وَ قَالَ (علیه السلام): إِذَا كَثُرَتِ الْمَقْدِرَةُ [الْمَقْدُرَةُ]، قَلَّتِ الشَّهْوَةُ.
و فرمود (ع): هرگاه توانايى بيفزايد، خواهش نقصان يابد.
و آن حضرت فرمود: زمانى كه توانايى زياد گردد خواسته كم شود.
كاستى قدرت و كنترل شهوت (اخلاقى، علمى):و درود خدا بر او، فرمود: هنگامى كه توانايى فزونى يابد، شهوت كاستى گيرد.
[و فرمود:] چون توانايى بيفزايد، خواهش كم آيد.
امام عليه السّلام (در باره توانائى) فرموده است:هرگاه توانائى و دست يافتن (بر چيزى) فراوان شود شهوت و خواهش (بر آن) كم گردد (زيرا كسيكه بچيزى كم دسترس داشته باشد ميل و خواهش او هميشه متوجّه آنست و مى ترسد مبادا از دست برود، ولى آنكه در دسترس دارد ميل و خواهشش اندك است چون مطمئنّ است كه هرگاه بخواهد آماده است).
امام عليه السلام فرمود: هنگامى كه قدرت بر چيزى فزونى يابد علاقه به آن كم مىشود.
با افزايش قدرت، حرص كم مىشود:امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه به يك نكته روانى اشاره مىكند كه در زندگى انسان، سرنوشتساز است، مىفرمايد: «هنگامى كه قدرت بر چيزى فزونى يابد علاقه به آن كم مىشود»؛ (وَقال علیه السلام: إِذَا كَثُرَتِ آلْمَقْدِرَةُ قَلَّتِ الشَّهْوَةُ).به گفته مرحوم «كمرهاى» در منهاجالبراعة اين گفتار حكيمانه از يك اصل روانى معروف سرچشمه مىگيرد كه مىگويد: «الإنْسانُ حَريصٌ عَلى ما مُنِعَ؛ انسان نسبت به چيزى كه براى او ممنوع شده حرص فراوان دارد». دليل آن هم روشن است؛ چيزى كه در دسترس انسان باشد و هر زمان بخواهد به آن برسد، نه براى ذخيره كردن آن دست و پا مىزند، نه به علّت ازدست دادنش اضطراب دارد و اى بسا با بىاعتنايى به آن نگاه كند و حتى گاه از آن سير و ملول شود؛ ولى به عكس، چيزى كه در دسترس او نيست يا به زحمت پيدا مىشود به آن علاقه نشان مىدهد و گاه اصرار دارد بيش از مقدار حاجت خود از آن ذخيره كند. به همين دليل هنگامى كه چيزى از مواد غذايى كم مىشود، مردم به فروشگاهها هجوم مىبرند و هركس چند برابر نيازش خريدارى مىكند و براثر آن، نوعى قحطى مصنوعى حاصل مىگردد. در اينگونه موارد اگر مديران جامعه فروشگاههايى را ـ هرچند بهطور موقت ـ پر از مواد مذكور كنند هجوم براى خريدن فرو مىنشيند و مردم تنها به مقدار حاجت روزانه از آن تهيه مىكنند وبازار، كساد مىشود.نيز به همين دليل است كه بازرگانان سودجو در عرصه داخلى و بينالمللى براى اينكه متاع خود را به قيمتهاى گزاف بفروشند، موقتا جلوى توزيع آن را گرفته و گاه افرادى را به بازار مىفرستند كه هرچه در بازار هست خريدارى كنند و به اين ترتيب قحطى مصنوعى ايجاد كنند و سپس اجناس خود را بهتدريج به بازار مىفرستند تا به قيمت گزاف بفروشند. يكى از دلايل تحريم احتكار در اسلام نيز همين است كه ايجاد گرانى مصنوعى مىكند و مردم را در وحشت فرو مىبرد و سبب تحريك حرص مردم مىشود كه بيش از نياز خود مطالبه مىكنند و قحطى كاذب جديدى به وجود مىآورند.