سخنرانی آیت الله میرباقری: جلسه ششم، جنگ امام زمان (عج )با مشرکان به خاطر اخراج سید الشهداء (ع) از مدینه
۰۳ اسفند ۱۴۰۱ 0 صوتی و تصویریجلسه ششم، حرم مطهر قم: جنگ امام زمان (عج )با مشرکان به خاطر اخراج سید الشهداء (ع)از مدینه
اذن مقاتله با کفار
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم أَجْمَعِين . یکی از آیاتی که در روایات ما با قیام سیدالشهداء علیه السلام تطبیق شده است، آیات سی و هشتم تا چهل و یکم سوره حج است. «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ»(حج/38) خدای متعال در این آیه وعده داده است از کسانی که به خدا و رسول ایمان آورده اند، در مقابل جمعیتی که دو خصوصیت دارند دفاع کند. «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ»(حج/38) این ها یک جمعیت خیانت پیشه ای هستند که کفران نعمت می کنند؛ گویا یک جریان خیانت و کفران نعمتی در مقابل نبی اکرم شکل گرفته است و خدای متعال وعده داده که از پیامبر در مقابل آن جمعیت خائن و کفور دفاع کند. با آیات هم روشن می شود که خیانت و کفران آن ها در مسائل الهی بوده است؛ یعنی آدم هایی بوده اند که اهل خیانت در امانات الهی و کفران نعمت الهی بودند.
بعد می فرماید «أُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَديرٌ»(حج/39) خدای متعال به کسانی که با آن ها جنگ می شود، به خاطر این که به آن ها ظلم شده است، اجازه قتال می دهد. ما به کسانی که دشمن با آن ها وارد جنگ و درگیری می شود اجازه دادیم که وارد میدان جنگ بشوند و اگر آن ها می کشند، این ها هم بکشند. «بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا» به خاطر این که به این ها ظلم شده است. «إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَديرٌ»(حج/39) اگر ما به این ها اجازه داده ایم که وارد میدان درگیری بشوند، بر نصرت و یاری آن ها هم توانا هستیم و کمکشان می کنیم و پیروزی از آن این هاست.
حالا این ها چه کسانی اند؟ «الَّذينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍ»(حج/40) این ها از سرزمین خودشان بیرون شده اند و این کار هم کار حقی نبوده است. یک موقع بیرون کردن یک عده، حق است و مطابق حکم خداست و باید این ها را از این سرزمین ها دور کرد، ولی یک موقع بدون این که حق باشد یک عده از زمین خودشان اخراج می شوند. اینجا، اخراج این ها به ناحق بوده است. پس اگر به ناحق بوده چرا بیرون کرده اند؟ تنها جرمشان این بوده «إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ»(حج/40) چون این را پذیرفته بودند که پروردگار ما خداست و زیر بار ربوبیت دیگران نمی رفتند و حاضر نبودند دیگران را به عنوان ارباب بگیرند. به این دلیل این ها را از سرزمین خودشان بیرون کرده اند.
بعد می فرماید «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ»(حج/40) اینجا خیلی تعبیر عجیبی است. می فرماید وقتی مؤمنین وارد قتال می شوند، در اصل خداست که دشمن را به وسیله مؤمنین دفع می کند. اگر خدای متعال خطر بعضی از این مردم را با بعض دیگر دفع نمی کرد، یعنی خطر کفار را به وسیله مؤمنین، «لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثيراً»(حج/40) همه معابد الهی در عالم خراب می شدند. اگر خدای متعال اجازه نمی داد که مؤمنین وارد قتال و درگیری بشوند، جبهه مقابل تمام مراکز عبادت را از عالم برمی داشتند و عالم را تبدیل به میکده می کردند. دنیا بناست محل عبادت خدا باشد؛ لذا اگر اجازه قتال داده برای این است.
«وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ»(حج/40) حالا اگر کسی در این میدان وارد شد و خدا را یاری کرد، خدا هم او را یاری می کند. یاری کردن یعنی وارد میدان شدن و دفاع کردن از دین خدا. آن ها وارد دفاع از دین خدا می شوند و خدای متعال این دفاع را، دفاع از خودش به حساب آورده است، پس یاری می کند «وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ»(حج/40) خدای متعال توانا و نفوذ ناپذیر است و هیچ کس نمی تواند جلوی اراده خدا را بگیرد. عزیز یعنی هیچ قدرتی نمی تواند جلوی اراده خدا را بگیرد و نگذارد که اراده خدای متعال به انجام برسد. خدای متعال هم تواناست و هم عزیز و نفوذ ناپذیر است. «إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ»(حج/40) اگر شما وارد میدان دفاع شوید و دین خدا را یاری کنید، قطعا خدای متعال کمکتان می کند و چون عزیز است، قطعا پیروز خواهید بود.
