وَ قَالَ (علیه السلام) فِي صِفَةِ الْغَوْغَاءِ: هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا، وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا.وَ قِيلَ بَلْ قَالَ (علیه السلام): هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا. فَقِيلَ قَدْ عَرَفْنَا [عَلِمْنَا] مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ، فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ؟ فَقَالَ (علیه السلام) يَرْجِعُ أَصْحَابُ [أَهْلُ] الْمِهَنِ إِلَى مِهْنَتِهِمْ [مِهَنِهِمْ]، فَيَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ، كَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ وَ النَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ وَ الْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِه.
الْغَوْغا: اوباش و اشرار
در صفت اوباش و فرومايگان، گفت:اينان چون گرد آيند غلبه كنند و چون پراكنده باشند، شناخته نشوند. [و گويند كه فرمود:] اينان چون گرد آيند، زيان رسانند و چون پراكنده باشند، سود دهند. [پرسيدند، زيان جمع آمدنشان را مى دانيم. اما سود پراكنده شدنشان در چيست، فرمود:] پيشه وران به سر كارهاى خود باز مى گردند و مردم از آنها فايده مى برند، بنّا به كار ساختن باز مى گردد و بافنده به كارگاهش و نانوا به نانواييش.
و آن حضرت در باره اوباش فرمود:اينان كسانى هستند كه چون گرد آيند پيروز شوند، و چون پراكنده گردند شناخته نشوند. گفته شده: امام فرمود: اينان كسانى هستند كه چون گرد آيند زيان رسانند، و چون متفرق شوند منفعت دهند. گفتند: زيان گرد آمدنشان را فهميديم، سود پراكندگى آنان چيست فرمود: اهل كار به كار خود باز مى گردند و مردم از آنان بهره مند مى شوند، مانند بازگشت بنّا به ساختمان، و بافنده به محلّ بافت، و نانوا به نانوايى.
نكوهش اوباش (انسان هاى شرور) (اخلاقى، اجتماعى):و درود خدا بر او، فرمود: (در تعريف جمع اوباش، فرمود:) آنان چون گرد هم آيند پيروز شوند، و چون پراكنده شوند شناخته نگردند.(1) (و گفته شد كه امام فرمود:) آنان چون گرد هم آيند زيان رسانند، و چون پراكنده شوند سود دهند. (از امام پرسيدند: چون اوباش گرد هم آيند زيان رسانند را دانستيم، امّا چه سودى در پراكندگى آنان است، فرمود:)صاحبان كسب و كار، و پيشه وران به كارهاى خود باز مى گردند، و مردم از تلاش آنان سود برند، بنّا به ساختن ساختمان، و بافنده به كارگاه بافندگى، و نانوا به نانوايى روى مى آورد.______________________________(1). نفى: اوانتوريسم AVENTURISM (ماجرا جويى) كسانيكه بدون رعايت مسائل اخلاقى و سياسى حاكم بر جامعه دست به اعمالى مى زنند كه نارواست.
[و در وصف جمع فرومايگان فرمود:] آنانند كه چون فراهم آيند پيروز گردند، و چون پراكنده گردند شناخته نشوند [و گفته اند امام فرمود:] آنانند كه چون فراهم آيند زيان رسانند و چون پراكنده شوند سود دهند. [گفتند زيان فراهم آمد نشان را دانستيم سود پراكنده شدنشان چيست» فرمود:] خداوندان پيشه ها به سر پيشه هاى خود بازگردند و مردم از آنان سود برند: چون بنّا كه بر سر ساختن بناى خود رود و بافنده كه به كارگاهش و نانوا كه به نانوا خانه بازگردد.
امام عليه السّلام در باره اوباش مردم فرموده است:1- آنها كسانى هستند كه چون گرد آيند پيشرفت ميكنند و چون پراكنده گردند شناخته نشوند (تا براى تباهكاريشان بكيفر رسند. سيّد رضىّ «رحمه اللّه» فرمايد:) و گفته شده است: بلكه امام عليه السّلام فرموده:2- آنها كسانى هستند كه چون گرد آيند زيان دارند (زيرا كارها تعطيل ميشود) و چون پراكنده شوند سود دارند، پس گفتند: زيان اجتماعشان را دانستيم سود پراكندگيشان چيست فرمود:3- پيشه وران به پيشه و كار خود بر مى گردند و مردم بوسيله آنها سود مى برند مانند بازگشتن بنّاء به ساختمان و بافنده به كارگاه و نانوا به نانوائى خود.
