صبر در آموزه های دینی
۰۸ فروردین ۱۳۹۴ 0صبر در لغت به معناى حبس و بازداشتن است. هر گاه كسى خويشتن را از فعلى اختيارى باز دارد صبر كرده است. بنابراين صبر را در معناى عام آن مىتوان اين گونه تعريف كرد: باز داشتن خود را از عملى كه مانع رسيدن به هدف و يا موجب تأخير در رسيدن به هدف مىشود.
صبر در اين معنا، خود به خود فضيلتى اخلاقى نيست، بلكه مقاومتى است كه ناشى از تسلط فرد بر خويشتن است. اين مقاومت در صورتى از لحاظ اخلاقى فضيلت خواهد بود كه هدف شخص صابر، كمال اخلاقى و تقرب به خداوند باشد و صبر در برابر چيزى صورت گيرد كه با كمال اخلاقى و تقرب خداوند در تعارض و تقابل باشد. ارزش اخلاقى صبر بسته به هدفى است كه صبر به منظور آن صورت مىگيرد. در مبحث «روابط نسان با خداوند، مقصود از صبر، نوعى مقاومت در برابر عواملى است كه رابطه انسان با خدا را سست مىكنند و او را از دايره ايمان به لحاظ نظرى يا عملى خارج مىسازند.
اقسام صبر
صبر مقاومت نفس در برابر هواست. به عبارت ديگر صبر پايدارى انگيزه دينى در برابر انگيزههاى مخالف است انگيزه عاملى است كه فاعل مختار را تحريك به انجام فعلى مىكند. بعضى افعال به انسان كمك مىكنند تا به كمال اخلاقى و قرب خداوند نايل شود و برخى مانع و مزاحم كمال او هستند. پس بايد از افعالى كه مزاحم كمال ما هستند خوددارى كنيم و به عبارت ديگر، در برابر انگيزههاى اين گونه افعال مقاومت نماييم؛ يعنى صبر كنيم.
انگيزههايى كه انسان را به كارهاى معارض با كمال دعوت مىكنند سه نوعند: برخى از آنها انسان را به شكايت از قضاى الهى و اظهار ناخرسندى از آن دعوت مىكنند. كسى كه به اين انگيزه پاسخ مثبت دهد و به قضاى خداوند اعتراض كند در خيرخواهى خداوند ترديد كرده است و ايمان او سست شده است. اظهار ناخرسندى از قضاى الهى به هنگام مصيبت صورت مىگيرد. انسان مصيبت زده كسى است كه واقعهاى تلخ و بسيار آزار دهنده در زندگى او رخ مىدهد. براى مثال كسى كه فرزند عزيز خود و يا پدر و مادر مهربانش را از دست مىدهد مصيبت زده است. چنين فردى ممكن است به سبب سنگينى مصيبت زبان به شكايت بگشايد، رفتارى غير عادى كند و يا دچار اضطراب شود.
هر يك از اين حالات، گواه ناشكيبايى فرد است. اين حالات و افعال، عكس العملهايى است كه فرد براى تسكين خاطر خود انجام مىدهد. انسان صابر بر خود مسلط است و آرامش خود را از طريق اظهار شكايت و رفتار اعتراضآميز به دست نمىآورد، بلكه از راههاى ديگرى كه رضايت خداوند در آن است آرامش خود را تأمين مىنمايد. در واقع او در برابر انگيزه شكايت گرى مقاومت مىكند. اين مقاومت، ناشى از ايمان است. كسى كه به خداوند ايمان دارد و خيرخواهى خداوند را باور كرده است و مىداند كه خداوند علم و قدرت مطلق است و از همه كس به او مهربانتر است پيش آمدهاى ناگوار را به مصلحت خويش مىداند و آنها را آزمايش الهى و باعثى براى بيدار شدن خويش مىشناسد. چنين انسانى معتقد است مصيبتهاى زندگى باعث پالايش انسان از گناهان و نردبان ترقى است مشروط بر آن كه صبر پيشه سازد و به قضاى الهى اعتراض نكند. بنابراين اولين نوع صبر، صبر در برابر مصيبت است يعنى مقاومت در برابر انگيزه اعتراض به قضاى خداوند.
