وَ قَالَ (علیه السلام): إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ، فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ، وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِكَ.
و فرمود (ع): خداوند سبحان روزى فقرا را در اموال توانگران مقرر داشته. پس هيچ فقيرى گرسنه نماند، مگر آنكه، توانگرى حق او را باز داشته است و خداى تعالى توانگران را، بدين سبب، باز خواست كند.
و آن حضرت فرمود: خداوند روزى تهيدستان را در ثروت اغنيا واجب نموده، تهيدستى گرسنه نماند جز با منع ثروتمند، و خداوند والا مقام گرسنگى فقيران را از ثروتمندان باز خواست خواهد كرد.
وظيفه سرمايه داران (اقتصادى، اجتماعى):و درود خدا بر او، فرمود: همانا خداى سبحان روزى فقراء را در اموال سرمايه داران قرار داده است، پس فقيرى گرسنه نمى ماند جز به كاميابى توانگران، و خداوند از آنان در باره گرسنگى گرسنگان خواهد پرسيد.
[و فرمود:] خداى سبحان روزى درويشان را در مالهاى توانگران واجب داشته. پس درويشى گرسنه نماند جز كه توانگرى از حق او خود را به نوايى رساند. و كردگار، توانگران را بازخواست كند از اين كار.
امام عليه السّلام (در ترغيب به زكاة دادن) فرموده است:خداوند سبحان در دارائيهاى توانگران روزيهاى بى چيزان را واجب گردانيده پس بى چيز گرسنه نماند مگر بسبب آنچه توانگرى باو نداده است، و (در روز رستخيز) خداوندى كه بزرگست بى نيازى او ايشان را از اين كار مؤاخذه و باز پرسى مى نمايد.
امام عليه السلام فرمود: خداوند سبحان قُوت (و نيازهاى) فقرا را در اموال اغنيا واجب و معين كرده است، ازاين رو هيچ فقيرى گرسنه نمى ماند مگر به سبب بهره مندى غنى (وممانعت او از پرداخت حق فقير) و خداى متعال (روز قيامت) دراين باره از آنها سؤال و بازخواست مى كند.
دِين اغنيا به فقرا:امام عليه السلام به يكى از اصول مهم اسلام در اين كلام نورانى اشاره كرده و بيان مى كند كه نظام اقتصادى اسلام نظامى بسيار حساب شده است به گونه اى كه اگر مطابق آن رفتار شود در سراسر كشور اسلام فقير و نيازمندى باقى نخواهد ماند. مى فرمايد: «خداوند سبحان قُوت (و نيازهاى) فقرا را در اموال اغنيا واجب ومعين كرده است، ازاينرو هيچ فقيرى گرسنه نمى ماند مگر به سبب بهره مندى غنى (و ممانعت او از پرداخت حق فقير) و خداى متعال (روز قيامت) دراين باره از آنها سؤال و بازخواست مى كند»؛ (إِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الاَْغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ: فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلاَّ بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ، وَ اللّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذلِکَ).بعضى از شارحان نهج البلاغه اين كلام شريف را به مسئله زكات اشاره دانسته اند و تعبير به «فرض» نيز مى تواند اشاره به همين معنا باشد. روايات فراوانى نيز اين معنا را تأييد مى كند و در آنها تصريح شده كه آنچه به عنوان زكات در اسلام فرض شده دقيقآ به اندازه نياز فقراست، به گونه اى كه اگر همه اغنيا به وظيفه دينى خود در باب زكات عمل كنند فقيرى باقى نخواهد ماند.