امام عليه السلام در بيان صفت تودههاى بى بند و بارى كه گاه دست به دست هم مىدهند و مفاسدى در جامعه ايجاد مىكنند فرمود : آنها كسانى هستند كه هر وقت هماهنگ شوند غالب مىگردند و هنگامى كه پراكنده شوند شناخته نخواهند شد. آنها كسانى هستند كه هرگاه متحد شوند زيان مىرسانند و هر زمان متفرق گردند سود به بار مىآورند. كسى سؤال كرد: زيان آنها را به هنگام متحد شدن دانستيم، منفعت آنها به هنگام پراكنده شدن چيست؟ امام عليه السلام فرمود: پيشهوران و اهل كسب (از آنها) به كارهاى خود باز مىگردند و مردم از كار آنها بهرهمند مىشوند؛ بنّا به سراغ بنّايى مىرود و بافنده مشغول بافندگى مىشود و نانوا به پخت نان مىپردازد.
هياهوى اوباش:امام(عليه السلام) در اين گفتار پرمعناى خود از توده هاى بى بند و بارى كه گاه دست به دست هم مى دهند و مفاسدى در جامعه ايجاد مى كنند، سخن مى گويد. حضرت در وصف اين گروه از اوباش مى فرمايد: «آنها كسانى هستند كه هر وقت هماهنگ شوند غالب مى گردند وهنگامى كه پراكنده شوند شناخته نخواهند شد»; (فِي صِفَةِ الْغَوْغَاءِ: هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا، وَإِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا).در تعبير ديگرى گفته شده كه امام(عليه السلام) فرمود: «آنها كسانى هستند كه هرگاه متحد شوند زيان مى رسانند و هرگاه متفرق گردند سود به بار مى آورند»; (وَقِيلَ بَلْ قال(عليه السلام): هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَإِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا). «كسى سؤال كرد: زيان آنها را به هنگام متحد شدن دانستيم، منفعت آنها به هنگام پراكنده شدن چيست؟»; (فَقِيلَ: قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ، فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ؟). «امام فرمود: پيشه وران و اهل كسب (از آنها) به كارهاى خود باز مى گردند و مردم از كار آنها بهره مند مى شوند; بنّا به سراغ بنّايى مى رود و بافنده مشغول بافندگى مى شود و نانوا به پخت نان مى پردازد»; (فَقَالَ: يَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى مِهْنَتِهِمْ، فَيَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ، كَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ، وَالنَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ، وَالْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ).«غوغاء» در لغت چنان كه بسيارى از واژه پژوهان گفته اند داراى دو معناست: نخست معناى وصفى دارد و به كسانى اطلاق مى شود كه جزء قشر منحط اجتماع يا به بيان ديگر از اوباش مردم اند. افرادى هستند كه از عقل و درايت قابل توجهى برخوردار نيستند و غالباً تحت تأثير عوامل عاطفى قرار مى گيرند كه به آسانى ممكن است آنها را تحريك كرد و براى مقاصد سوئى به كار گرفت; كسانى كه مديران فاسد و مفسد جامعه هميشه از آنها بهره مى برند و نمونه هاى روشن آن را در حكومت بنى اميه و بنى عباس مى توان مشاهده كرد. اين واژه مفرد است و مانند ساير اسم جمع ها معناى جمعى دارد. معناى ديگر «غوغاء» همان معناى مصدرى يا اسم مصدرى است كه به ايجاد جار و جنجال اطلاق مى شود، اين معنا در فارسى امروز ما رايج است ولى معناى اول رايج نيست.