نوع دوم از انگيزههاى غير الهى كه انسان را دعوت به انجام افعالى خلاف كمال او مىسازد اميال نفسانى انسان همچون راحتطلبى و بخل است. انسان راحت طلب، در برابر فرمان خداوند سرپيچى مىكند و سختى عبادات را تحمل نمىكند. راحتطلبى، انسان را دعوت به كارهاى ديگر و ترك عبادات مىكند. مقاومت در برابر اين انگيزه صبر بر طاعت نام دارد. صبر بر طاعت، يعنى پذيرش سختى انجام فرمان خدا و گذشتن از لذت كارهاى ديگر كسى كه اين مقاومت و گذشت را انجام نمىدهد، به لحاظ عملى خود را از دايره ايمان و محبت خداوند خارج ساخته است، زيرا مقتضاى ايمان و محبت، تبعيت از فرمان خداست و انسان مؤمن تابع و مطيع اوامر خداوند است.
سومين نوع از انگيزههايى كه مقاومت در برابر آنها ستوده است و پاسخ مثبت به آنها موجب تباهى انسان است، اميال و هواهاى نفسانى است كه انسان را به درك لذات ممنوع وادار مىسازد. انسان براى درك برخى لذتها، خارج از قلمرو مجاز دين كارهايى انجام مىدهد. گاه انگيزه انجام چنين كارهايى، بسيار قوى نيز مىشود. كسى كه در برابر اين انگيزه مقاومت مىكند و خود را از ارتكاب معاصى باز مىدارد، صبر پيشه ساخته است. به اين نوع از صبر، صبر در برابر معصيت گفته مىشود.
پيامبر اكرم(ص) در روايتى انواع سه گانه صبر را معرفى كردهاند:
الصبر ثلاثة: صبر عند المصيبه و صبر على الطاعة و صبر عن المعصيه؛ (1)
شكيبايى بر سه قسم است: شكيبايى در مصيبت و شكيبايى بر طاعت و شكيبايى از گناه.
پيامبر اكرم(ص) در ادامه اين روايت درجات و مراتب اقسام صبر را نسبت به يكديگر بيان فرمودهاند كه در آينده آن را خواهيم آورد.
اقسام صبر را مىتوان به گونهاى ديگر نيز معرفى كرد.
اميرالمؤمنين(ع) در روايتى مىفرمايند:
الصبر صبران: صبر على ماتكره و صبر عما تحب؛ (2)
شكيبايى دو گونه است: شكيبايى بر آن چه خوش نمىدارى و شكيبايى از آن چه دوست مىدارى.
اين تقسيم نيز بر اساس انواع چيزهايى است كه بايد در برابر آنها مقاومت كرد. اگر دوست داشتن چيزى، مستلزم فعلى باشد كه رابطه انسان با خداوند را تضعيف مىكند، بايد در برابر آن امر دوست داشتنى مقاومت كرد. همين طور اگر پديد آمدن امرى ناخوشايند، مستلزم عملى خلاف كمال انسان و تقرب به خداوند باشد بايد در برابر آن امر ناخوشايند مقاومت نمود. چه بسا كه مقاومت در برابر دوست داشتنىها، دشوارتر از مقاومت در برابر مكروهات باشد. قرآن كريم از همسران و فرزندان به عنوان امور محبوب در نزد انسان ياد مىكند و انسان را از آنها تحذير مىكند:
يايها الذين أامنوا ان من ازواجكم و اولادكم عدواً لكم فاحذروهم (3)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! در حقيقت برخى از همسران و فرزندان شما دشمن شمايند از آنان برحذر باشيد.