در حديثى از امام صادق عليه السلام كه در ذيل حكمت 252 نيز به آن اشاره شد مى خوانيم: «إِنَّمَا وُضِعَتِ الزَّكَاةُ اخْتِبَاراً لِلاَْغْنِيَاءِ وَمَعُونَةً لِلْفُقَرَاءِ وَلَوْ أَنَّ النَّاسَ أَدَّوْا زَكَاةَ أَمْوَالِهِمْ مَا بَقِيَ مُسْلِمٌ فَقِيراً مُحْتَاجاً وَلاَسْتَغْنَى بِمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ وَإِنَّ النَّاسَ مَا افْتَقَرُوا وَلا احْتَاجُوا وَلا جَاعُوا وَلا عَرُوا إِلاَّ بِذُنُوبِ الاَْغْنِيَاء... مَا ضَاعَ مَالٌ فِي بَرٍّ وَلا بَحْرٍ إِلاَّ بِتَرْکِ الزَّكَاةِ وَمَا صِيدَ صَيْدٌ فِي بَرٍّ وَلا بَحْرٍ إِلاَّ بِتَرْكِهِ التَّسْبِيحَ فِي ذَلِکَ الْيَوْمِ؛ زكات براى اين تشريع شده است كه اغنيا امتحان شوند و كمكى براى نيازمندان باشد و اگر مردم زكات اموال خود را بپردازند هيچ مسلمانى فقير ونيازمند باقى نمى ماند و همگى به سبب عمل به اين فريضه الهى بى نياز خواهند شد و مردم، فقير و محتاج و گرسنه و برهنه نشدند مگر به گناه اغنيا... هيچ مالى در صحرا و دريا از بين نمى رود مگر به سبب ترك زكات و هيچ صيدى در دريا وصحرا در چنگال صياد گرفتار نمى شود مگر به سبب ترك تسبيح در آن روز».آنچه در كلام حكيمانه بالا آمد كه خدا دقيقآ نيازهاى فقرا را در اموال اغنيا واجب كرده، در احاديث ديگرى با صراحت بيشترى آمده است؛ در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم: «قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِي عَنِ الزَّكَاةِ كَيْفَ صَارَتْ مِنْ كُلِّ أَلْفٍ خَمْسَةً وَعِشْرِينَ لَمْ تَكُنْ أَقَلَّ أَوْ أَكْثَرَ مَا وَجْهُهَا فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَلَقَ الْخَلْقَ كُلَّهُمْ فَعَلِمَ صَغِيرَهُمْ وَكَبِيرَهُمْ وَغَنِيَّهُمْ وَفَقِيرَهُمْ فَجَعَلَ مِنْ كُلِّ أَلْفِ إِنْسَانٍ خَمْسَةً وَعِشْرِينَ مِسْكِيناً وَلَوْ عَلِمَ أَنَّ ذَلِکَ لايَسَعُهُمْ لَزَادَهُمْ لاَِنَّهُ خَالِقُهُمْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِهِمْ؛ راوى عرض مى كند: فدايت شوم بفرماييد چرا زكات بيست و پنج در هزار تعيين شده است (يك چهلم) نه كمتر و نه بيشتر. دليلش چيست؟ امام عليه السلام فرمود: خداى متعال همه انسانها را آفريده و صغير و كبير و غنى و فقيرشان را مى شناسد. از هر هزار انسان معمولاً بيست و پنج نفر نيازمندند (ازاينرو زكات را به همين نسبت قرار داده) و اگر مى دانست اين براى آنها كافى نيست بر آن مى افزود، زيرا او خالق آنها و از همه به آنها آگاه تر است».همين مضمون در دو حديث ديگر از همان حضرت با بيانهاى متفاوتى آمده است. در ضمن از اين حديث استفاده مى شود هرگاه در جامعه اسلامى در هر هزار نفر بيش از بيست و پنج نفر شخص نيازمند و فقير پيدا شود براثر عواملى است كه مظالم انسانها آن را آفريده است. البته آنچه در روايت بالا آمد درمورد زكات حيوانات و طلا و نقره است؛ اما زكات غلات، چنانكه مى دانيم گاه يك دهم و گاه يك بيستم است، بنابراين منظور امام عليه السلام بيان حكمت حكم بوده نه علت حكم كه در تمام مصاديق جارى و سارى است.