این مؤمنینی که از دین خدا دفاع می کنند و خدا هم از آن ها دفاع می کند چه کسانی هستند؟ «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ»(حج/41) آن هایی هستند که اگر ما قدرت و امکانات را از دیگران گرفتیم و به این ها تحویل دادیم، با این امکانات دنبال شهوت رانی و عشرت و خوش گذرانی نیستند. «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ»(حج/41) اگر امکانات را از دیگران بگیریم و به این ها منتقل کنیم، این ها اقامه صلات می کنند. این ها هستند که دین خدا را یاری می کنند.
کسانی که خدا را یاری می کنند، این هایی هستند که به نفع خدا وارد میدان درگیری می شوند و اگر هم جا به جایی قدرت اتفاق افتاد و آن ها به قدرت رسیدند «أَقامُوا الصَّلاةَ» اقامه صلات می کنند؛ یعنی ذکر خدا را اقامه می کنند «أقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی»(طه/14). در روایات است که نماز عمود خیمه دین است؛ یعنی اگر نماز اقامه بشود، یک خیمه ای به پا می شود که کل خیمه، دین است و مردم زیر این خیمه زندگی می کنند. اگر اقامه صلات نشود، خیمه دین بر پا نمی شود و مردم زیر خیمه دیگر و در فضای دیگری زندگی می کنند.
شاید هم مقصود از صلات در اینجا ولایت حقه باشد. یعنی اگر ولایت امام در عالم اقامه بشود، اقامه صلات انجام می شود و یاد خدا در عالم اقامه می شود. مردمی که زیر چتر امیرالمؤمنین زندگی می کنند تمام زندگیشان می شود ذکر و عبادت «حَتَّى تَكُونَ أَعْمَالِي وَ أَوْرَادِي كُلُّهَا وِرْداً وَاحِداً» در دعای کمیل از خدا می خواهیم که همه افعال ما یک آهنگ داشته باشد، آن هم آهنگ خدا و بندگی خدا «وَ حَالِي فِي خِدْمَتِكَ سَرْمَداً» تمام احوال انسان در حال خدمت و بندگی خدای متعال باشد.
خصوصیت بعدی این ها پرداخت زکات است «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَوَ آتَوُا الزَّكاةَ» یعنی دارایی های خودشان را به عنوان زکات می پردازند؛ حالا چه زکات واجب چه مستحب. پس این ها کسانی هستند که از یک طرف اقامه صلات می کنند و با حضرت حق مرتبط اند و اتصال به خدا دارند و از یک طرف هم آن چه از خدا می گیرند را به دیگران می بخشند و بخیل نیستند.
صفتی که خدای متعال برای امیرالمؤمنین و ائمه معصومین ذکر کرده همین است «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ»(مائده/55) من شما را به هر کسی نسپرده ام، ولیّ شما خود من هستم «الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»(مائده/55) و کسانی که دائما در حال نماز و زکاتند و در حالی که در رکوع اند زکات می دهند. امیرالمؤمنین فقط یک بار این کار را نکردند. حضرت همیشه در حال صلاتند و همیشه هم دارند از دست خدا می گیرند و به مردم می دهند و همیشه هم در حال رکوع در مقابل خدای متعال هستند، چون تواضع و خشوع دارند. این ایتاء زکات، مفهوم گسترده ای دارد و هر چیزی که به ما می رسد زکات امام است؛ هر چه که به ما می رسد را، امام از دست خدا می گیرد و به ما می دهد.
این امامی که دائما در حال زکات دادن به ماست، هیچ توقعی از ما ندارد، چون دستش در خزائن خداست. کسی که از خزائن خدا می گیرد، کاری با پایین دست ندارد «وَ إِنْ مِنْ شَيْ ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»(حجر/21) هر چیزی که تنزل پیدا می کند و به شما می رسد، خزائنش پیش خداست؛ وقتی تنزل پیدا می کند همراه با قدر و حدود است، ولی آنجا، یعنی در محضر خدای متعال، نامحدود است.