در آيه ديگرى دارايىها و فرزندان كه امورى دوست داشتنى هستند عامل غفلت از ياد خدا و سست شدن رابطه انسان با خداوند معرفى شدهاند و مؤمنان از اين كه دچار چنين غفلتى شوند بيم داده شدهاند:
يا ايها الذين امنوا لا تلهكم امولكم و لااولدكم عن ذكر اللَّه و من يفعل ذلك فاولئك هم الخسرون
(4)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! زنهار اموال و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نكند و كسانى كه چنين كنند زيانكارانند.
تقسيم صبر به صبر در مصيبت، صبر بر طاعت و صبر از گناه را نيز مىتوان به اعتبار محبوب و مكروه بودن دانست. صبر در مصيبت و صبر بر طاعت، شكيبايى در برابر امور ناخوشايند است و صبر از گناه صبر از امور خوشايند كه ميل و هواى انسان به آن گرايش دارد.
مراتب صبر
صبر و شكيبايى در برابر كدام يك از انگيزههاى غير دينى فضيلت بيشترى دارد؟ آيا مىتوان انواع صبر را بر حسب فضيلتى كه دارند درجه بندى نمود؟
علماى اخلاق معيارى كلى را از روايات استنباط كردهاند كه به نظر مىرسد معيار مناسبى براى درجه بندى انواع و افراد صبر است. ايشان گفتهاند: هر صبر كه بر نفس انسان دشوارتر آيد ثوابى افزونتر و آن چه آسانتر است ثوابى كمتر دارد. اين تفاوت و تفاضل مطابق اين اصل است كه: «افضل الاعمال احمزها» اگر اين معيار را بپذيريم نمىتوان تفاوت ثواب و فضيلت انواع و اقسام صبر نسبت به يكديگر را به طور قاطع بيان كرد زيرا در هر مورد از صبر بايد مقدار صعوبت صبر در نظر گرفته شود. چه بسا قسمى از اقسام صبر كه نوعا آسانتر از اقسام ديگر است در موردى خاص و شرايطى ويژه براى يك مؤمن بسيار دشوار و حتى دشوارتر از ساير اقسام صبر باشد. با وجود اين، در روايات مراتبى براى صبر ذكر شده است كه بايد اختلاف مراتب را اختلاف نوعى دانست.
پيامبر گرامى اسلام در ادامه روايتى كه قبلا ذكر شد، مراتب صبرهاى سه گانه را بيان فرمودهاند:
فمن صبر على المصيبة حتى يردها بحسن عزائها كتب اللَّه له ثلاثمائه درجة ما بين الدرجه الى الدرجه كما بين السماء الى الارض، و من صبر على الطاعة كتب الله له ستمائة درجه ما بين الدرجه الى الدرجه كما بين تخوم الارض الى العرض و من صبر على المصيبة كتب اللَّه له تسعمائة درجة ما بين الدرجه الى الدرجه كما بين تخوم الارض الى منتهى العرش؛ (5)
پس كسى كه در مصيبت صبر كند و با صبر نيكويش شدت آن را از سر بگذراند، خداوند براى او سيصد درجه مىنويسد كه فاصله درجات آن همچون فاصله آسمان و زمين است و كسى كه بر طاعت صبر كند خداوند براى او ششصد درجه مىنويسد كه فاصله درجات آن همچون فاصله قعر زمين تا عرش است و كسى كه بر گناه صبر كند، خداوند نهصد درجه براى او مىنويسد كه فاصله درجات آن همچون فاصله قعر زمين تا منتهاى عرش است.
از اين روايت به خوبى پيداست كه ثواب و فضيلت صبر بر معصيت، به مراتب افزونتر از ثواب و فضيلت صبر بر طاعت است و ثواب و فضيلت صبر بر طاعت به مراتب بالاتر از ثواب و فضيلت صبر بر مصيبت مىباشد.
