شکر نعمت های الهی

شکر نعمت های الهی

۲۴ فروردین ۱۳۹۴ 0
 
شكر حالتى نفسانى است كه در نتيجه معرفتى خاص حاصل مى‏شود و رفتارى خاص را موجب مى‏گردد. معرفتى كه پديد آورنده اين حالت نفسانى است، شناخت نعمت و نعمت دهنده و شناخت اين حقيقت است كه اين نعمت از سوى آن منعم عنايت شده است. شكر خداوند به اين معناست كه بدانيم هر نعمتى كه به ما مى‏رسد از سوى خداست و هر چيز ديگرى كه واسطه رسيدن نعمت‏ها به ماست نيز به اراده خداوند واسطه رسيدن نعمت شده است. حالت روحى خاصى كه در اثر اين معرفت حاصل مى‏شود شكر ناميده مى‏شود. 
در اين جا لازم است توضيحى درباره نعمت داده شود. از ديدگاه الهى هر چيز يا حالت يا حادثه‏اى كه بتوان از آن براى تقرب به خداوند استفاده كرد نعمت است. 
بنابراين نعمت بودن هر امرى، وابسته به نحوه روبرو شدن ما با آن امر است، همسر، فرزند، قدرت، امكانات رفاهى، موفقيت‏هاى زندگى، حوادث ناگوار و هر امر ديگرى در نظر فرد مؤمن، وسيله‏اى براى تقرب به خداوند، زيرا مؤمن هيچ يك از اين امور را باعث غفلت قرار نمى‏دهد بلكه از آنها وسيله‏اى براى توجه، ذكر و اطاعت خداوند مى‏سازد مؤمن در برخورد با مصيبت صبر مى‏كند و به اين وسيله رحمت خداوند و قرب او را براى خويش فراهم مى‏نمايد. پيامبر اكرم(ص) هر گاه با امرى شادى آفرين مواجه مى‏شدند مى‏گفتند: الحمدللَّه على هذه النعمة و چون با امر ناخوشايند و غمگين كننده روبرو مى‏شدند مى‏گفتند الحمداللَّه على كل حال اين روش پيامبر بزرگوار به ما نشان مى‏دهد كه هر حادثه‏اى چه خوشايند و چه ناخوشايند مى‏تواند وسيله نزديك شدن به خداوند باشد؛ زيرا سپاسگزارى از پروردگار حاصلى جز نزديكى به او ندارد. 
پس از آن كه به نعمت و نعمت دهنده معرفت يافتيم، حالتى از خشنودى و شادمانى در درون خود حس خواهيم كرد، زيرا وقتى نعمتى به ما روى مى‏آورد و ما را به نزديكى بيشتر به خداوند قادر مى‏سازد، مى‏دانيم كه خداوند اراده نموده است كه اين نعمت به ما برسد. هيچ شادمانى و رضايتى بالاتر از اين نيست كه احساس كنيم خداوند قادر متعال با همه عظمتش به ما كه بنده‏اى ناچيز هستيم توجه نموده است و ما را شايسته عنايت خويش شمرده است. اين شادمانى، زمانى الهى است كه از اطلاع بر عنايت خداوند ناشى شده باشد و مقرب بودن امر شادى آور باعث شادمانى ما شده باشد. بسيارى از نعمت‏هاى الهى مى‏توانند موجب نزديكى به پروردگار شوند و ما را شاد مى‏كنند؛ ولى اگر منشأ اين شادمانى لذت و منفعت مادى آنها باشد و با خرسندى ناشى از تقرب به خداوند همراه نباشد، الهى نيست و ارتباطى با شكر خداوند ندارد. 
خرسندى حاصل از پيش آمدن نعمتى الهى، وقتى خرسندى حقيقى است كه به بهره بردارى عملى از نعمت منجر شود و در عمل انسان آشكار گردد. بهره بردارى عملى به سه شكل صورت مى‏گيرد: اول آن كه فرد شاكر در قلب خود قصد كند به كمك نعمت خداوند اعمال خير را انجام دهد و نعمت دهنده كه منعم را تحميد و تمجيد كند و او را تعظيم نمايد و سپاس گويد و به جميع بندگان او احسان كند. دوم آن كه سپاس و تحميد و تمجيد و تعظيم مقصود خويش را به زبان آورد و اعمالى همچون امر به معروف و نهى از منكر را انجام دهد. سوم آن كه از نعمت‏هاى الهى براى انجام طاعات و پرهيز از معاصى استفاده كند. 
به هر يك از اشكال سه گانه بهره‏بردارى شكرآميز از نعمت‏هاى خداوند نيز شكر گفته مى‏شود؛ همان طور كه به حالت روحى و نفسانى فرد به هنگام معرفت از نعمت و منعم حقيقى شكر گفته مى‏شود. 
وقتى معناى شكر و پى‏آمدهاى آن را دانستيم، معناى مقابل آن را كفران است مى‏توانيم بيان كنيم. كفران وقتى صورت مى‏گيرد كه از نعمت بودن نعمت‏ها غافل باشيم و ندانيم كه اين نعمت‏ها از سوى منعم حقيقى يعنى خداوند است. با آن كه از اين كه نعمت‏هاى خداوند مى‏توانند موجب قرب به او شوند شادمان نشويم و از منعم سپاسگزارى زبانى و عملى نكنيم و از آنها براى انجام طاعات و ترك معاصى بهره نگيريم. 

