حریم خانه و زندگی در معاشرت اسلامی
۲۷ اسفند ۱۳۹۳ 0 فرهنگ و اجتماعالبته منظور، حريم زميني و جغرافيايي مورد نظر نيست، بلكه حريم حقوقي و آسايش و آزادي افراد، منظور است.
زندگي شخصي افراد و اوضاع خصوصي داخل خانه و روابط دروني، حدّ و حريمي دارد كه بايد پاس داشته شود، تا روابط دوستي و صفا نيز محفوظ بماند، چرا كه تعدّي به اين حريم و مراعات نكردن اين حق، كدورتها و دشمنيهايي را در پي دارد.
بگذاريد سخن را اين گونه آغاز كنيم، با طرح يك سؤال: آيا شما دوست داريد كسي سرزده و بي خبر، وارد خانه شما بشود؟
آيا ناراحت نمي شويد اگر ديگران، بدون رضايت شما درِ كيف و كمد يا اتاق و محل كار شما را باز كنند؟ آيا از ديد زدنِ ديگران به دست خط و نوشته هاي محرمانه يا خصوصي تان، بدتان نمي آيد؟
آيا اگر كسي از اسرار شما مطلع شود، يا آنكه خودتان رازي را با كسي در ميان بگذاريد، بخصوص اگر راز خانوادگي و مربوط به زندگي خصوصي شما باشد، او هم به ديگران برساند، خوب است؟
آيا خوشتان مي آيد كه بدون رضايت شما، كسي در اموال و وسايل شما تصرّف كند؟ ديد زدن به درون خانه ديگران چطور؟
اينها و مسايلي از اين قبيل، نشان مي دهد كه شما براي زندگي و خانه خويش، حريمي قايل هستيد و دوست نداريد كه آنها ناديده گرفته شود. مراعات يا عدم مراعات اين نكات نيز، از جمله موضوعاتِ «اخلاق معاشرتي» است كه در اسلام براي آن قانون و حكم خاص وجود دارد. اين مسأله را كمي بازتر با شما خوانندگان عزيز، مطرح مي كنيم:
پيامبر اسلام(ص) براي ورود به خانه اي، سه بار با سلام دادن، اجازه ورود مي طلبيد.
خانه، يا محل آرامش و ايمني
به محل مسكوني هر فرد يا خانواده اي، «مسكن» هم گفته مي شود. يعني اينكه خانه، محل قرار و استقرار و آرامش و سكون نفس و اطمينان خاطر است. از اين رو، انسان بايد در محل سكونت خويش، احساس امنيت و آرامش داشته باشد. براي تأمين اين «احساس آرامش» نيز، اقدامهاي گوناگوني لازم است. از طرز معماري خانه و نداشتن اِشراف بر آن و مناسب بودن همسايه ها گرفته، تا نحوه ارتباط ديگران و همسايگان و تردّدكنندگان به خانه.
در اتاق خصوصي، نبايد كسي واهمه ورود ناگهاني ديگران را داشته باشد. در خانه شخصي هم، نبايد ديگران بي اجازه يا بي رضايت يا سرزده وارد شوند. اگر خانه اي مصون از ديد زدنِ ديگران و چشم چراني نگاههاي آلوده نباشد، «مسكن» نيست، بلكه عامل تشنّج و اضطراب است.
اينكه بايد بر درِ خانه يا اتاق، «پرده» باشد، براي جلوگيري از افتادن نگاه ناروا به درون خانه است. اينكه قبل از ورود به خانه اي بايد در زد، اجازه گرفت و خبر داد، براي همين نكته است. البته، هم صاحب خانه بايد در تجهيز خانه اش و تأمين وسايلي كه به اين «ايمني» و «آرامش» و «آسايش» كمك مي كند بكوشد، هم رهگذران، همسايگان، طبقاتِ بالا و خانه هاي مُشرِف بايد نگاه خود را كنترل كنند.
اگر بر درِ خانه اي پرده نباشد، بايد كنار راست يا چپ ايستاد و در زد و يا صاحبخانه را صدا كرد، تا چشم به درون خانه نيفتد.
بگذاريد از اُسوه اخلاق بياموزيم:
پيامبر اكرم(ص) كه رفتارش مايه درس و الگو براي همگان است، وقتي به در خانه كسي مي آمد، رو به روي در نمي ايستاد؛ بلكه سمت راست يا چپ قرار مي گرفت و مي فرمود: «السلام عليكم». با اين سلام دادنِ بلند، اجازه ورود مي گرفت. زيرا آن روزها هنوز معمول نشده بود كه همه در برابر خانه شان پرده بياويزند.(1)
يك بار هم «ابوسعيد خدري» روبه روي خانه حضرت ايستاد و اذن ورود طلبيد. حضرت فرمود: روبه روي در، اجازه ورود مگير!(2)
وقتي اشخاص به خانه شخصي خود وارد مي شوند، نوعي «پناهگاهِ» امن و آسوده را برگزيده اند تا استراحت كنند و آزاد باشند. اين نكته ايجاب مي كند كه حريم و حرمت داخله منزلها حفظ شود و بي اجازه، كسي وارد خانه ها نگردد.
