کلیپ: شیخ حسین انصاریان/ گریه با نام مادر
۰۱ آذر ۱۴۰۴ 0
شیخ حسین انصاریان
بیستوهشت سال گذشت… و علی هنوز عزادار بود. ابنعباس میگوید برای امیرالمؤمنین حنا بردم تا محاسنش را رنگ کند. فرمود: «ابنعباس، هنوز در عزای فاطمهام… خضاب نمیکنم.» بیستوهشت سال از آن روز گذشته بود، اما داغش هنوز تازه میسوخت. امام حسن(ع) میفرمود: «ما بچهها همیشه مراقب بودیم نام مادر را پیش پدر نبریم، چون هر بار میگفتیم "مادر"، پدر زانو بغل میگرفت و زار زار میگریست…»
جمادی الثانی ۱۳۹۴
کرج، مسجد جامع حصارک
بیستوهشت سال گذشت… و علی هنوز عزادار بود. ابنعباس میگوید برای امیرالمؤمنین حنا بردم تا محاسنش را رنگ کند. فرمود: «ابنعباس، هنوز در عزای فاطمهام… خضاب نمیکنم.» بیستوهشت سال از آن روز گذشته بود، اما داغش هنوز تازه میسوخت. امام حسن(ع) میفرمود: «ما بچهها همیشه مراقب بودیم نام مادر را پیش پدر نبریم، چون هر بار میگفتیم "مادر"، پدر زانو بغل میگرفت و زار زار میگریست…»
جمادی الثانی ۱۳۹۴
کرج، مسجد جامع حصارک








