وَ قَالَ (عليه السلام): الْحِلْمُ غِطَاءٌ سَاتِرٌ، وَ الْعَقْلُ حُسَامٌ قَاطِعٌ؛ فَاسْتُرْ خَلَلَ خُلُقِكَ بِحِلْمِكَ، وَ قَاتِلْ هَوَاكَ بِعَقْلِكَ.
و فرمود (ع): بردبارى پرده اى است، پوشنده و عقل، شمشيرى است برنده. پس عيبهاى اخلاقت را به بردبارى بپوش و با هواى نفست به نيروى عقلت پيكار نماى.
و آن حضرت فرمود: بردبارى پرده اى است پوشاننده، و عقل شمشيرى است برنده، پس عيوبت را با بردبارى بپوشان، و با عقل خود با هوايت بجنگ.
ارزش عقل و بردبارى (اخلاقى):و درود خدا بر او، فرمود: بردبارى پرده اى است پوشاننده، و عقل شمشيرى است برّان، پس كمبودهاى اخلاقى خود را با بردبارى بپوشان، و هواى نفس خود را با شمشير عقل بكش.
[و فرمود:] بردبارى پرده اى است پوشان، و خرد شمشيرى است برّان، پس نقصانهاى خلقت را با بردبارى ات بپوشان، و با خرد خويش هوايت را بميران.
امام عليه السّلام (در باره حلم و عقل) فرموده است:بردبارى پرده پوشاننده (عيبها) است، و عقل شمشير برنده (نفس امّاره) است، پس عيبهاى خويت را با بردبارى بپوشان، و هوا و خواهشت را با خرد بكش.
امام(عليه السلام) فرمود: حلم پرده اى است ساتر و عقل شمشيرى است برنده; بنابراين، عيوب اخلاقى خود را با حلمت بپوشان و با هوى و هوس هاى سركشت با شمشير عقل مبارزه كن.
نقش حلم و عقل:امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به دو نعمت خدادادى اشاره مى فرمايد كه اگر انسان آن دو را در اختيار داشته باشد مى تواند خود را از خطرات مادى و معنوى حفظ كند. مى فرمايد: «حلم پرده اى است پوشنده و عقل شمشيرى است برنده»; (الْحِلْمُ غِطَاءٌ سَاتِرٌ، وَالْعَقْلُ حُسَامٌ قَاطِعٌ). سپس كاربرد اين دو را در يك كلام كوتاه و پرمعنا بيان مى كند، مى فرمايد: «بنابراين، عيوب اخلاقى خود را با حلمت بپوشان و با هوى و هوس هاى سركشت با شمشير عقل مبارزه كن»; (فَاسْتُرْ خَلَلَ خُلُقِكَ بِحِلْمِكَ، وَقَاتِلْ هَوَاكَ بِعَقْلِكَ).انسان براى حفظ خود دربرابر خطرات مادى و معنوى احتياج به دو چيز دارد: يكى وسيله اى كه خود را دربرابر خطرات بپوشاند مانند زره و دژهايى كه در سابق وجود داشت و وسايل نقليه محكمى كه امروز در جنگ ها در آن خود را حفظ مى كنند و ديگرى سلاحى كه به وسيله آن با دشمن مبارزه كند و او را از خود دور سازد. امام(عليه السلام) اين دو وسيله حياتى را به حلم و عقل تفسير كرده است.حلم چگونه عيوب انسان را مى پوشاند؟ روشن است كه وقتى انسان عصبانى شد هم سخنان زشتى ممكن است بر زبان او بيايد و هم حركات نادرستى انجام دهد و خوى حيوانى خود را ظاهر و آشكار سازد و اضافه بر اين بر آتش خشم سفيه و نادانى كه در برابر او به درشت گويى وپرخاشگرى برخاسته افزوده مى شود و ناسزاهاى ديگرى مى گويد و اى بسا عيوب پنهانى انسان را نيز آشكار سازد. بنابراين حلم تمام اين ها را مى پوشاند و از ضايعات حاصل از آن جلوگيرى مى كند.قرآن مجيد درباره پرهيزكاران راستين صفاتى را در سوره آل عمران برشمرده كه از جمله آن ها اين است: «(وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ); آنهايى كه بر خشم خود مسلط مى شوند و غضب خود را فرو مى نشانند و مردم (نادان و خطاكار) را مى بخشند».