رابطه صبر و ايمان
اكنون كه معناى صبر و اقسام آن را دانستيم، مىتوانيم درباره رابطه صبر و ايمان بيشتر سخن بگوئيم. صبر، مقاومت در برابر هر انگيزهاى است كه انسان را از خداوند دور مىكند؛ بنابراين تخلق به هر يك از اخلاقيات ايمانى نيازمند صبر است، زيرا در اخلاق، ايمان و خلق نيكو، با معيار اثر گذارى آن در تقرب انسان به خداوند نيكو شمرده مىشود و در برابر هر خلق نيكو، نيازمند پايدارى و تمرين و مم ارست است. از اين گذشته مقاومت در برابر چيزهايى كه انسان را از خداوند دور مىسازد، در صورتى انجام مىگيرد كه انسان به خداوند مؤمن باشد و نسبت به او معرفت داشته باشد. بدون شناخت خداوند و اوصاف او و بدون ايمان، نمىتوان هيچ عملى را به سبب مقرب بودن نيكو شمرد و يا بالعكس. بنابراين ايمان به معناى معرفت و يقين به خداوند و اسماء حسناى او، شرط ضرورى و مقدمه لازم صبر است.
از طرف ديگر، ايمان علاوه بر اقرار زبانى و معرفت يقينى مشتمل بر عمل به اركان نيز مىباشد و عمل به مقتضاى معرفت، خود نيازمند صبر و مقاومت است. در نتيجه مىتوان گفت بدون صبر، ايمان كامل كه التزام عملى به دين خداست امكانپذير نيست. پس رابطه ايمان و صبر، دو طرف دارد: از يك سو ايمان نظرى سازنده صبر است و از سوى ديگر، بدون صبر، ايمان عملى تحقق نمىيابد.
كسى كه در مصيبتها زبان به شكايت مىگشايد، از ضعف معرفت و ايمان نظرى خود خبر داده است. به عبارت ديگر، نقص شناخت و يقين، او را از شكيبايى عاجز كرده است. كسى نيز كه بر طاعت صبر نمىكند، نتوانسته است به لوازم معرفت خود ملتزم بماند. او قادر نيست در راهى كه معرفت خداوند در برابر انسان مىگشايد گام نهد؛ پس ايمان او كامل نمىشود. همچنين است كسى كه در برخورد با گناه اختيار از كف مىدهد و مرتكب گناه مىشود. او نيز به هنگام گناه، گويى از خدايى كه مىشناسد غافل مىشود و به اقتضاى ايمان نظرى خود عمل نمىكند.
در روايات بر رابطه ايمان و صبر تاكيد بسيارى شده است.
اميرالمؤمنين(ع) مىفرمايند:و عليكم بالصبر فان الصبر من الايمان كالرأس من الجسد و لا خير فى جسد لا رأس معه و لا فى ايمان لا صبر معه؛ (6)صبر پيشه كنيد! زيرا صبر براى ايمان همچون سر براى بدن است و هيچ خيرى در بدن بدون سر نيست و هيچ خيرى در ايمانى كه صبر با آن نيست نمىباشد.
ايشان در روايت ديگرى فرمودهاند:
الايمان على اربع دعائم: على الصبر و اليقين والعدل والجهاد؛ (7)ايمان بر چهار ستون استوار است: صبر و يقين و عدل و جهاد.
ايمان نظرى و عملى در انسان متقى جمع است. به عبارت ديگر انسان با تقوا به شناختى صحيح درباره خداوند دست مىيابد، به صراط مستقيم رهنمون مىشود و وظايف خويش را مىشناسد. او به لحاظ عملى نيز مطيع فرمان پروردگار خويش است و از حدود صراط مستقيم تجاوز نمىكند. اميرالمؤمنين(ع) در ذكر اوصاف متقين بارها ويژگى صبر را در متقين يادآور شدهاند. ايشان در خطبه همان ضمن بر شمردن علامات متقين مىفرمايند: و من علامة احدهم... صبراً فى شدة و در جاى ديگرى از همان خطبه فرمودند: و فى المكاره صبور در همان جا مىفرمايند: زندگى دنيوى در نظر انسان متقى كوتاه و در مقايسه با جهان آخرت ناچيز است.