امیرالمؤمنین دستش در آن خزائن است و علوم و حقایق و امکانات و هر چیز دیگری را می گیرد و بین مردم تقسیم می کند. امام این چنین است. «يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»(مائده/55) وقتی دست بندگان خدا را می گیرند باز هم در حال رکوع اند و از خدای متعال جدا نمی شوند. این طور نیست که توجه به مخلوقات، آن ها را از خدا جدا بکند؛ اگر یک لحظه توجه امام از خدا برداشته شود، رشته ذکر و عبادت عالم قطع می شود. لذا آن ها دائما در حال عبادت اند و ایتاء زکاتشان هم از شئون عبادت و بندگیشان است.
پس این کسانی که خدا را یاری می کنند و خدای متعال هم آن ها را یاری می کند، کسانی هستند که اگر ما امکانات را به این ها بدهیم «أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ»(حج/41) از یک طرف دستشان در دست خداست و در حال ذکر و خشوع و تواضع و بندگی هستند و از آن طرف هم از عبادالله دست گیری می کنند؛ از خدا می گیرند و در راه خدا انفاق می کنند. «وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ»(حج/41) و از منکر هم نهی می کنند. شاید اقامه صلات یعنی اقامه ولایت حقه و نهی از منکر هم یعنی نهی از پرچم داران باطل. این ها کل دستگاه باطل را نهی می کنند.
ابوحنیفه به امام صادق علیه السلام عرض کرد، معروف چیست؟ حضرت فرمودند «الْمَعْرُوفُ فِي أَهْلِ السَّمَاءِ الْمَعْرُوفُ فِي أَهْلِ الْأَرْضِ وَ ذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ»(1) معروف آن کسی است که در بین آسمانی ها و زمینی ها به معروف شناخته می شود و او امیرالمؤمنین است. گفت آقا منکر چیست؟ فرمود آن هایی هستند که حق امیرالمؤمنین را غصب کردند. نهی از منکر حقیقتش همین است. اگر می گوییم که سید الشهداء نهی از منکر کردند، یعنی جلوی ولایت بنی امیه و قبلی ها و بعدی هایشان را گرفتند. در ادامه می فرماید «وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ»(حج/41) پایان امر هم به خدا برمی گردد و چیزی دست دشمن نمی ماند.
در شأن نزول این آیه گفته اند که تا قبل از این ماجرا، وجود مقدس نبی اکرم به مؤمنین اجازه جنگ نداده بود، ولی دشمنان پیامبر به مؤمنین صدمه می زدند. قریش به مؤمنینی که در مکه بودند گاهی اوقات شبیخون می زد. مؤمنین مکه در امنیت نبودند و خدمت حضرت شکایت می کردند که آقا این ها ما را تحت فشار قرار داده اند. می دانید یکی از مفاد صلح حدیبیه که در سال ششم واقع شد، این بود که قریش حق ندارد نسبت به طرفداران نبی اکرم متعرض بشود و مؤمنینی در مکه بودند باید آزاد باشد، ولی آن ها دائما تعرض می کردند و به حضرت هم اجازه جنگ نمی دادند چون شرایط آماده نبود.
اما اینجا خدای متعال به حضرت اجازه قتال داد و دیگر بعد از این حضرت مقابل آن ها دفاع می کردند و اگر آن ها وارد میدان جنگ می شدند، حضرت هم وارد می شدند. این ها یک جمعیت خیانت پیشه ای بودند که کفران نعمت کرده اند؛ این پیامبری که آمده بود، صاحب امانات الهی بود و خودش یک نعمت بزرگ به حساب می آمد؛ خدای متعال از وجود مقدس نبی اکرم تعبیر به یک نعمت بزرگ می کند «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً»(آل عمران/164) خدای متعال، وقتی رسولی در بین مؤمنین مبعوث کرد، بزرگ ترین نعمت را به آن ها داد.
وقتی این ها در مقابل این نعمت، کفران و خیانت کردند خدای متعال به پیامبر اجازه مقاتله داد. دلیلش چه بود؟ این بود که به این ها ظلم شده است و از سرزمینشان بیرون شده اند «الَّذينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍ»(حج/40) حضرت را از مکه بیرون کردند و ایشان مجبور به هجرت شدند «إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ»(حج/40) این ها جزو قریش و بزرگان مکه بودند و جرمشان فقط این بود که حاضر نبودند زیر بار آن ها بروند و فرهنگ بت پرستی آن ها را قبول کنند و نظام شرک را بپذیرند. خدای متعال برای این که این ها می خواستند موحد باشند و به ناحق از سرزمینشان بیرون شده بودند بهشان اجازه جهاد داد.