توضيح اين كه جوامع انسانى از گروه هاى مختلفى تشكيل مى شود كه سه گروه از آن را مى توان در اينجا نام برد: نخست افراد فهميده و باسواد و عاقل كه آلت دست اين و آن نمى شوند. دوم توده هاى كم اطلاع و پايبند به اصول اخلاق و ايمان كه آنها نيز برپايه ايمان و اخلاقشان در گروه هاى شرور شركت نمى كنند، هرچند ممكن است گاهى با نقشه هايى آنها را اغفال كرد. اين گروه همان ها هستند كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) از آنها در عهدنامه مالك اشتر تعبير بليغى كرده و به عنوان «عامه مردم» آنان را ستوده و پناهگاه روز جنگ و صلح شمرده و به «مالك» توصيه مى كند مصالح آنها را در نظر بگيرد و مصالح خواص پرادعا و زياده طلب را فداى مصالحشان كند. «وَإِنَّمَا عِمَادُ الدِّينِ وَجِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ وَالْعُدَّةُ لِلاَْعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الاُْمَّةِ فَلْيَكُنْ صِغْوُكَ لَهُمْ وَمَيْلُكَ مَعَهُمْ».سوم گروهى كه سطح پايينى از فكر و اخلاق دارند و به اصطلاح بى بند و بار و فاقد تربيت لازم اسلامى هستند و در ميان آنها گاه افراد شرور و موذى نيز يافت مى شود. اميرمؤمنان على(عليه السلام) در حديث معروف كميل كه در كلام حكمت آميز 147 گذشت درباره آنها مى فرمايد: «وَهَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِق، يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيح، لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَلَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْن وَثِيق; و احمقانِ بى سر و پا و بى هدفى كه دنبال هر صدايى مى روند و با هر بادى حركت مى كنند; آنهايى كه با نور علم روشن نشده اند و به ستون محكمى پناه نبرده اند». اين گروه اند كه چون جمع شوند غالباً سبب ضرر و زيان مى گردند. به كمترين چيزى تحريك مى شوند و بيشترين خسارات را مى رسانند; ولى اگر با برنامه ريزى صحيح جلوى اجتماع آنها گرفته شود و هر كدام به دنبال كار خود باشند و به شغلى كه دارند بپردازند، به جامعه منفعت مى رسانند، زيرا بسيارى از كارهاى سنگين اجتماعى معمولا بر دوش اين گروه است. زمامداران و مديران جوامع اسلامى بايد مراقب باشند دشمنان اسلام يا افراد شرور جامعه از وجود اين گروه استفاده نكنند و آنها را در مسير اهداف شوم خود به كار نگيرند.(1)*****پی نوشت:(1). سند گفتار حکیمانه: همان گونه که مشاهده مى شود این کلام حکیمانه به دو صورت در متن نهج البلاغه در همین حکمت 199 آمده است و در منابع دیگر گاه اشاره به روایت اول شده و گاه اشاره به روایت دوم. خطیب(رحمه الله) در مصادر مى گوید: ابو عثمان جاحظ در رساله نفى التشبیه عبارتى نقل کرده که شبیه روایت اول است ولى زمخشرى عین عبارت مرحوم سید رضى را آورده است و ابن عبد ربه در العقد الفرید روایت دوم را به ابن عباس نسبت داده است و بدون شک ابن عباس آن را از امیرمؤمنان گرفته، زیرا خودش مى گفت: «عِلْمى مِنْ عِلْمِ عَلىّ» و بلاذرى در انساب الاشراف این روایت را با کلام حکمت آمیز بعد عیناً آورده است. همان گونه که زمخشرى در ربیع الابرار آن را ذکر کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 163)
امام (ع) در باره اوباش فرمود: «هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا- وَ قِيلَ بَلْ قَالَ (علیه السلام)- هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا- فَقِيلَ قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ- فَقَالَ يَرْجِعُ أَصْحَابُ إِلَى مِهْنَتِهِمْ- فَيَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ كَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ- وَ النَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ وَ الْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ»:بعضى گفته اند كه امام (ع) فرمود: «آنان كسانى هستند كه اگر جمع شوند زيانبخشند و هرگاه پراكنده باشند، سودمندند،» گفتند: زيان اجتماعشان را مى دانيم اما سود پراكنده بودنشان چيست فرمود: «پيشه وران سركارشان بر مى گردند و مردم از آنها بهره مند مى شوند، چنان كه بنّا، سر ساختمان و بافنده به كارگاه، و نانوا به مغازه نانوايى برمى گردد».