صبروا اياماً قصيره اعقبتهم راحة طويله. صبر مورد نظر در اين جمله همه انواع صبر را در بر مىگيرد، زيرا حيات پرهيزكاران آكنده از صبر بر مصائب، طاعات و معاصى است.
انسان متقى به آخرت ايمان دارد و در نتيجه بر طاعت و معصيت خداوند صبر مىكند و موجب جلب نعمتهاى خدا مىشود. اميرمؤمنان على(ع) فرمودند:
و استتموا نعم اللَّه عليكم بالصبر على طاعته و المجانبة لمعصيته فان غداً من اليوم قريب؛ (8)
و با شكيبايى بر طاعت خدا و دورى گزيدن از معصيت او كامل ساختن نعمتهايش را بخواهيد كه فردا به امروز نزديك است.
آثار صبر
آثار صبر بسيار زياد است. آشكارترين اثر صبر، نتيجهاى است كه تجربه گواه آن است. همه انسانها را به تجربه دريافتهاند كه صبر و ظفر قرين هم هستند.
اميرالمؤمنين(ع) در اين باره مىفرمايند:
لا يعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان؛ (9)
انسان شكيبا پيروزى را از دست نمىدهد اگر چه زمانى طولانى بر او بگذرد.
يكى ديگر از نتايج صبر، اين است كه انسان صبور از ارتكاب گناهانى همچون جزع بر قضاى خداوند ايمن است و بر صبورى خود پاداش مىگيرد:
ان صبرت جرى عليك القدر و انت مأجور. و ان جزعت جرى عليك القدر و انت مأذور؛ (10)
اگر شكيبايى كنى حكم خدا بر تو جارى مىشود و پاداش داده مىشوى و اگر بىتابى كنى باز هم تقدير خدا بر تو جارى است ولى گناهكارى.
كسى كه صبر مىكند خداوند دعاى او را مستجاب مىكند و جبران مصيبت او را مىكند از پيامبر اكرم(ص) روايت شده است:
ما من عبد مؤمن اصيب بمصيبة فقال - كما امره اللَّه - انا للَّه و انااليه راجعون اللهم اجرنى فى مصيبتى و اعقبنى خيراً منها الا و فعل اللَّه ذلك؛ (11)
هر بنده مؤمنى كه بر او مصيبتى وارد آيد و چنان كه خداوند او را فرمان داده است بگويد: ما از خداييم و به سوى او باز مىگرديم، خداوندا! مرا در اين مصيبت پاداش ده و بهتر از اين را برايم پيش آور، خداوند همان گونه با او عمل مىكند.
در قرآن كريم اثرى برتر و بالاتر از اين براى صبر بيان شده است:
و بشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انا للَّه و انا اليه راجعون* اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون؛ (12)
آنها كه هر گاه مصيبتى به ايشان مىرسد مىگويند: ما از آن خداييم و به سوى او باز مىگرديم* بر آنان درودها و رحمتى از پروردگارشان است و ايشان راه يافتگان هستند.
چه پاداش و اثرى بالاتر از اين كه درود و رحمت خداوند شامل حال انسان شود و هدايت يافتگى او به امضاى پروردگار رسد. صابران كه بر طاعات و معاصى شكيبايى مىكنند، آخرتى نيكو دارندو پاداشهاى بى حساب خداوند بر آنان مىبارد:
انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب؛ (13)
بى ترديد شكيبايان پاداش خود را بىحساب خواهند يافت.
از امام صادق(ع) روايت شده است كه: در روز قيامت دستهاى از مردم برمىخيزند و در مقابل در بهشت مىايستند و آن در را مىكوبند. به آنان گفته مىشود كه: شما چه كسانى هستيد؟ آنان مىگويند: ما اهل صبر هستيم. به آنان گفته مىشود: بر چه چيز صبر كرديد؟ مىگويند بر طاعت و معصيت خدا صبر كرديم. پس خداوند مىفرمايد: راست گفتند آنان را به بهشت وارد كنيد. امام صادق(ع) فرمودند: اين همان قول خداوند است كه فرمود: انما يوفى الصابروناجرهم بغير حساب.