[1]در حديثى از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) آمده است: «لاَ يكُونُ الرَّجُلُ عَابِداً حَتَّى يكُونَ حَلِيما; انسان بنده واقعى خدا نخواهد بود مگر آن زمانى كه صاحب حلم و بردبارى شود».[2]در حكمت 211 نيز خوانديم كه امام(عليه السلام) مى فرمايد: «وَالْحِلْمُ فِدَامُ السَّفِيه; حلم و بردبارى، دهان بند سفيهان است».در حديث پرمعناى ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «إِذَا وَقَعَ بَينَ رَجُلَينِ مُنَازَعَةٌ نَزَلَ مَلَكَانِ فَيقُولاَنِ لِلسَّفِيهِ مِنْهُمَا قُلْتَ وَ قُلْتَ وَ أَنْتَ أَهْلٌ لِمَا قُلْتَ سَتُجْزَى بِمَا قُلْتَ وَ يقُولاَنِ لِلْحَلِيمِ مِنْهُمَا صَبَرْتَ وَ حَلُمْتَ سَيغْفِرُ اللَّهُ لَكَ إِنْ أَتْمَمْتَ ذَلِكَ قَالَ فَإِنْ رَدَّ الْحَلِيمُ عَلَيهِ ارْتَفَعَ الْمَلَكَانِ; هنگامى كه ميان دو نفر نزاعى رخ دهد دو فرشته الهى در آن جا نازل مى شوند. به سفيه مى گويند: آنچه مى خواستى گفتى و همه آن سزاوار خود توست و به زودى كيفر سخنانت را خواهى ديد و به حليم مى گويند: صبر كردى و بردبارى نشان دادى خداوند به زودى تو را مى آمرزد اگر به همين حال نزاع را به پايان رسانى. اما اگر شخص حليم مقابله كرد هر دو ملك آن جا را ترك مى گويند. (نه وعده غفرانى به حليم مى دهند و نه سفيه را تهديد مى كنند)».[3]البته حلم و بردبارى در مقابل افراد سفيه و نادان فايده بسيار مهم ديگرى نيز دارد كه در چند مورد از كلمات امام(عليه السلام) به آن اشاره شد و آن اين كه وقتى انسان باشخصيتى در مقابل سفيه سكوت آميخته با حلم مى كند مردم به يارى او برمى خيزند حتى در تعبيرى امام(عليه السلام) مى فرمايد: حلم به منزله عشيره و قبيله اى است كه انسان را در مقابل نادان حمايت مى كند.[4]و براى دفع خطرات هواى نفس دستور مى دهد كه با شمشير عقل با آن مبارزه كن. به يقين خطرناك ترين دشمن انسان ـ همان گونه كه در روايت نبوى(صلى الله عليه وآله) وارد شده است ـ هواى نفس اوست: (أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِى بَينَ جَنْبَيكَ).[5]و تنها چيزى كه مى تواند در مقابل اين دشمن بسيار خطرناك بايستد همان عقل است; عقلى كه زيان هاى هوى پرستى را براى انسان تشريح مى كند و عاقبت كار هوس بازان را به او نشان مى دهد. هرقدر اين عقل قوى تر باشد بازدارندگى آن بيشتر است و اگر ضعيف و ناتوان گردد هواى نفس بر آن غلبه مى كند و او را به گوشه اى مى راند و محصور مى سازد و خودش يكه تاز ميدان وجود انسان مى شود.در حديثى از امام اميرمؤمنان(عليه السلام) مى خوانيم: «مَن أحَبَّ نَيْلَ الدَّرَجاتِ العُلى فَلْيَغْلِبِ الْهَوى; كسى كه دوست دارد به درجات بالاى فضيلت انسانى برسد بايد بر هواى نفس خود غالب گردد».[6]در حديث ديگرى امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: «وَ تَوَقَّ مُجَازَفَةَ الْهَوَى بِدَلاَلَةِ الْعَقْل وَ قِفْ عِنْدَ غَلَبَةِ الْهَوَى بِاسْتِرْشَاءِ الْعِلْم; از بيهوده كارى هواى نفس با راهنمايى عقل پرهيز كن و اگر هواى نفس خواست بر تو غالب شود با راهنمايى علم و انديشه در برابر آن بايست»[7]. [8]*****پی نوشت:[1]. آل عمران، آيه 134.