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 270
الثامنة و الثمانون بعد المائة من حكمه عليه السّلام:(188) و قال عليه السّلام في صفة الغوغاء: هم الّذين إذا اجتمعوا غلبوا و إذا تفرّقوا لم يعرفوا، و قيل: بل قال عليه السّلام: هم الّذين إذا اجتمعوا ضرّوا، و إذا تفرّقوا نفعوا، فقيل: قد عرفنا مضرّة اجتماعهم فما منفعة افتراقهم؟ فقال: يرجع أصحاب المهن إلى مهنهم فينتفع النّاس بهم، كرجوع البنّاء إلى بنائه، و النّسّاج إلى منسجه، و الخبّاز إلى مخبزه. (78781- 78723)
اللغة:(المهنة): الحرفة و الصناعة (الغوغاء): الجراد حين يخف للطيران أو بعد ما ينبت جناحه، الكثير المختلط من النّاس، السفلة من النّاس و المتسرّعين إلى الشرّ و العامّة تستعمل الغوغاء للجلبة و اللغط- المنجد.الترجمة:در باره ازدحام و جنجال فرمود: آنان كسانيند كه چون با هم گرد آيند غلبه كنند و پيروز شوند، و چون پراكنده شوند شناخته نشوند، و گفته اند كه در باره آنان فرمود: آنان همان كسانند كه چون گردهم آيند زيان زنند، و چون پراكنده شوند سود بخشند، گفته شد: ما زيان اجتماع آنها را دانسته ايم، آيا در پراكنده شدن آنان چه سوديست؟ فرمود: پيشه وران و صنعتگرانشان بسر كار خود برميگردند و مردم از وجود آنان منتفع ميشوند، بنّاء بكار ساختمان برميگردد، و خياط بكارگاه دوخت، و نانوا بكار پخت.غوغاگران چه گرد هم آيند بيدرنگ پيروز ميشوند چه گردان بروز جنگ ليكن بگاه تفرقه چون ابر ناپديد گردند و كس نه گفت از آنها و نى شنيد درگاه اجتماع زيانبار ميشوند ليكن بگاه تفرقه باشند سودمند
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص8
و قال عليه السّلام فى صفة الغوغاء: هم الذين اذا اجتمعوا غلبوا و اذا تفرّقوا لم يعرفوا.
و قيل بل قال عليه السّلام: هم الذين اذا اجتمعوا ضرّوا، و اذا تفرّقوا نفعوا، فقيل: قد علمنا مضرة اجتماعهم، فما منفعة افتراقهم فقال عليه السّلام: يرجع اصحاب المهن الى مهنهم، فينتفع الناس بهم، كرجوع البنّاء الى بنائه، و النسّاج الى منسجه، و الخبّاز الى مخبزه. «در وصف جمع فرومايگان فرموده است: آنانند كه چون جمع شوند غلبه كنند و چون پراكنده شوند شناخته نشوند. و گفته اند آن حضرت فرموده است: آنانند كه چون جمع شوند، زيان رسانند و چون پراكنده شوند، سودمند افتند. گفتند: زيان فراهم شدن ايشان را دانستيم، سود پراكنده شدن ايشان در چيست فرمود: پيشه وران به پيشه هاى خود برمى گردند و مردم از آنان سود مى برند، بنّا بر سر ساختن بناى خود مى رود و بافنده به بافندگى خود و نانوا به نانوايى خود برمى گردد.»
مأمون مى گفته است: هر ستم و بدى كه در عالم است از عوام و سفلگان فرومايه سرچشمه مى گيرد. قاتلان پيامبران و برانگيزندگان كدورت ميان دانشمندان و سخن چينان ميان دوستان از ايشانند. دزدان و راهزنان و طرّارها و حيله سازها و خبرچينهاى پادشاهان از آنان هستند و چون روز قيامت هم مى رسد بر همان عادت سخن چينى محشور مى شوند و مى گويند: «بار خدايا ما از سران و بزرگان خود فرمانبردارى كرديم، ما را به گمراهى كشاندند، بار خدايا آنان را دو چندان عذاب كن و آنان را نفرين فرماى، نفرينى بزرگ.»