امام (ع) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ- فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ- فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ- وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِكَ»:مقصود امام (ع) از اين واجب، زكات است، بديهى است كه گرسنگى فقير، بدان جهت است كه توانگر جلو روزى و يا آنچه را كه وسيله روزى اوست بازگرفته است. و امام (ع) با عبارت: «و اللّه سائلهم» (خدا مؤاخذه خواهد كرد)، توانگران را بيم داده است، و اين جمله مقدمه صغرا براى قياس مضمرى است كه كبراى مقدّر آن چنين است: و هر كس كه مورد بازخواست خداست، سزاوار است كه از مؤاخذه او بر حذر باشد.
السابعة عشرة بعد ثلاثمائة من حكمه عليه السّلام:(317) و قال عليه السّلام: إنّ اللَّه سبحانه فرض في أموال الأغنياء أقوات الفقراء، فما جاع فقير إلّا بما متّع به غنيّ، و اللَّه تعالى سائلهم عن ذلك. (82834- 82809)
المعنى:الظاهر أنّ أقوات الفقراء الّتي جعلت في أموال الأغنياء هي الزكاة المفروضة على الوجه المقرّر في بابها، فلو منعت كان من عليه مسؤولا عند اللَّه، و قد صرّح في غير واحد من الأخبار أنّ مقدار الزكاة المفروضة كاف لرفع حاجة الفقراء.كما روى في باب، العلّة لوضع الزكاة، بسنده عن حسن بن عليّ الوشاء، عن أبى الحسن الرضا عليه السّلام قال: قيل لأبي عبد اللَّه عليه السّلام: لأيّ شيء جعل اللَّه الزكاة
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 416
خمسة و عشرين في كلّ ألف و لم يجعلها ثلاثين؟ فقال عليه السّلام: إنّ اللَّه عزّ و جلّ جعلها خمسة و عشرين، أخرج من أموال الأغنياء بقدر ما يكتفى به الفقراء، و لو أخرج النّاس زكاة أموالهم ما احتاج أحد.الترجمة:فرمود: خداوند سبحان خوراك فقراء را در أموال توانگران واجب كرد و هيچ فقيرى گرسنه نماند جز بواسطه آنكه توانگر از حق او بهره مند شده است و خداى تعالى از اين مطلب از آنان بازخواست كند.بمال اغنياء قوت فقيران بود فرض إلهى بى كم و كاست فقير ار سر كند لخت و گرسنه خدا از اغنياء كرد است درخواست
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص103
انّ الله سبحانه فرض فى اموال الاغنياء اقوات الفقراء، فما جاع فقير الا بما متّع به غنىّ، و الله تعالى سائلهم عن ذلك. «خداوند سبحان روزى درويشان را در اموال توانگران مقرر و واجب فرموده است، هيچ درويشى گرسنه نماند مگر به آنچه توانگرى حق او را باز داشت و خداوند متعال از اين كار توانگران را باز خواست مى كند.»
در اخبار صحيح نقل شده است كه ابوذر مى گفته است: به حضور پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه در سايه كعبه نشسته بود رفتم، همين كه مرا ديد، فرمود: به خداى كعبه كه ايشان زيان كارانند. گفتم: چه كسانى؟ فرمود: آنان كه مال بسيار دارند، مگر كسى كه از هر جانب مواظب باشد و چنين و چنان كند و بسيار اندك اند، هيچ دارنده گاو و شتر و گوسپندى نيست كه زكات مال خود را نداده باشد مگر اينكه روز قيامت گاو و شتر و گوسپندش به صورت بسيار بزرگ و فربه او را احاطه مى كند و مكرر با شاخهاى خود او را فرو مى كوبد و لگدكوب مى سازد و اين كار پيوسته تكرار مى شود تا خداوند حساب مردم را برسد.