عوامل زمينه ساز شكر

با توجه به تعريف شكر و پى‏آمدهاى آن در قلب و زبان و جوارح انسان، مى‏توان عوامل زمينه ساز شكر را به دو دسته كلى تقسيم كرد: دسته اول عوامل نظرى و دسته دوم عوامل عمل ى هستند. 
عوامل نظرى مربوط به آگاهى انسان است. شناخت خداوند و اين كه همه نعمت‏ها از اوست، مهم‏ترين زمينه ساز احساس شكر و سپاسگزارى نسبت به نعمت‏هاى الهى است. شناخت نعمت‏ها دومين عامل مربوط به آگاهى است كه زمينه شكر را پديد مى‏آورد. سومين عامل زمينه ساز، عوامل يادآورى كننده و تذكر دهنده است. چه بسا انسان‏هايى كه به خداوند و نعمت‏هاى او آگاهند، ولى دچار غفلت مى‏شوند و وسايط رسيدن نعمت را مستقل مى‏پندارند. يادآورى فقر و ضعف خويشتن و ديگر مخلوقات و همچنين بازنگرى در عملكرد خود و حوادث زندگى، اين تذكر را مى‏دهد كه بسيارى از حوادث زندگى مى‏توانسته‏اند موجب تقرب انسان شوند؛ مشروط بر آن كه تفسير درستى از آنها صورت گرفته باشد. 
عوامل عملى نيز به دو گروه تقسيم مى‏شوند:
گروهى جنبه تربيتى و تحصيل ملكات زمينه ساز دارند و گروهى ديگر امكانات و شرايط خارجى ما هستند. گروه نخست ملكاتى همچون صبر و شكيبايى هستند. كسى كه نمى‏تواند در برابر مصائب صبور باشد و به زودى به شكايت از قضاى پروردگار زبان مى‏گشايد، هرگز نمى‏تواند رنج و زحمت اطاعت و عبادت خداوند را تحمل كند هرگز نمى‏تواند فرصت‏ها و امكانات فراهم آمده براى عبادت را قدر شناسد و با انجام طاعات و عبادات، شكر عملى اين نعمت‏ها را به جاى آورد. همين طور اگر كسى در برابر گناهان ضعيف باشد و ناشكيبايى كند پيش آمدن صحنه گناه براى او نعمت نيست زيرا او نمى‏تواند از اين فرصت وسيله‏اى براى نزديكى به خداوند بسازد. 
گروه دوم امكانات و شرايطى است كه پيرامون ماست. امكانات و شرايطى همچون صحت بدن و ثروت و قدرت كسى كه نگرش درستى به جهان دارد و به اين امكانات و شرايط همچون نعمت‏هايى گذرا مى‏نگرد، مفيد است زيرا او قادر است آنها را در جهت نزديكى بيشتر به خداوند به كار گيرد. 
اكنون كه عوامل زمينه ساز شكر را شناختيم مى‏توانيم موانع سپاسگزارى از نعمت‏ها را اين گونه معرفى كنيم: جهل نسبت به خداوند و نعمت‏هاى او غفلت از نعمت‏هاى الهى، نگرش نادرست به حوادث و امكانات و شرايط زندگى، نداشتن توان صبر و شكيبايى در برابر آلام و مسائب و صبر بر طاعات و معاصى. 
يكى از عوامل بسيار شايع كه مانع شكرگزارى است، غفلت از نعمت‏هايى كه ما را فرا گرفته است از جمله نعمت‏هايى كه غفلت از آنها بسيار پيش مى‏آيد، نعمت‏هايى است كه همواره و در همه حال با ماست و اكثر مردم از آنان بهره‏مند هستند. نعمت‏هايى همچون هوا و آب تازمانى كه در اختيار ما هستند از آنها غافل مى‏شويم و براى آنها سپاس نمى‏گوييم. سلامتى و اعضاء و جوارح سالم و طبيعى نيز، چون هميشه همراه و در اختيار انسان سالم هستند، از آنها غافل مى‏شويم و شكر خداوند را به جاى نمى‏آورد. يكى ديگر از عواملى كه انسان را غافل مى‏كند و نعمت‏ها را از ياد او مى‏برد، مقايسه خود با كسانى است كه نعمت‏هايى را در اختيار دارند كه او در اختيار ندارد. اين مقايسه باعث مى‏شود همواره در انديشه نقايص و كمبودها باشيم در حالى كه روش درست انديشه اين است كه احتمال دهيم اولا در اختيار نداشتن برخى از نعمت‏ها ممكن است خود نعمتى باشد كه خداوند به ما ارزانى داشته است، زيرا شايد اگر آن نعمت در اختيار ما بود قادر به شكرگزارى عملى و زبانى آن نبوديم ثانيا ب ه جاى مقايسه خود با كسانى كه از نعمت‏هاى خاصى بهره‏مند هستند بهتر است دارايى‏هاى خود را به خاطر آوريم و خود را با كسانى كه از اين نعمت‏ها محرومند مقايسه كنيم؛ آن گاه بر داشته‏هاى خود شاكر مى‏شويم و قدر آنها را مى‏دانيم. 
اميرالمؤمنين(ع) مى‏فرمايند: 
و اكثر ان تنظر الى من فضلت عليه فان ذلك من ابواب الشكر؛ (205) 
به كسى كه از او برترى، فراوان بنگر زيرا اين كار درى به سوى سپاسگزارى است. 