مديران جامعه بايد از اين نكته بهرهگيرى كنند و هميشه مقدار قابل توجهى از مواد غذايى و ساير مواد مورد نياز را در بازار حاضر سازند تا مردم بر تهيه نيازهاى خود در كوتاهمدّت و درازمدّت احساس توانايى كنند و مصداق «كَثُرَتِ الْمَقْدِرَةُ» شود كه نتيجه آن، احساس بىنيازى و مصداق «قَلَّتِ الشَّهْوَةُ» است؛ درست، كارى كه سودجويان و توليدكنندگان بازار سياه از ضد آن بهرهگيرى مىكنند و از اين طريق، آلاف و الوفى به ناحق بهدست مىآورند.*****پی نوشت:(1) . سند گفتار حکیمانه: تنها مدرک دیگرى که خطیب در مصادر براى این کلام نورانى ذکر کرده غررالحکم آمدى است که باکمى تفاوت آن را آورده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 190). نویسنده کتاب عیون الحکم و المواعظ از علماى قرن ششم نیز این کلام حکیمانه را با کمى تفاوت ذکرکرده است. (عیون الحکم والمواعظ، ص 115)
امام (ع) فرمود: «إِذَا كَثُرَتِ الْمَقْدِرَةُ قَلَّتِ الشَّهْوَةُ»:چون كسى كه توان كمترى نسبت به برآوردن خواسته خود دارد، همواره بيم دارد از اين كه پس از دسترسى به خواسته خود، آن را از دست بدهد، بنا بر اين همين ترس، به دنبال لذّت وصول به خواسته، هميشه باعث دلهره اى است نسبت به آن خواسته، و از طرفى خود محرّك علاقه و ميل است به طرف آن، امّا اگر توانايى كامل برخواسته خود را داشت، ترسى نخواهد داشت كه به خواسته خود نرسد، از اين رو انگيزه ميل بدان كم شده و پافشارى و علاقه اش نسبت به آن كاهش مى يابد.
الخامسة و الثلاثون بعد المائتين من حكمه عليه السّلام:
(235) و قال عليه السّلام: إذا كثرت المقدرة، قلّت الشّهوة. (79779- 79772)
المعنى:هذه الحكمة قائمة على أصل معروف و هو: أنّ الانسان حريص على ما منع فمن قلّت مقدرته على ما يشتهيه من غذاء و نكاح و نحوهما يحسّ في نفسه أنّه ممنوع
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 313
منها أو سيمنع، لكون مقدرته قليلة و في معرض الزوال فزاد حرصه عليه، و أمّا إذا كثرت مقدرته و اطمأنّت نفسه بوصول ما يشتهيه سكنت فورته و خمدت ثورته، و إذا نال من أشهى ما يبتغيه مرّات زالت عنه شهوته رأسا.و من هنا قيل: إنّ العشق مولود التمانع و فراق المحبوب إمّا بتمنّعه عن التسليم للمحبّ، و إمّا بالدّلال عليه و منعه عن الوصل و أخذ النصيب.الترجمة:فرمود: هرگاه نيرو و قدرت افزود خواست و شهوت بكاستى غنود.هر چه در دسترس بود بسيار خواستش اندك آيدت بشمار
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص40
اذا كثرت المقدره قلت الشهوة. «چون قدرت بسيار شود، شهوت و آرزو اندك گردد.»
اين سخن نظير اين گفتار است كه هر چيز در اختيار باشد خسته كننده و ملال انگيز مى شود، نظير گفتار اين شاعر كه مى گويد: چه بسا دوست و برادرى كه چندان بر او دوستى كردم كه از من ملول شد، آرى هر چيز كه ارزان مى شود خسته كننده است، اى كاش اينك كه دوستى مرا فروخته است به كسى مى فروخت كه افزون از من دوستى مى ورزيد نه به كسى كه كمتر از آن است.