شعر بعد از شهادت حضرت عباس (ع)
۰۵ مهر ۱۳۹۶ 0 اهل بیت علیهم السلامبعد از اذان ظهر زمین پر غبار شد
چشمان خیس علقمه تاریک و تار شد
وقتی عمود بوسه به پیشانی تو زد
قلبم شکست ، چشم قشنگت خمار شد
دستت که قطع شد همگی جنگجو شدند
فریاد میزدند ، چه شیری شکار شد
تو روی خاک بودی و دور و بر حسین
تا چشم کار کرد پر از نیزه دار شد
آن کودکی که جاش روی شانه ی تو بود
پایش به روی خاک پر از نیش خار شد
عباس ! خوب شد ندیدی بدون تو
ناموس اهلبیت به صحرا چکار شد
آه ای رکاب حضرت زینب بدون تو
یک کاروان به ناقه ی عریان سوار شد
شمشیر سیدالشهدا تا شکستنت
از داغ تو خمیده قد ذوالفقار شد
دستت هنوز دور علم بود روی خاک
این خاطره برای ابد ماندگار شد
شاعر: محمد ناصری
منبع: پایگاه فرهنگی حلما (بازیابی: 96/07/05)