وَ قَالَ (علیه السلام): الْحَجَرُ الْغَصِيبُ فِي الدَّارِ، رَهْنٌ عَلَى خَرَابِهَا.[قال الرضي رحمه الله تعالى و يُروى هذا الكلام عن النبي (صلی الله علیه وآله) و لا عجب أن يشتبه الكلامان، لأن مستقاهما من قليب و مفرغهما من ذنوب].
الْغَصِيب: غصب شده.الْقَلِيب: چاه.الذَنُوب: دلو بزرگ.
و فرمود (ع): سنگ غصبى كه در بناى خانه به كار رفته باشد، گرو ويرانى آن است.رضى گويد: اين سخن از پيامبر (ص) هم نقل شده و اگر اين دو گفتار همانند هم باشند، جاى شگفتى نيست. زيرا مانند آبى هستند كه از يك چاه كشيده و از يك دلو ريخته باشد.
و آن حضرت فرمود: سنگ غصبى در بناى ساختمان مستلزم خرابى آن است.اين سخن از رسول الهى صلّى اللّه عليه و آله هم روايت شده، و از اينكه شبيه هم است عجبى نيست، زيرا از يك چاه كشيده شده، و از يك دلو ريخته شده.
غصب و ويرانى (اقتصادى، سياسى):و درود خدا بر او، فرمود: سنگ غصبى در بناى خانه، مايه ويران شدن آن است.(سید رضی گوید: اين سخن از رسول خدا نقل شده است، و اينكه سخن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام شبيه يكديگرند جاى شگفتى نيست براى اينكه هر دو از يك جا سر چشمه گرفته و در دو ظرف ريخته شده است).
[و فرمود:] سنگى كه به غصب در خانه است، در گرو ويرانى كاشانه است.[و اين گفتار از پيامبر (ص) روايت شده است و شگفت نيست كه دو سخن همديگر را ماند كه از يك چاه كشيده است و در دو دلو ريخته.]
امام عليه السّلام (در زيان مال غصبى و دارايى كه از راه ستم بدست آيد) فرموده است:سنگ غصبى در سرا (ى هر كه باشد) گرو ويرانى آن سرا است (چنانكه گرو مستلزم اداء دين است سنگ غصبى نيز مستلزم ويرانى ساختمان مى باشد.)«سيّد رضىّ «رحمه اللّه» فرمايد: و اين فرمايش از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله (نيز) روايت ميشود، و شگفت نيست كه آن دو كلام بهم مانند زيرا آن دو آب از يك چاه كشيده و از يك دلو ريخته شده است (آنچه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرموده از جانب خدا بوده امام عليه السّلام هم فرموده آن حضرت را بيان مى فرمايد).
امام(عليه السلام) فرمود: سنگ غصبى در بناى خانه گروگان ويرانى آن است.مرحوم سيد رضى مى گويد: «اين سخن از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نيز نقل شده است و جاى تعجب نيست كه هر دو كلام مانند هم باشند، زيرا هر دو از يك محل سرچشمه گرفته و ريزش هر دو از يك دلو بوده است».
سنگ غصبى خانه خرابت مى كند:امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه، آینده شوم بناهایى را بیان مى کند که با وسائل غصبى ساخته شوند، مى فرماید: «سنگ غصبى در بناى خانه گروگان ویرانى آن است»; (الْحَجَرُ الْغَصِیبُ(1) فِی الدَّارِ رَهْنٌ عَلَى خَرَابِهَا).اشاره به این که همان گونه که «رهن» و گروگان، سبب مى شود انسان، مطالباتش را وصول کند، سنگ غصبى هم سبب مى شود که ویرانى براى خانه وصول شود.مرحوم مغنیة در کتاب فى ظلال نهج البلاغه در شرح این کلام حکیمانه مى گوید: کسى که بنایى کند یا چیزى در اختیار بگیرد یا بخورد یا بنوشد یا به هر صورتى، از اموال دیگران (بدون رضاى آنها) بهره گیرد، سرانجام کارش وبال و خسران است، هرچند این زیان پس از مدتى صورت گیرد و اگر کسى بپرسد این آسمان خراش هایى که از خون ملت هاى بى گناه بنا شده و محکم در جاى خود ایستاده و ویران نمى شود چگونه است؟ در پاسخ آنها مى گوییم: اگر اینها ویران نشود بناکننده آنها به زودى آنها را ترک گفته و به قبور تاریک و متعفنى پناه مى برند... اضافه بر این، بناى راسخ، همان وجدان پاک و روح آرامى است که انسان بدون هرگونه نگرانى زندگى کند. (آیا بانیان آنها چنین اند؟ قطعاً نیستند).(2)مرحوم طبرسى در مجمع البیان از ابن عباس نقل مى کند که مى گوید: من از قرآن به خوبى استفاه کرده ام که ظلم و ستم خانه ها را ویران مى سازد. سپس به آیه شریفه سوره «نمل» تمسک مى کند که مى فرماید: «(فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خَاوِیَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَیَةً لِّقَوْم یَعْلَمُونَ); این خانه هاى آنهاست در حالى که به خاطر ظلم و ستمشان فرو ریخته; و در این نشانه روشنى است براى کسانى که آگاهند».(3)مرحوم سید رضى در ذیل این کلام شریف مى گوید: «این سخن از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز نقل شده و جاى تعجب نیست که هر دو کلام مانند هم باشند; زیرا هر دو از یک محل سرچشمه گرفته و ریزش هر دو از یک دلو بوده است»; (قالَ الرَّضِیُ وَیُروى هذَا الْکَلامُ عَنِ النَّبِی(صلى الله علیه وآله) وَلا عَجَبَ أَنْ یَشْتَبِهَ الْکَلامانِ لاَِنَّ مُسْتَقاهُما مِنْ قَلیب وَمَفْرَغَهُما مِنْ ذَنُوب).«مُسْتَقى» به معناى محل سیراب شدن است «قلیب» (بر وزن صلیب) به معناى چاه و در اینجا کنایه از سرچشمه است و «مفروغ» (مفرغ) به معناى محل ریزش است و «ذَنوب» بر وزن (قبول) به دلو بزرگ گفته مى شود.مرحوم دیلمى از علماى قرن نهم در کتاب ارشاد القلوب خود حدیث را به این صورت از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل کرده است: «خَمْسُ کَلِمات فِی التَّوْراةِ وَیَنْبَغی أَنْ تُکْتَبَ بِماءِ الذَّهَبِ أَوَّلُها حَجَرُ الْغَصْبِ فِی الدّارِ رَهْنٌ عَلى خَرابِها وَالْغالِبُ بِالظُّلْمِ هُوَ الْمَغْلُوبُ وَما ظَفَرَ مَنْ ظَفَرَ الاْثْمُ بِهِ وَمَنْ أَقَلَّ حَقَّ اللهِ عَلَیْکَ أنْ لا تَسْتَعینَ بِنِعَمِهِ عَلى مَعاصِیهِ وَوَجْهُکَ ماءٌ جامِدٌ یَقْطُرُ عِنْدَ السُّؤالِ فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تَقْطُرُهُ; پنج جمله در تورات آمده است که سزاوار است با آب طلا نوشته شود: نخستین آنها این است که سنگ غصبى در بناى خانه گروگان ویرانى آن است و آن کس که با ظلم غلبه مى کند در حقیقت مغلوب و شکست خورده است و کسى که از طریق گناه پیروز شود در واقع پیروز نشده است و کمترین حق خداوند بر تو این است که از نعمت هاى او براى معصیتش کمک نگیرید و آبروى تو همچون آب منجمدى است که تقاضا آن را آب مى کند مراقب باش نزد چه کسى آن را آب مى کنى».(4)در حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «اتَّقُوا الْحَرامَ فِی الْبُنْیانِ فَاِنَّهُ أساسُ الْخَرابِ; از به کار گرفتن اشیاى حرام در بناها بپرهیزید که سبب خرابى آن خواهد شد»(5). (6)خداوندا توفیق پیروى از این کلمات دلنشین و حکمت آموز و به کار بستن آنها را در زندگى به همه ما مرحمت فرما تا راه بهتر زیستن را بیابیم و از آن به مقصد برسیم.*****پی نوشت:(1). در بسیارى از نسخ به جاى «الغَصیب» «الغَصْب» آمده و این واژه مناسب تر و معروف تر است و در بعضى از کتبى که در اسناد این کلام شریف آوردیم به جاى «الغَصیب» «الْمَغْصُوب» آمده است.(2). فى ظلال نهج البلاغه، ج 4، ص 361.(3). نمل، آیه 52.(4). ارشاد القلوب، ج 1، ص 195.(5). تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج 59، ص 296.(6). سند گفتار حکیمانه: مرحوم خطیب در مصادر، این کلام نورانى را از غررالحکم و سراج الملوک و زهر الآداب قیروانى (متوفاى 413) با تفاوت هایى نقل کرده است (و این نشان مى دهد که از منابع دیگرى آن را گرفته اند). (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 188)
