروف خود از امام جواد(علیه السلام) از جدش امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل کرده که در ذیل حکمت 221 خواهد آمد. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 122)
امام (ع) فرمود: «قِلَّةُ الْعِيَالِ أَحَدُ الْيَسَارَيْنِ»:به دست آوردن ثروت نوعى آسايش است و خرج نكردن آن به دليل كمى عائله، آسايش ديگرى است، امام (ع) از باب مجاز كلمه يسار را بر كمى عائله تعبير كرده است. از باب اطلاق مسبّب بر سبب.
الخامسة و الثلاثون بعد المائة من حكمه عليه السّلام:(135) و قال عليه السّلام: قلّة العيال أحد اليسارين، و التّودّد نصف العقل، و الهمّ نصف الهرم «1». (77366- 77348)
اللغة:(اليسار) السهولة و الغنى.المعنى:حقيقت- مجاز إطلاقا لاسم المسبّب على السّبب [قلّة العيال أحد اليسارين] اليسر و اليسار هو سهولة المعاش لوجود الثروة و المال، فيقدر الموسر على______________________________(1) فى بعض النسخ كل واحدة من هذه الجملات الثلاث حكمة مستقلة، للفصل بينها بجملة و قال عليه السّلام و حذف العاطف- المصحح-.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 213
إدرار مصارف النفقة على نفسه و عياله فيسهل عليه المعاش، و يقابله العسر و قلّة المال فالموسر صفة للغنيّ كما أنّ المعسر صفة للفقير.و كما أنّ سهولة المعاش تحصل بوجود المال كذلك تحصل بقلّة العيال و من يلزم الإنفاق عليه، فاطلاق اليسار على قلّة العيال لا يبعد أن يكون على وجه الحقيقة، و قال ابن ميثم: إطلاق اليسار على قلّة العيال مجاز إطلاقا لاسم المسبّب على السّبب، فتدبّر.الترجمة:فرمود: كمى نانخواران يكى از دو نوع خوشگذرانيست، و اظهار مهر با همگنان نيمى از خردمنديست، و اندوهبارى نيمى از شكست پيريست.كم عيالى نيمى از ثروت بود مهرورزي نيمى از عقلت بود نيمى از پيريست اندوه و غمت شاهد آنست چهر در همت
قله العيال احد اليسارين. «اندكى نان خور - عيال- يكى از دو توانگرى است.»