می فرماید «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنُوا»(حج/38) من در مقابل کفار از این ها دفاع می کنم و بر کمک کردن و پیروز کردن این ها هم قادرم. این آيه هم به حضرت اجازه درگیری می دهد و هم وعده پیروزی. حقیقتا هم مسیر نبی اکرم مسیر پیروزی است و به سمت فتحی که در دوران ظهور و رجعت محقق می شود و خدای متعال وعده داده می رود. حضرت از آن زمان وارد درگیری شدند و الان هم همان درگیری ادامه دارد. در این درگیری هم خدای متعال به نبی اکرم وعده دفاع داده و فرموده من بر پیروز کردن شما توانا هستم و شما را پیروز می کنم.
در ادامه هم فرمود اگر شما وارد درگیری نشوید و کفار را رها کنید، این ها تمام معابد عالم را ویران می کنند و نام خدا را از بین می برند. این ها نمی خواهند یاد خدا در عالم وجود داشته باشد و دنبال رواج بت پرستی هستند؛ انتهای این بت پرستی هم این ها می خواهند بر دنیا حاکم باشند. برای این که این ها حاکم باشند، باید بساط دنیا پرستی رواج داشته باشد؛ اگر موسای کلیم غالب بشود، دیگر فرعون نمی تواند کاری از پیش ببرد؛ برای تفرعن فرعون، باید فرهنگ و دینی که خودش می آورد برقرار باشد و الا اگر موسای کلیم دعوتش اشاعه پیدا کند دیگر بساط فرعون جمع می شود. لذا آن ها می خواهند محیط عالم، محیط ذکر نباشد. پس اگر انبیاء در عالم نباشند و از خدا در برابر این ها دفاع نکنند، چیزی به نام یاد خدا در عالم باقی نمی گذارند.
الان در دوره ما هم همین است؛ کاری که غرب در دوران غلبه اش علیه ادیان کرده همین بوده است. این ها با صدای بلند می گفتند دین عامل تخدیر و افیون ملت هاست و دوران دین گذشته و الان دوره علم است. این ها این حرف ها را با صدای بلند می زدند و با تمام توان دنبال این بودند که دین و خدا پرستی را حذف کنند. بعضی هایشان هم با صدای بلند گفتند اگر در غرب پیشرفت واقع شده به خاطر این است که خدا در غرب مرده است. این ها تا اینجا پیش رفته اند.
این ها کسانی هستند که اگر دستشان باز باشد اصل خدا پرستی و تمام معابد الهی را از بین می برند، نه فقط دین اسلام را «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثيراً»(حج/40) تمام مراکز عبادت را از بین می بردند. چیزی به نام معبد باقی نمی گذارند و همه عالم را تبدیل می کنند به محیط دنیا پرستی و شیطنت و نفس پرستی و امثال این ها.
بنابراین این آیات در حکم اجازه دفاع به نبی اکرم در مقابل دستگاه کفر است. «الَّذينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍ»(حج/40) این ها حضرت را از سرزمین خودش بیرون کرده اند بدون این که حق این کار را داشته باشند. حالا ماجرا به نقطه ای رسیده است که خدای متعال اجازه داده شما وارد میدان درگیری بشوید؛ یعنی اگر آن ها جنگیدند شما هم بجنگید و من هم مدافع شما هستم و شما را پیروز می کنم «إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَديرٌ» (حج/39)شما قطعا غالب خواهید بود.
خطر آن ها چیست؟ این است که اگر دفعشان نکنید، چیزی به نام یاد خدا در عالم باقی نمی گذارند و می خواهند عالم میکده باشد و تبدیل به محیط غفلت بشود. شما دنیای امروز را ببینید؛ تمام دعوتشان همین است و نمی خواهد چیزی به نام دین وجود داشته باشد. اگر برگردید به پنجاه سال قبل، دو قطب قدرت در جهان بودند که هر دو با هم در این مشترک بودند که ریشه ادیان را بکنند. خدا رحمت کند استاد شهید مطهری را که می فرمود، این دو مکتبی که بر دنیا حاکم اند، یعنی سرمایه داری و کمونیسم، هر دویشان در عین اختلافی که با هم دارند، مثل دو لبه یک قیچی می مانند و می خواهند ریشه ادیان را قطع کنند. این بیان ایشان برای قبل از انقلاب اسلامی است.
