شعر علیرضا قزوه با موضوع ظهر عطش
۰۵ مهر ۱۳۹۶ 0 اهل بیت علیهم السلاممانده بودم، غیرت حیدر به فریادم رسید
در وداعی تلخ، پیغمبر به فریادم رسید
طاقتم را خواهش اکبر، در آن ظهر عطش
برده بود از دست، انگشتر به فریادم رسید
انتخابی سخت عالم ر ا پریشان کرده بود
شور میدان داری اکبر به فریادم رسید
تا بکویم پرچم فریاد را بر بام ماه
کودک شش ماهه ام- اصغر- به فریادم رسید
تا بماند جاودان در خاک این فریاد سرخ
خیمه آتش گشت و خاکستر به فریادم رسید
نیزه ها و تیرها و تیغ ها کاری نکرد
تشنه بودم وصل را خنجر به فریادم رسید
جبرئیل آمد: بخوان، قران بخوان، بی سر بخوان
منبری از نیزه دیدم، سر به فریادم رسید
شاعر: علیرضا قزوه
منبع: در اشراق ماه، ( برگزیده شعر معاصر عاشورایی)، مهدی خطیبی، تهران: زیتون، 1384، ص47