استيذان
در اينجا با يك واژه قرآني و حديثي كه به همين مسأله مربوط مي شود آشنا مي شويم. استيذان يعني «اذن طلبيدن»، اجازه گرفتن و رخصت خواستن هنگام ورود به خانه يا اتاقِ كسي ديگر.
همچنان كه گذشت، خداوند خانه ها را محلّ آسايش افراد قرار داده و براي آنها احكام ويژه اي مقرّر كرده است. چه بسا كسي خسته يا بيمار يا بي حال است و آمادگي پذيرش كسي را ندارد.
طبق آيه استيناس، (نور 27 ـ 28) نبايد بي خبر و سرزده وارد اتاق يا منزل كسي شد و اگر اجازه ندادند، بايد برگشت. يا در خانه اش كسي است كه با وجود او، نمي خواهد ديگري را پذيرا باشد. يا اوضاع خانه به نحوي است كه دوست ندارد ديگران، آن حالت و وضع را ببينند.
يا از نظر لباس و وضع پوشش در شرايطي است كه آماده آمدنِ كسي نيست، يا وقت و هنگامي است كه لباسها را در آورده و به استراحت نيم روز يا شبانه پرداخته و مايل يا مهياي آن نيست كه كسي مزاحم يا وارد شود يا ... يا ...
به هر دليلي، گاهي شرايط به گونه اي است كه بي اذن وارد شدن، صاحبخانه را ناراحت مي كند. در چنين مواقعي بايد «اجازه» گرفت.
ديده ايد كه افراد يك خانه، وقتي از پيش، در جريان آمدن كسي باشند يا خودشان مهمان دعوت كرده باشند، خانه را مرتب و خود را مهياي پذيرش و پذيرايي مي كنند. ولي وقتي كسي بي خبر و سرزده وارد مي شود، هر كدام به گوشه اي فرار مي كنند، يا با شتاب و عجله، به جمع و جور كردن وسايل خانه و سامان دادن به وضع ظاهري منزل مي پردازند. اين يعني چه؟ يعني اينكه افراد، هميشه آمادگي پذيرش ديگران را ـ بخصوص بي خبر و ناگهاني ـ ندارند.
بي اذن و اجازه، ديد زدن به خانه، كيف، دفتر، آلبوم و نامه هاي ديگران، خلاف اخلاق اسلامي و تعدّي به حقوق شخصي افراد است.
در چنين مواردي وظيفه داريم كه «استيذان» يا «استيناس» كنيم و بدون خبر دادن و سرزده وارد نشويم، تا به حريم امنيت شخصي افراد در درون خانه، تعدّي نكرده باشيم. نحوه خبر دادن متفاوت و بسته به شرايط و محيط ها و اشخاص گوناگون است.
با «در زدن»، «اجازه گرفتن»، يا اللّه گفتن، زنگ زدن، سرفه كردن، پا بر زمين كشيدن يا به هر وسيله ممكن بايد صاحب خانه يا ساكن اتاق و محلي را خبر داد. اگر اجازه ورود داده شد، وارد مي شويم، و گرنه، بدون هيچ ناراحتي برمي گرديم. همچنان كه اگر ما در شرايط نامساعد بوديم و براي ورود كسي به خانه يا محل كار، تمايل نشان نداديم، انتظار داريم كه نرنجد و اين را «توهين» تلقّي نكند.
از پيشوايان بياموزيم
پيامبر اكرم(ص) همواره براي ورود به خانه ديگران، اجازه مي گرفت. اجازه گرفتنش هم به اين صورت بود كه با صداي بلند، به اهل خانه سلام مي داد و منتظر جواب مثبت مي ماند. حتي براي ورود به خانه دخترش فاطمه زهرا(س) نيز بيرون خانه مي ايستاد و با صداي بلند سلام مي كرد. شنيدن جواب از داخل خانه به معناي آمادگي آنان براي ورود پيامبر بود و آن حضرت داخل مي شد.(3)
به نظر برخي فقها، اين اجازه گرفتن سه بار لازم است. برخي هم يك بار را كافي مي دانند. ولي رعايت جنبه اخلاقي اقتضا مي كند سه بار، اعلان قبلي شود.
امام صادق(ع) مي فرمايد:
براي ورود به خانه اي، اذن گرفتن و اعلام، سه بار است: بار اول، تا بشنوند. بار دوم براي آنكه خود را جمع و جور كنند. در مرتبه سوم اگر مايل بودند اجازه دهند، والاّ، اذن نمي دهند و اجازه گيرنده برمي گردد: «الأستيذانُ ثلاثةٌ: اوّلهنّ يسمعون، والثانيةُ يَحْذَرونَ و الثالثةُ اِنْ شاؤوا اَذِنوا و اِنْ شاؤوا لم يَفْعَلوا، فَيَرْجِعُ المستأذِنُ»(4)
در سيره پيامبر نسبت به حضرت زهرا(س) نوشته اند كه گاهي در خانه آنها مي آمد، سلام مي داد، پاسخ نمي شنيد. تا بار سوم، كه مي خواست برگردد، آنان جواب مي دادند. حضرت مي پرسيد: چرا جواب نمي داديد؟ مي گفتند: يا رسول اللّه ، دوست داشتيم كه صداي تو را بشنويم (اين نمونه و شبيه آن در مورد قيس بن سعد بن عباده هم نقل شده است)
قرآن كريم: اي ايمان آورده ها! به خانه هاي ديگران وارد نشويد، مگر آنكه قبلاً خبر دهيد و اجازه بگيريد و اگر گفتند: «وارد نشويد»، برگرديد. اين برايتان پاكيزه تر است.
