متن کوتاه ادبی: به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه (س)، یار بر مزار یاس
۱۶ آذر ۱۴۰۱ 0 اهل بیت علیهم السلامنیمه های شب علی مظلوم به همراه حسن و حسین غمدیده و عمار و مقداد و عقیل و زبیر و ابوذر و سلمان و بریده و گروهی از بنی هاشم بر حضرت زهرا علیها السلام نماز گذاردند و در همان شب او را دفن کردند. حضرت امیر علیه السلام دور قبر حضرت زهرا علیها السلام هفت قبر دیگر ساخت و بر چهل قبر آب پاشید تا قبر آن مظلومه مخفی بماند. در آن شب ماتم علی ماند و غربت، علی ماند و کوهی از مصائب آری شب بود و افقها مات و تیرگی سنگینی خود را بر روی شهر افکنده بود و فضا را از اندوه آکنده، سایه نخلهای قامت افراشته که دیگر از بلندای خود شرم داشته و چونان ملامت زده سر فرو انداخته بودند بر دیوارهای تکیده شهر بوی سوگ به مشام می رساند.
در نزدیکی خانه های شهر که رنگ مرگ گرفته بودند، سوگناله ای برمی خاست که برای همیشه، تاریخ و روزگار را بهت زده و انگشت بر دهان واگذاشت . که آن مرد، همان که در نبرد گاه های بدر، احد، خیبر و . . . در برابر دشمنان چونان شیر غران به پیش می تاخت و از کشته های مشرکین پشته می ساخت، اینک در غم هجرانی جانگداز، بی تاب و در سوز و ساز است، بر فراز مزاری که از آن شب تا کنون و تا ناپیدای زمان، دیگر تاریخ از آن خبر ندارد. تنها غم سروده آن مرد را به یاد دارد که با اندوهی در سینه خفته و بغضی در گلو نهفته زمزمه کرد: «ای پیامبر خدا! رودت باد از جانب من و از سوی دخترت که اینک از سرای فانی رخت بربسته و در پی دیدار به تو پیوسته و زودتر به تو رسیده، پس از او صبرم از دست رهیده و تاب تحملم به پایان رسیده، اما همان سان که در فراق تو صبرپیشه کردم، در هجران دخترت نیز شکیبایی می ورزم. اینک امانت به دست صاحبش رسید; زهرا علیها السلام از دستم جدا شد و به جانب تو آمد . وای که پس از او دیگر نه افلاک را آرایشی است و نه خاک را پیرایشی.
از اندوه، خواب در دیدگانم نیاید و از غم عقده دلم نگشاید تا آن هنگام که خداوند مرا در جوار تو ساکن نماید . مرگ زهرا بر دلم تیر غم نشاند و جماعت ما را به جدایی و دل پریشانی کشاند. از این غم به خدا شکوه می برم . به زودی دخترت با تو بازخواهد گفت که پس از تو امتت با وی چه روا داشتند. از او سؤال نما و شرح حال بخواه تا پرده را از راز دل فرواندازد و شرح حال را با خون دل بر تو بازگو سازد که خداوند - که بهترین داور است - در میان او و ستم پیشگان داوری فرماید.
امام صادق علیه السلام از پدران خود نقل کرد که: پس از آنکه امیرمؤمنان فاطمه را در میان قبر نهاد و قبر را پوشانید مقداری آب بر روی قبر پاشید و سپس در کنار قبر گریان و نالان نشست تا اینکه عمویش عباس آمد و دست علی را گرفت و او را به خانه اش برد .
و ما آرزومندان زیارت قبر آن مظلومه شهیده سوگمندانه عرض می کنیم: ای دخت رسالت، و ای همسر ولایت و ای کوثر امامت و ای مادر ایمان و حقیقت، نخلهای خاک آلود فدک هنوز از ستمی که بر تو روا داشتند می گریند. زندگی تو گواه مظلومیت همه دودمان هابیل است، همچنانکه وجود تو گواه قدس و عظمت خدا بود.
تازیانه ای که بر پیکر نازنین تو فرو کوفتند تبری بود که بندگان بت به انتقام نابودی اصنام بر پیکر توحید ابراهیم فرود آوردند . همواره شرمسار باد دستی که بر گونه خداگون تو سیلی زد، دریغا، دل اگر در غم تو پاره شود شگفت نیست; چراکه شکستن پهلوی تو عظیم تر از شکستن دیوار کعبه بود.
چون قامت استوار تو را به ستم خاک نشاندند، دین از پای افتاد و چون تو را کشتند، انسانیت بی مادر شد و علی تنها ماند و بشریت در گرداب فاجعه افتاد