[2]. كافى، ج 2، ص 111، ح 1.[3]. كافى، ج 2، ص 112، ح 9.[4]. نهج البلاغه، حكمت 418.[5]. بحارالانوار، ج 67، ص 64، ح 1.[6]. غررالحكم، ح 4893.[7]. بحارالانوار، ج 75، ص 163، ح 1.[8]. سند گفتار حكيمانه: از كسانى كه قبل از مرحوم سيد رضى اين گفتار حكيمانه را نقل كرده اند مرحوم كلينى در اصول كافى است كه با تفاوت و اضافه اى آن را نقل كرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 300). اضافه مى كنيم: مرحوم آمدى بخشى از آن را در غرر آورده (غررالحكم، ح 300) و زمخشرى در ربيع الابرار آن را به طور كامل نقل كرده است (ربيع الابرار، ج 3، ص 446) و نويرى (متوفاى 733) همين كلام نورانى را با اضافاتى در نهاية الارب آورده است. (نهاية الارب، ج 6، ص 96)
امام (ع) فرمود: «الْحِلْمُ غِطَاءٌ سَاتِرٌ وَ الْعَقْلُ حُسَامٌ قَاطِعٌ- فَاسْتُرْ خَلَلَ خُلُقِكَ بِحِلْمِكَ وَ قَاتِلْ هَوَاكَ بِعَقْلِكَ»:حلم پرده پوشاننده اى است و عقل شمشيرى بر آن، پس عيبهاى اخلاقى ات را با بردبارى بپوشان، و هواى نفست را با شمشير عقل نابود ساز.كلمه: «غطاء» را از آن رو براى بردبارى استعاره آورده است كه حالت خشم و زشتى كارهايى را كه به وسيله خشم از انسان سر مى زند، پوشيده مى دارد، و امام (ع) كلمه «ساتر» را از باب ترشيح آورده است، و همچنين كلمه «حسام» را براى خرد از آن جهت استعاره آورده است كه خواسته ها و زياده رويهاى نفس امّاره را از بين مى برد و با گفتن كلمه «قاطع» ترشيح به كار برده است، و بدين وسيله او را مأمور ساخته است تا هواى نفسش را با شمشير عقل نابود سازد.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 503
الثالثة بعد أربعمائة من حكمه عليه السّلام:(403) و قال عليه السّلام: الحلم غطاء ساتر، و العقل حسام قاطع فاستر خلل خلقك بحلمك، و قاتل هواك بعقلك. (85738- 85721)
المعنى:تشبيه [الحلم غطاء ساتر ...] شبّه عليه السّلام الحلم بغطاء يستر المعايب فانه إذا صبر الانسان في مقابل سفه الجاهل يستر عيوبه من وجهين:1- لا يظهر منه سورة الغضب فتتكلّم بما لا ينبغي من السبّ، و لا يرتكب عملا من الضرب و اللّكم فيستر هذه العيوب.2- يسكت الجاهل تجاه حلمه فلا يصيبه بأكثر ممّا سفه في حقّه، فيستر أيضا عيوبه بسكوته.و الهوى يصول على ما يوافقه كالسبع الضّارى و لا يمكن قتله إلّا بسيف العقل الّذي يردّه و يمنعه.الترجمة:فرمود: بردبارى پرده ايست پوشا، و خرد تيغى است برا، خلل أخلاق خود را با حلم نهان كن، و با خرد هوس را بكش.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص 216
و قال عليه السّلام: الحلم غطاء ساتر و العقل حسام قاطع، فاستر خلل خلقك بحلمك، و قاتل هواك بعقلك. «و فرمود: بردبارى پرده اى پوشنده و خرد شمشيرى برنده است، كاستيهاى خوى خود را با بردباريت بپوشان و با عقل خويش هواى خود را بكش.»
چون خداوند بردبارى را پرده و خرد را شمشير برنده قرار داده، فرمان داده است كاستيهاى خلق خود را با آن پرده بپوشاند و با هواى خويش با آن شمشير جنگ كند و پيش از اين سخن درباره بردبارى و عقل گفته شد.