چرا گاهی دعا مستجاب نمی شود؟
۲۶ فروردین ۱۳۹۴ 0پرسش:
من یک مشکل بزرگ در زندگی ام دارم (منظور مشکل کاری است)، از زمان شروع این مشکل از خدای قادر خواستم که مرا کمک کند. من هم چنین سعی کردم انواع مختلف نذرها را برای امامان(ع) بکنم، ولی هنوز این مشکل را دارم و حتی بدتر و بزرگتر شده است من قبول دارم که در طی دوره زندگی مذهبی ام آدم خوبی نبوده ام و گناهانی دارم. آیا به خاطر وجود آن گناهان است که درخواستم از جانب خداوند رد شده است؟
پاسخ:
توجه به چند نکته :
گاهی ما شرّ خود را از خداوند می طلبیم و آگاه نیستیم که این، شرّ برای ما محسوب می شود در حالی که خداوند همیشه خیر انسان را می خواهد. اگر ما دعایی بر خلاف مصلحت خود کنیم اگر چه استجابت نمی شود ولی ثواب آن برای آخرت ما ذخیره خواهد شد و عوض آن در آخرت نمایان خواهد شد به نحوی که انسان آرزو می کرد هرگز دعاهایش در دنیا مستجاب نمی شد.
دعا هرگز به معنای تعطیلی قوای انسانی و فعالیت او نیست یعنی دعا هرگز جانشین عمل نمی شود بلکه مکمل عمل خواهد بود.
همه انسانها کم و بیش پرونده های سیاه و تاریکی در نامه اعمال خود دارند که اگر با ادب و نزاکت رفتار کنند مانع غرور بی جا و تکبر آنها شده و خود مانع خوبی برای بسیاری از رذایل اخلاقی است.
در درخواست و تقاضا از خداوند هم بدون واسطه و هم با واسطه سفارش شده است. هم می توانید مستقیماً از خداوند طلب حاجت کنید و هم می توانید اولیاء حق را واسطه قرار دهید هر دو ممدوح و درست است.
استخاره خود شرایط ویژه ای دارد و در هر صورت استخاره درست نیست خصوصاً استخاره با قرآن کریم که لازمه آن احاطه و فهم دقیق معانی قرآنی است و این برای همه افراد میسور نیست.
دنیا محفوف و پیچیده در سختی ها و رنج ها است و ما قاعدتاً به همه آروزهای خود نخواهیم رسید چون این دنیا دار مزاحمت و درگیری اسباب و مسببات با هم می باشد و دستیابی به همه آرزوها بسیار مشکل می باشد و بهتر آن است که به اندازه تلاش و کوشش خود توقع داشته باشیم و از دلبستگی های زیادی و بی مورد چشم بپوشیم.
محرومیت مسلمانان ناشی از دیانت آنان نیست بلکه عوامل متعددی دارد که باید در مجال مناسب مورد بررسی قرار بگیرند چنانچه پیشرفت غیر مسلمین ناشی از بی دینی یا نامسلمان بودن آنان نیست بلکه عوامل و علل خاص خود را دارد.
مثنوی مولانا داستانی بدین مضمون نقل کرده است که مردی بود همیشه اهل دعا و ذکر و توجه به حضرت حق، شبانگاهی شیطان به او القاء کرد که این همه یارب یارب گفتی ولی خداوند حتی یک لبیک نگفت، بس است و دیگر دنبال این کار نرو. پس حرف شیطان سخت او را تحت تأثیر قرار داد و دیگر از عبادت و نیایش دست کشید. تا سحرگاهی هاتفی به او گفت: خداوند می فرماید این توفیق که هر شبانه روز به درگاه من می آیی از خود من است و اگر من لبیک نگویم تو هرگز توفیق نیایش و عبادت و ذکر پیدا نخواهی کرد این خواست من است که تو زاری می کنی و زیر هر یارب گفتن تو لبیک من خوابیده است. و در روایات داریم که گاهی خداوند چون بنده ای را خوش نمی دارد می گوید فوری دعایش را مستجاب کنند و گاهی چون بنده ای را بسیار دوست دارد می خواهد که بیشتر زاری و دعا و نیایش داشته باشد و استجابت او را به تأخیر می اندازد. البته گاهی گناهان هم مانع استجابت دعا می شوند خصوصاً حرام خواری و غیبت مسلمانان
خلاصه دعا استجابت نمی شود چون
الف: استجابت آن خلاف مصلحت ما است و ما خود خبر نداریم.
ب: دعای ما توقع بی جا و بی مورد است
ج: دعای ما موانعی دارد مثلاً غیر مشروع است یا ما اهل غیبت و حرام خواری و دیگر گناهان از این دست هستیم
د: دعای ما مستجاب نمی شود تا بیشتر به حضرت حق روی آوریم و این عامل تکامل ما می باشد.