سرزده وارد خانه شدن، حتي خانه خود نيز ناپسند است. در آداب سفر آمده است كه پيامبر اكرم(ص) نهي كرد كه اگر كسي شبانه از مسافرت برگشت، سرزده وارد خانه شود، مگر آنكه قبلاً اعلام كند و خبر دهد: «نهي رسولُ اللّه ِ(ص) اَنْ يُطرِقَ الرّجُلُ اهلَهُ ليلاً اِذا جاءَ مِنَ الغيبةِ حتّي يُؤذِنَهُم».(5)
از زبان قرآن
گفتيم كه موضوع «استيذان»، در قرآن هم آمده است و نشان دهنده اهميت اين مسأله در روابط اجتماعي و خانوادگي است. جايگاه اين مسأله در آيات قرآن، بيشتر مسايل جنسي و نگاههاي ناخواسته است و آيات قبل و بعدش نيز به كنترل چشم و نگاه مرتبط است. چه بسا سرزده وارد اتاق يا خانه يا محلي شدن، سبب مي شود كه نگاه به چهره يا اندام يا صحنه اي بيفتد كه ابليس وسوسه گر، انسان را به دام و كام فتنه بكشد. از اين رو اجازه ورود گرفتن، يك پيشگيري احتياط آميز از هر نوع نگاه ناروا يا ديدن صحنه هاي ناپسند يا غير حلال است.
از زبان قرآن بشنويم كه مي فرمايد:
«اي ايمان آورده ها! به خانه هايي جز خانه خويش وارد نشويد؛ مگر آنكه قبلاً خبر دهيد و اذن بگيريد و بر اهل خانه سلام كنيد. اين برايتان بهتر است؛ باشد كه پند بگيريد. اگر در خانه، كسي را نيافتيد، وارد خانه نشويد تا آنكه به شما اجازه دهند و اگر به شما گفتند: «برگرديد»، شما هم برگرديد. اين برايتان پاكيزه تر (و رشددهنده تر) است».(6)
اگر اجازه داده نشد، بدون ناراحتي بايد برگشت. دليلي بر ناراحت شدن نيست. خانه، خانه ديگري است و آماده و متمايل نبوده كه وارد شويم. اين «ادب قرآني» است كه خدا به ما يادآوري مي كند كه نحوه ورود به خانه ديگران، هم با اجازه باشد، هم همراه با سلام، هم بدون ايجاد وحشت و اضطراب، به نحوي كه آنان احساس «انس» كنند؛ استيناس!
به تعبير مرحوم علامه طباطبايي: اين اجازه گرفتن براي ورود به خانه، كمك مي كند كه ساكن خانه خود را بپوشاند و از خودش ايمن و خاطرجمع باشد و اين روش پسنديده، كمك مي كند تا اخوّت و برادري و الفت و تعاون عمومي در مسير آشكار كردن خوبيها و پوشاندن ناخوشاينديها استمرار يابد.(7)
ابوايّوب انصاري از پيامبر خدا مي پرسد كه يا رسول اللّه ، اين استيناس كه در آيه قرآن مطرح است، چيست؟ حضرت پاسخ مي دهد: گفتن سبحان اللّه ، الحمدللّه ، اللّه اكبر، سرفه كردن براي اهل خانه.(8)
روايت است كه مردي به رسول خدا عرض كرد: آيا من براي وارد شدن نزد مادرم نيز اجازه بخواهم؟
پيامبر فرمود: آري. آن مرد پرسيد: مادرم خدمتكاري جز من ندارد، آيا لازم است هر بار كه بر او وارد مي شوم، اذن و اجازه بگيرم؟ حضرت فرمود: آيا دوست داري كه مادرت را عريان ببيني؟ مرد گفت: نه. فرمود: پس اجازه بگير و وارد شو!(9)
آموزش قرآن در باره استيناس و اذن گرفتن، هم در باره خانه هاي خودمان است، هم خانه ديگران و در هر دو مورد، احترام گزاردن به حرمت ساكنان خانه و محترم شماردن حقوق شخصي آنان است.
________________________________________
1- تفسير فخر رازي، ج23، ص198.
2- همان.
3- تفسير نورالثقلين، ج3، ص586، تفسير نمونه، ج14، ص431.
4- وسائل الشيعه، ج14، ص141.
5- مكارم الاخلاق، ص266.
6- نور، آيه 27 و 28.
7- الميزان، ج15، ص118.
8- مجمع البيان، ج14، ص135.
9- همان.
منبع :