نتیجه پیروزی جبهه نبی اکرم
اگر نبی اکرم در این درگیری پیروز بشوند چه می شود؟ «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ»(حج/41) اگر قدرت به دست این ها بیافتد، اقامه صلات و ایتاء زکات و امر به معروف و نهی از منکر شکل می گیرد. خدای متعال اجازه داده که شما وارد میدان دفاع بشوید تا ذکر و نام خدا و عبادت خدا در عالم به پا بشود. در این آیات فرموده است که من به شما اجازه می دهم که وارد میدان جهاد بشوید و از شما دفاع می کنم و شما را پیروز می کنم تا شما اقامه صلات کنید و عالم تبدیل به محل عبادت بشود.
حالا این که عالم تبدیل به محل عبادت بشود معنایش این نیست که تجارتی در آن نیست؛ تجارت و زندگی هم می تواند عبادت باشد. به تعبیر قرآن خانه های انبیاء محیط نور الهی و ذکر است. «يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ»(نور/36) شخصیت هایی در این خانه ها هستند که دائما مشغول تسبیح خدا هستند «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ»(نور/37) که هیچ بیع و تجارتی آن ها را از ذکر خدا غافل نمی کند. من ظاهر آیه را معنا می کنم، تأویلش چیز دیگری است. ظاهرش این است که بازار و تجارت خانه شان هم مسجد است.
بنابراین نبی اکرم آمده اند تا عالم را تبدیل به محیط ذکر کنند و خیمه ای به پا کنند که عمودش ذکر و عبادت خداست. این جامعه بازار و مدرسه و آشپزخانه اش هم می شود عبادتگاه «قَليلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ»(ذاریات/17) متقین شب ها کمی می خوابند؛ هجوء یعنی خواب در شب. حضرت فرمود خیلی از این متقین شب را کامل می خوابند، ولی خدای متعال خوابشان را بیداری حساب کرده، چون اهل ذکر هستند. این ها در خواب هم حالت ذکر ازشان گرفته نمی شود. حضرت می خواهد عالم این طور بشود و خواب و بیداری انسان ها بشود ذکر خدا.
خدای متعال به پیامبر گرامی اسلام اجازه داد تا وارد میدان درگیری بشود، چون به ایشان ظلم شده بود. «الَّذينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ»(حج/40) به خاطر این که دعوت به خدا می کردند، آن ها را از سرزمین هایشان رانده اند. خدای متعال می فرماید من برای همین به این ها اجازه دادم و نصرتشان هم می کنم و به وسیله آنها خطر جبهه کفر را دفع می کنم. اگر جبهه کفر به قدرت برسد دیگر چیزی به نام مسجد و کنیسه و کلیسا در عالم باقی نمی ماند.
به عکس اگر جبهه نبی اکرم پیروز شود تمام عالم مسجد می شود؛ از بازار گرفته تا مدرسه تا کارگاه. این امر هم شدنی است. معنای اینکه بازار مسجد بشود این نیست که در بازار فقط نماز خوانده بشود، بلکه یعنی همه کارها بشود ذکر خدا و محیط غفلت از بین برود. از این طرف هم شیطان می خواهد تمام عالم میکده و محیط غفلت باشد. دعوا سر همین است. دیده اید، الان شهر بازی هایی می سازند که سه روز طول می کشد از این طرفش بروی به آن طرف؛ این ها برای مشغول کردن ما به دنیاست که الحمدلله ما خیلی کم تر از بقیه مشغول به دنیا هستیم.
این ها می خواهند همچین کار هایی بکنند و حضرت هم می خواهند همه عالم مسجد باشد. حالا می فرماید من به شما اجازه دادم وارد قتال با این ها بشوید، چون این ها ظلم کرده اند و به شما حق حیات نمی دهند و می خواهند شما را از زمینتان بیرون کنند و همه عالم دست آن ها باشد. اگر پیروز بشوید کارتان این است «أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ»(حج/41) من شما را پیروز می کنم و شما باید این کار را بکنید.
در روایاتی که آمده است، این آیات با سیدالشهداء و امام زمان تطبیق شده اند. امام باقر علیه السلام فرمودند آيه «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ»(حج/41) درباره وجود مقدس نبی اکرم و ائمه است. «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ» یعنی نبی اکرم و امیرالمؤمنین تا امام زمان علیهم السلام. خدای متعال پیروزی این ها را وعده داده و گفته که این ها را نصرت می کند. فرمود «يُمَلِّكُهُمُ اللَّهُ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا»(2) خدا تمام شرق و غرب زمین را در اختیار آن ها قرار می دهد. «وَ يُظْهِرُ الدِّينَ»(توبه/33) و به واسطه او و یارانش دین را اظهار می کند «وَ يُمِيتُ اللَّهُ بِهِ وَ أَصْحَابِهِ الْبِدَعَ الْبَاطِلَ» و باطل و بدعت ها را به طور کلی از بین می برد «كَمَا أَمَاتَ السَّفَهُ الْحَقَّ» همان طوری که سفهاء، حق را از بین برده اند. منظور از سفهاء هم جبهه مقابل امام زمان است.