اقسام شكر

شكر نيز اقسامى دارد؛ گاهى با ستايش خداوند و گفتن الحمداللَّه تحقق مى‏يابد، چنان كه امام صادق(ع) فرموده‏اند: 
شكر كل نعمة و ان عظمت ان تحمداللَّه؛ (206) 
سپاس هر نعمتى هر چقدر بزرگ باشد، ستايش خداوند است. 
و نيز فرموده‏اند: 
و تمام الشكر قول الرجل: الحمدللَّه رب العالمين (207) 
شكر كامل، گفتن الحمداللَّه رب العالمين است. 
گونه ديگر شكرگزارى دورى گزيدن از گناه است؛ چنان كه امام صادق(ع) فرموده‏اند: 
شكر النعمة اجتناب المحارم (208) 
حتى اگر خداوند بر نافرمانى خود بيم نداده بود مطمئناً واجب بود به شكرانه نعمت‏هايش نافرمانى نشود. 
شكل ديگر شكرگزارى خداوند عبادت است. عبادت پروردگار آن گونه كه آزادگان انجام مى‏دهند، به انگيزه سپاسگزارى از نعمت‏هاى اوست: 
و ان قوما عبدواللَّه شكرا فتلك عبادة الاحرار؛ (209) 
و گروهى خداوند را براى سپاس پرستيدند و اين پرستش آزادگان است. 