صبر در برابر بلايا، انسان را از محاسبه آخرت آسوده خاطر مىسازد. در حديث قدسى آمده است كه خداوند فرمود:
اذا وجهت الى عبد من عبيدى مصيبة فى ذاته او ماله او ولده، ثم استقبل ذلك بصبر جميل استحييت منه ان انصب له ميزاناً و انشر له ديواناً؛ (14)
چون در ذات يا مال يا فرزند بندهاى از بندگان من مصيبتى روى كند و او با آن مصيبت به شكيبايى نيكو برده شود، از برپاداشتن ميزان و گشودن دفتر محاسبه حيا مىكنم.
صبر در برابر بلايا باعث رشد انسان و ترقى او در مراتب كمال است. در روايتى از پيامبر كرم نقل شده است كه فرمودند:
ان الرجل ليكون له الدرجه عند اللَّه - تعالى - لا يبلغها بعمل حتى يبتلى ببلاء فى جسمه فيبلغها بذلك؛
(15)
هر آينه براى مرد درجهاى نزد خداوند است كه با هيچ كارى بدان نمىرسد تا آن كه خداوند جسم او را به بلايى مبتلا مىسازد آن گاه بدان درجه به سبب آن بلا مىرسد.
صبر بر طاعت و معصيت انسان را بهشتى مىكند.
چگونه مىتوان صبور شد؟
پاسخ اين سؤال با توجه به مطالبى كه تاكنون گفته شد معلوم است. راههاى تحصيل صبر را با توجه به مطالب گذشته مىتوان اين گونه خلاصه كرد:
تقويت معرفت و يقين به خداوند و حكمت و خيرخواهى او؛
توجه به آثار مثبت صبر، از قبيل: پيروزى دنيايى، تبديل مصائب به لطف و رحمت خداوند و استجابت دعا، اسودگى خاطر از حساب آخرت، دخول در بهشت و...؛
توجه به اين كه ملكه صبر، شرط توفيق به انجام تكاليف و پرهيز از گناهان است و همه كارهاى انسان با صبر به نتيجه خواهد رسيد؛
كسى كه شكيبايى مىكند افزون بر آن كه آخرتى نيكو دارد، زندگى دنياى او نيز آرام و موفقيت آميزتر است. انديشيدن به اين واقعيت نيز انسان را به شكيبايى راغب مىسازد؛
پس از توجه و تفكر در اين واقعيات، بايد براى تحصيل صبر ممارست نمود. پيش از آن كه ملكه صبر تحصيل شود، بايد بكوشيم در معرض امورى كه بالاتر از توان شكيبايى ماست واقع نشويم؛
به عواقب و نتايج سوء ناشكيبايى انديشه كنيم تا ناخوشايندى آن عواقب، ما را از ناشكيبايى باز دارد. آثار سوئى همچون اضطراب در زندگى دنيا، دورى از رحمت و پاداش خداوند، پشيمانى و سرافكندگى در درگاه خداوند و...
پی نوشت ها :
1 - اصول كافى، ج 2، باب الصبر.
2 -نهج البلاغه، كلمات قصار، 55.
3 - تغابن، 14.
4 - منافقون، 9.
5 - اصول كافى، ج 2، باب الصبر، حديث 15.
6 -نهج البلاغه، كلمات قصار، 82.
7 - همان، كلمات قصار، 31.
8 -نهج البلاغه، خطبه 188.
9 -نهج البلاغه، كلمات قصار، 153.
10 -نهج البلاغه، كلمات قصار، 291.
11 - جامع السعادات، ج 3، ص 288.
12 - بقره، 157 - 156.
13 - زمر، 10.
14 - جامع السعادات، ج 3، ص 288.
15 - جامع السعادات، ج 3، ص 289.
نویسنده:
محمود فتحعلی خانی
منبع:
أموزه هاي بنيادين علم ا خلاق ج 1