امام (ع) فرمود: «الْحَجَرُ الْغَصِيبُ فِي الدَّارِ رَهْنٌ عَلَى خَرَابِهَا»:امام (ع) كلمه «رهن: گرو» را استعاره از سنگ غصبى در خانه ستمگر از آن رو آورده، كه سنگ غصبى باعث ويرانى خانه است، همان طور كه گرو، وسيله اى براى پرداخت مالى است كه بر گردن رهن دهنده است، و اين مطلب كنايه از هر پيامدى است كه ستمكارى براى شخص ستم پيشه دارد و نيز كنايه از ويران شدن بناى ظلم است هر چند كه مدّتى به درازا كشد. و در پيش روشن شد كه ستم زمينه اى براى چنان پيآمدهاست و نظير اين است سخن پيامبر (ص) كه مى فرمايد: «اتقوا الحرام فى البنيان فانه اسباب الخراب.» يعنى: از به كار بردن مصالح حرام در ساختمان بپرهيزيد كه آن خود باعث ويرانى است.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 309
الثلاثون بعد المائتين من حكمه عليه السّلام:(230) و قال عليه السّلام: الحجر الغصب في الدّار رهن على خرابها.قال الرّضيّ رحمه اللَّه: و قد روى ما يناسب هذا الكلام عن النّبيّ صلّى اللَّه عليه و آله و لا عجب أن يشتبه الكلامان، لأنّ مستقاهما من قليب، و مفرغهما من ذنوب- عن شرح المعتزلي ج 19 طبع مصر-. (79710- 79678)
اللغة:عن الأزهرى: (القليب) البئر العادية القديمة مطويّة كانت أو غير مطويّة و الجمع قلب (الذنوب) في الأصل الدلو العظيم- مجمع البحرين.المعنى:رهانة الحجر المغصوب على خراب الدّار على وجهين:1- أنّه إذا طالبه صاحبه يلزم خراب الدار و ردّه إليه مهما تكلّف من المؤنة و الضّرر، لأنّه مقدّم عليه.2- أنّه بناء على الظلم، و المبنىّ على الظلم لا يدوم بل ينجرّ إلى الخراب و الدّمار.الترجمة:سنك غصبى در ساختمان خانه گرو ويراني آنست چه خوش سروده:طاق كسرى كه بدادش همه بنياد نماند خواجه را بين كه ز بيداد نمايد بنياد
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص37
الحجر الغصب فى الدار رهن على خرابها. قال الرضى رحمة الله تعالى: و قد روى ما يناسب هذا الكلام عن النبى صلى الله عليه و سلّم، و لا عجب ان يشتبه الكلامان فانّ مستقاهما من قليب و مفرغهما من ذنوب. «سنگ غصبى در خانه در گرو ويرانى آن است.» سيد رضى كه خدايش رحمت كناد مى گويد: اين سخن را از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هم روايت شده است و شگفت نيست كه هر دو سخن از يك آبشخور است و در يك سطل انباشته ريخته شده است.»
ابن ابى الحديد مى گويد: معنى اين كلمه اين است كه خانه اى كه با سنگ غصبى هر چند با يك آجر غصبى ساخته شده باشد، ناچار به سرعت ويران مى شود، گويى همان يك سنگ همچنان در گرو ويرانى آن خانه است و همان گونه كه رهن بايد فك شود، ويرانى آن خانه هم بايد حاصل شود.
ابن بسّام براى ابن مقله كه خانه خود را در محله زاهر بغداد با ستم به مردم و غصب ساخته بود، چنين سروده است: «كنار خانه ات دو خانه ويران شده قرار دارد و خانه تو سومين خانه ويران شده خواهد بود، اى كاش سلامت اشخاص با انصاف ادامه يابد تا چه رسد به سلامت كسانى كه ستم مى ورزند.» اين دو خانه كه ابن بسام گفته است، خانه ابو الحسن بن فرات و خانه محمد بن داود بن جراح است.
ابن بسام در اين باره اين دو بيت را هم سروده است: به ابن مقله بگو، آرام باش و شتابان مباش كه در حال ديدن خوابهاى پريشانى، با كوشش ضمن ويران ساختن خانه هاى مردم براى خود خانه اى مى سازى كه به زودى پس از اندك زمان ويران خواهد شد. آنچه ابن بسام فهميده بود راست در آمد و خانه ابن مقله به روزگار الراضى بالله با خاك يكسان شد.