آثار شكر

آثار شكر دو دسته است:
دسته اول :  مربوط به روابط انسان با انسان‏هاى ديگر است .
دسته دوم :  دسته ‏اى که به رابطه انسان و خداوند ارتباط دارد. 
شكرگزارى از نعمت‏هاى خداوند، عادت و حالتى در نفس انسان پديد مى‏آورد كه همواره مى‏تواند نعمتى‏هايى را كه در اختيار او قرار مى‏گيرد بشناسد و با شناخت نعمت‏ها، مجارى رسيدن آنها به خود را شناسايى كند. اين ويژگى موجب مى‏شود فرد مؤمن، سپاسگزارى از انسان‏هايى كه مجارى رسيدن خيرى به او بوده‏اند را فراموش نكند و در هر سپاسگزارى دو نكته را در نظر آورد: اول آن كه سپاسگزارى از واسطه‏ها در واقع سپاسگزارى از خداست و دوم اين كه همواره به اقتضاى ايمان توحيدى خويش مى‏داند كه واسطه‏ها همه به اراده خداوند مجراى رسيدن نعمت به او بوده‏اند 
و از خود هيچ گونه استقلالى ندارند. 
سپاسگزارى از انسان‏هاى ديگر وقتى با اين دو آگاهى همراه باشد از شائبه دورويى پيراسته خواهد زيرا سپاسگزارى انسان مؤمن به انگيزه تملق و چاپلوسى نيست. انسان چاپلوس به انگيزه جلب نظر و كسب منافع بيشتر به بندگان خدا روى مى‏آورد و آنها را مى‏ستايد و سپاس مى‏گويد؛ ولى انسان مؤمن براى بندگان هيچ قدرتى در افزودن و كاستن نعمت‏ها نمى‏شناسد و براى تلاش خود نيز استقلالى در جلب محبت و نظر ديگران قايل نيست. اثر اجتماعى ديگر عادت به سپاسگزارى آن است كه شكرگزارى از ديگران با انگيزه الهى، مشوق ديگران در كارهاى خير است و به گسترش فضاى نيكوكارى در اجتماع كمك مى‏كند. 
دسته دوم از آثار شكرگزارى مربوط به رابطه انسان با خداست. شكرگزارى از خداوند توفيقى است كه به لطف خداوند نصيب انسان مى‏شود و خود شكر ديگرى را مى‏طلبد. اگر انسان شاكر به اين نعمت مضاعف آگاه باشد، محبت خدا در دلش افزون مى‏شود و شكر ديگرى مى‏گويد و ذكر خدا در دل او زنده مى‏ماند. 
شكرگزارى موجب افزايش نعمت مى‏شود و افزايش نعمت نيز شكرى ديگر را اقتضا مى‏كند و محبت خدا را در دل بنده استقرار بيشترى مى‏بخشد، زيرا هر نعمت نشانه عنايت محبوب حقيقى به محب است و محب چون از عنايت محبوب با خبر شود بيشتر مشتاق او مى‏گردد. خداوند تبارك و تعالى فرمود: 
لئن شكرتم لا زيدنكم؛ (210) 
اگر واقعا سپاسگزاى كنيد نعمت شما را افزون خواهم كرد. 
پيامبر بزرگوار فرموده ‏اند: 
ما فتح اللَّه على عبد باب الشكر فخزن عنه باب الزيادة؛ (211) 
خداوند در سپاسگزارى را بر بنده‏اى نگشود كه در افزايش به رويش بسته شود. 
اميرالمؤمنين(ع) نيز عباراتى نزديك به همين حديث را فرموده‏اند از جمله درنهج‏البلاغه آمده است: 
من اعطى الشكر لم يحرم الزياده؛ (212) 
كسى كه سپاس عطا شد از افزايش محروم نمى‏ماند. 
اين اثر تكوينى، يعنى افزايش كه به اراده خداوند صورت مى‏گيرد، اثر تربيتى بزرگى دارد كه همان افزايش محبت بنده به خداوند منعم است. 
يكى از آثار شكرگزارى، تكميل و استمرار نعمت است، و كفران يا كمى شكر، موجب ناقص ماندن و عدم استمرار نعمت است. امام على فرموده‏اند: 
اذا وصلت اليكم اطراف النعم فلا تنفروا اقصاها بقلة الشكر؛ (213) 
چون طليعه نعمت‏ها به شما رسيد، با ناسپاسى دنباله آن را مبريد. 
امام صادق(ع) فرموده‏اند: 
اشكر من انعم عليك، و انعم على من شكرك فانه لا زوال للنعماء اذا شكرت و لا بقاء اذا كفرت. الشكر زيادة فى النعم و امان من الغير؛ (214) 
هر كس بر تو انعام كرد، او را شكرگزار و بر هر كس كه تو را شكر گزارد انعام كن، زيرا نعمت‏ها را چون سپاس گويى زايل نمى‏شوند و چون كفران كنى باقى نمانند. شكر موجب افزايش نعمت‏ها و ايمنى از دگرگونى آنهاست. 
اين اثر نيز پى‏آمدى تربيتى دارد كه مشابه تأثير تربيتى افزايش نعمت است يعنى موجب افزايش محبت بنده به پروردگار مى‏شود. 
يكى از آثار سپاسگزارى از خداوند، مصونيت از عذاب خداست. خداوند فرموده است: 
و لئن كفرتم ان عذابى لشديد؛ (215) 
و اگر ناسپاسى كنيد، قطعا عذاب من سخت خواهد بود. 
همچنين فرمود: 
ما يفعل اللَّه بعذابكم ان شكرتم و آمنتم و كان اللَّه شاكراً عليماً؛ (216) 
اگر سپاس گزاريد و ايمان آوريد خدا مى‏خواهد با عذاب شما چه كند؟ خداوند همواره سپاس‏پذير داناست. 
پی نوشت : 
205 -نهج ‏البلاغه، نامه 69. 
206 - جامع السعادات، ج 3، ص 236. 
207 - همان. 
208 - اصول كافى، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، باب الشكر، حديث 10. 
209 -نهج‏ البلاغه، كلمات قصار، 290. 
210 - ابراهيم، 7. 
211 - اصول كافى، ج 2، باب الشكر. 
212 -نهج ‏البلاغه، كلمات قصار، 135. 
213 - همان، كلمات قصار، 13. 
214 - جامع السعادات، ج 3، ص 241. 
215 - ابراهيم، 7. 
216 - نساء، 147. 
     محمود فتحعلى خانى - أموزه هاي بنيادين علم ا خلاق ج 1 - ص133
 
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث