وَ قَالَ (علیه السلام): أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ، أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِل.
و فرمود (ع): نخستين پاداشى كه بردبار از بردباريش مى گيرد، اين است، كه مردم در برابر نادانان حمايتش مى كنند.
و آن حضرت فرمود: اول پاداشى كه بردبار از بردباريش مى برد آن است كه مردم در مقابل جاهل يارش مى شوند.
ره آورد حلم و بردبارى (اخلاقى، اجتماعى):و درود خدا بر او، فرمود: نخستين پاداش بردبار از بردبارى اش آن كه مردم در برابر نادان، پشتيبان او خواهند بود.
[و فرمود:] نخستين عوض بردبار از بردبارى خود آن بود كه مردم برابر نادان يار او بوند.
امام عليه السّلام (در سود بردبارى) فرموده است:نخستين عوض و سود بردبار از بردباريش آنست كه مردم (هنگام زد و خورد او) در برابر جاهل و نابردبار ياورانش ميشوند.
امام(عليه السلام) فرمود: نخستين نتيجه اى كه شخص بردبار از بردبارى خود مى برد اين است كه مردم در برابر جاهل و نادان از وى حمايت خواهند كرد.
در برابر جاهلان بردبار باش:امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه، به يكى از آثار ارزنده حلم و بردبارى در مقابل سفيهان و جاهلان اشاره كرده مى فرمايد: «نخستين نتيجه اى كه شخص بردبار از بردبارى خود مى برد اين است كه مردم در برابر جاهل و نادان از وى حمايت خواهند كرد»; (أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ).بعضى از ارباب لغت «حلم» را به معناى خويشتن دارى به هنگام هيجان غضب دانسته اند و از آنجا كه اين حالت از عقل و خرد نشأت مى گيرد، گاه واژه «حليم» به معناى عاقل به كار رفته است. بسيارى از افراد جاهل و نادان پرادعا، بلندپرواز و پرخاشگرند، ازاين رو هنگامى كه در برابر دانشمند وارسته اى قرار گيرند براى اظهار خودنمايى ممكن است انواع اهانت ها را روا دارند. حال اگر شخص عالم و دانشمند و انسان با ايمان و متقى بخواهد در برابر آنها عكس العمل نشان دهد، مقام خود را پايين آورده است; اما اگر حلم و بردبارى در برابر اين افراد نادان و بى ادب به خرج دهد و عكس العملى از خود ظاهر نكند، مردم به مظلوم بودن او اعتراف مى كنند و به حكم غريزه حمايت از مظلوم كه در بسيارى از انسان ها نهفته است به حمايت از او بر مى خيزند و جاهل جسور و بى ادب را بر سر جايش مى نشانند. اين نخستين نتيجه اى است كه افراد حليم از حلمشان مى برند و در واقع دفاع از خود را بر عهده ديگران مى نهند.قرآن مجید درباره عباد الرحمان (بندگان خاص خدا) مى فرماید: «(وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً); و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام مى گویند (و با بى اعتنایى و بزرگوارى مى گذرند)».(1)در جایى دیگر خداوند به پیامبرش دستور مى دهد که: «(خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ); (به هر حال) با عفو و مدارا رفتار کن، و به کارهاى شایسته دعوت نما، و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستیزه مکن)!».(2)نیز در مقام مدح انبیاى پیشین از صفت حلم نام برده شده است; از جمله درباره ابراهیم(علیه السلام) در آیه 114 سوره «توبه» در مدح ابراهیم به سبب حلم و بردبارى اش در برابر عموى بت پرست مى فرماید: «(إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لاََوَّاهٌ حَلِیمٌ); به یقین ابراهیم مهربان و بردبار بود».حلم علاوه بر این، آثار فراوان دیگرى نیز دارد و آن این که به انسان آرامش مى بخشد و وى را از آلوده شدن به گناه به هنگام ستیزه جویى حفظ مى کند و از تشدید عداوت دشمن که به جسارت و بى ادبى پرداخته جلوگیرى مى نماید.بر پایه همین نکات است که امیرمؤمنان على(علیه السلام) در نهج البلاغه بارها بر اهمیت حلم تأکید ورزیده است; از جمله در خطبه 193 (خطبه همام) که اوصاف پرهیزگاران را شرح مى دهد مى فرماید: «یکى از صفات آنها این است که علم را با حلم مى آمیزند»; (یَمْزَجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ) و در حکمت 31 یکى از شاخه هاى عدالت، استوارى در حلم شمرده شده است.در کلام حکیمانه اى که پس از این کلام مورد بحث خواهد آمد (حکمت 207) نیز همین معنا تأکید شده و در کلام حکمت آمیز 211، 418، 424 و 460 اشارات مهمى به اهمیت حلم شده است.در روایات دیگر اسلامى نیز بر اهمیت حلم و آثار مثبت آن تکیه شده; از جمله در حدیثى از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که فرمود: «ألا أُخْبِرُکُمْ بِأشْبَهِکُمْ بی أخْلاقاً؟; آیا به شما خبر دهم کدام یک از شما از نظر اخلاق به من شبیه ترید؟».(3)یاران عرض کردند: آرى اى رسول خدا! فرمود: «أحْسَنُکُمْ أخْلاقاً وَأعْظَمُکُمْ حِلْماً وَأبَرُّکُمْ بِقَرابَتِهِ وَأشَدُّکُمْ إنْصافاً مِنْ نَفْسِهِ فِى الْغَضَبِ وَالرِّضا; آن کس که از همه خوش اخلاق تر و بردبارتر و نیکوکارتر به خویشاوندان خود و باانصاف تر در حال غضب و خشنودى است».(4)در حدیثى که در غررالحکم از امام امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: «أشْجَعُ النّاسُ مَنْ غَلَبَ الْجَهْلَ بِالْحِلْمِ; شجاع ترین مردم کسى است که با نیروى حلم، بر جهل (جاهلان) غالب آید».(5)در حدیث دیگرى از همان حضرت و در همان منبع آمده است: «إنَّ أفْضَلَ أخْلاقِ الرِّجالِ الْحِلْمُ; برترین اخلاق مردان با شخصیت حلم و بردبارى است».(6)در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «کَفى بِالْحِلْمِ ناصِراً; حلم براى یارى انسان کافى است».(7)در حدیث مفصلى که مرحوم علامه مجلسى در گفتوگوى امام صادق(علیه السلام) با «عنوان بصرى» که براى درک علم به محضر آن حضرت آمده بود نقل مى کند، مى خوانیم که فرمود: حلم و بردبارى تو باید به قدرى باشد که اگر کسى به تو بگوید اگر سخن نسنجیده اى درباره من بگویى ده برابر آن به تو مى گویم، تو در جواب بگویى اگر تو ده سخن ناسنجیده بگویى من یکى نخواهم گفت (فَمَنْ قالَ لَکَ إنْ قُلْتَ واحِدَةً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ واحِدَةً)(8). (9)*****پی نوشت:(1). فرقان، آیه 63.(2). اعراف، آیه 199.(3). بحارالانوار، ج 74، ص 154 .(4). غررالحکم، ص 285 .(5). همان.(6). همان.(7). کافى، ج 2، ص 112 .(8). بحارالانوار، ج 1، ص 226 .(9). سند گفتار حکیمانه: به گفته کتاب مصادر، این کلام حکیمانه را پیش از سید رضى در نهج البلاغه، ابن قتیبة در عیون الاخبار و ابن عبد ربه در عقد الفرید با تفاوت هایى آورده اند و بعد از مرحوم سید رضى در کتب زیادى از جمله کنز الفوائد، ربیع الابرار زمخشرى و دستور معالم الحکم نوشته قاضى قضاعى و نهایة الارب نویرى آمده است و با توجه به این که بسیارى از آنها با تفاوت هایى در عبارت آن را نقل کرده اند روشن مى شود که از منابعى جز نهج البلاغه گرفته اند. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 168)
امام (ع) فرمود: «أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ- أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ»:نخستين فايده اى كه شخص بردبار، از بردبارى اش مى برد، آن است كه مردم در برابر نادان او را يارى مى كنند. و ممكن است مقصود كسى باشد كه حلم خود را از دست بدهد. زيرا عوض در برابر چيزى است كه از دست رفته باشد، مانند بى فكرى و امثال آن، پس مضاف در اين صورت حذف شده است. و در اين عبارت -به دليل پيامدى كه اين صفت دارد، يعنى يارى و كمك مردم به شخص بردبار در برابر نادان به هنگام برخورد سفيهانه- ترغيب به فضيلت بردبارى است.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 277
الخامسة و التسعون من حكمه عليه السّلام:(195) و قال عليه السّلام: أوّل عوض الحليم من حلمه أنّ النّاس أنصاره على الجاهل. (78944- 78932)
المعنى:الحلم هو تحمّل ترك الأدب و الحرمة من الجاهل قولا أو فعلا ممّا ليس بالحقوق المتعارفة، فاذا حلم الرّجل تجاه جهل الجاهل و سفهه من سوء قوله أو فعله يقوم من اطّلع على ذلك من النّاس و كان بعيدا عن الحليم و غير عارف بحقّه على مقاومة السفيه و ردعه عن عمله القبيح، فهذه باكورة ثمرات الحلم الّتي تحصل للحليم.الترجمة:فرمود: نخست عوض حليم اينست كه مردم ياوران او باشند در برابر جاهل.نخستين عوض از براى حليم بود يارى مردمان حكيم
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص13
اول عوض الحليم من حلمه انّ الناس انصاره على الجاهل. «نخستين عوض بردبار از بردباريش اين است كه مردم در قبال نادان ياران اويند.»
درباره بردبارى سخنانى از ما در گذشته بيان شد كه در برخى از آن حد كفايت آمده است. در حكمتهاى قديمى آمده است كه حسن پيروزى را با زشتى انتقام زشت مگردان.
انصار به روز فتح مكه براى برانگيختن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر قريش مى گفتند: ايشان همانهايى هستند كه نسبت به شما چنين و چنان كردند. فرمود: «من محمد ناميده شده ام تا ستوده باشم.»