این ها هر قدر هم مدعی علم باشند قرآن و روایت این ها را سفیه می داند. جبهه مقابل انبیاء سفیه هستند، اگر عاقل بودند که به انبیاء پشت نمی کردند. می فرماید کما این که سفهاء حق را می میراندند، خدای متعال هم برای این ها باطل را می میراند «حَتَّى لَا يُرَى أَثَرٌ لِلظُّلْمِ» به طوری که دیگر هیچ کجا اثری از ظلم باقی نمی ماند. «وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»(آل عمران/104) به واسطه این ها حق احیا می شود.
ظاهر آیه این است که به نبی اکرم اذن قتال داده شده است. «الَّذينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ»(حج/40) این ها حق حیات را از پیامبر گرفته اند و از مکه بیرونشان کرده اند، چون پیامبر از خدا پرستی می گوید و آن ها از بت پرستی. برای همین خدای متعال به حضرت اجازه دفاع داده و گفته من شما را پیروز می کنم.
در روایتی از آیه «أُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتَلُونَ»(حج/39) تأویل شده به امام زمان. امام صادق علیه السلام فرمودند «إِنَّ الْعَامَّةَ يَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي رَسُولِ اللَّهِ لَمَّا أَخْرَجَتْهُ قُرَيْشٌ مِنْ مَكَّةَ»(3) مردم می گویند این آیه ناظر به اخراج حضرت از مکه است؛ البته ظاهرش هم همین است، ولی حضرت فرمودند «وَ إِنَّمَا هِيَ لِلْقَائِمِ» تأویل و مقصود از این آیه امام زمان علیه السلام است؛ در اصل این اذن، اذن به امام زمان است. «أُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتَلُونَ»(حج/39) یعنی ما به امام زمان اجازه دادیم با کل دستگاه کفر و تمام مستکبرین عالم وارد قتال بشوند. آن ها می خواهند جریان امام زمان را حذف کنند، برای همین ما به حضرت اجازه دادیم وارد جنگ بشود.
بعد فرمودند «إِذَا خَرَجَ يَطْلُبُ بِدَمِ الْحُسَيْنِ» وقتی حضرت خروج می کنند، شروع به خون خواهی امام حسین علیه السلام می کنند. ما به حضرت اجازه دادیم وارد جنگ بشوند و وعده پیروزی هم دادیم «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنُوا»(حج/39) ما دفاع می کنیم از حضرت و حضرت را پیروز می کنیم حضرت هم وقتی غالب شد «أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ»(حج/41) اقامه صلات می کند. در ادامه روایت می فرماید «وَ هُوَ قَوْلُهُ نَحْنُ أَوْلِيَاءُ الدَّمِ وَ طُلَّابُ الدِّيَةِ» این که امام زمان می گویند ما اولیاء دم هستیم یعنی همین. ایشان به خون خواهی سید الشهداء می آیند چون به این ها ظلم شده است. این ظلم همان شهادت سید الشهداست. این «الَّذينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ»(حج/40) یعنی خارج کردن سید الشهداء از مدینه و مکه.
پس منظور از کسانی که به آنها ظلم شده وجود مقدس سید الشهداست. این تأویل هم منافاتی با آن معنایی که عرض کردیم ندارد. پس کسانی که به آنها ظلم شده یعنی سید الشهداء. تمام جنگ بنی امیه و سید الشهداء سر خدا بود. «هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا في رَبِّهِمْ»(حج/19) حضرت فرمود این دو گروه ماییم و بنی امیه؛ ما می گوییم خدا راست گفته است، ولی این ها می گویند دروغ گفته. این ها برای این با سید الشهداء می جنگیدند. حالا ما به امام زمان علیه السلام اجازه دادیم که بیایند و کار را تمام کنند.
پی نوشت ها:
(1) تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص: 817
(2) تفسير القمي، ج 2، ص: 87
(3) تفسير القمي، ج 2، ص: 84
* متن بالا سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 23 مرداد ماه 1400 است، که به مناسبت ماه محرم در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ایراد فرمودند.