عبرت گرفتن در احادیث
۲۰ فروردین ۱۳۹۴ 0درس گرفتن از عبرتها
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
اِعتَبِروا؛ فَقَد خَلَتِ المَثُلاتُ فيمَن كانَ قَبلَكُم
عبرت گيريد كه در ميان پيشينيان شما درسهاى عبرت هست .
( كنز الفوائد : ۲/۳۱ )
امام على عليه السلام :
فاتَّعِظوا عِبادَ اللّه ِ بِالعِبَرِ النَّوافِعِ، و اعتَبِروا بِالآيِ السَّواطِعِ، و ازدَجِروا بِالنُّذُرِ البَوالِغِ
اى بندگان خدا! از عبرتهاى سودمند درس گيريد و از نشانه هاى درخشان عبرت آموزيد و از هشدارهاى رسا متنبّه شويد (از گناهان باز ايستيد) .
( نهج البلاغة: الخطبة۸۵ )
امام على عليه السلام :
لا تَكُن مِمَّن يَرجو الآخِرَةَ بِغَيرِ العَمَلِ ··· يَصِفُ العِبرَةَ و لا يَعتَبِرُ، و يُبالِغُ في المَوعِظَةِ و لا يَتَّعِظُ
از كسانى مباش كه بدون كار، به آخرت چشم اميد دوخته است··· عبرتها را بيان مى كند، اما خود از آنها درس نمى گيرد، در اندرز دادن به ديگران مى كوشد، و خود پند نمى آموزد .
( نهج البلاغة : الحكمة ۱۵۰ )
امام على عليه السلام :
رَحِمَ اللّه ُ عَبدا تَفَكَّرَ وَ اعتَبَرَ، فأبصَرَ إدبارَ ما قَد أدبَرَ، و حُضورَ ما قَد حَضَرَ
خداى رحمت كند بنده اى را كه بينديشد و عبرت گيرد؛ پس، رفتن آنچه را كه رفته و فرا رسيدن آنچه را كه فرا رسيده است، ببيند .
( بحار الأنوار : ۷۳/۱۱۹/۱۰۹ )
امام على عليه السلام :
لقَد جاهَرَتكُمُ العِبَرُ، و زُجِرتُم بِما فيهِ مُزدَجَرٌ، و ما يُبَلِّغُ عنِ اللّه ِ بَعدَ رُسُلِ السَّماءِ إلاّ البَشَرُ .
عبرت ها بر شما آشكار گشته و با عوامل بازدارنده نهى شده ايد و پس از فرستادگان آسمان (فرشتگان) كسى جز بشر پيام خدا را ابلاغ نمى كند .
( نهج البلاغة : الخطبة ۲۰ )
امام على عليه السلام :
يَنظُرُ المُؤمِنُ إلَى الدّنيا بِعَينِ الاعتِبارِ، و يَقتاتُ مِنها بِبَطنِ الاضطِرارِ
مؤمن دنيا را با ديده عبرت مى نگرد و از روى ناچارى، از آن خوراك بر مى گيرد .
( نهج البلاغة : الحكمة ۳۶۷ )
امام على عليه السلام :
أفضَلُ العَقلِ الاعتِبارُ، وَ أفضَلُ الحَزمِ الاستِظهارُ، وَ أكبَرُ الحُمقِ الاغتِرارُ
برترين خرد، عبرت گرفتن است و برترين دورانديشى، احتياط كردن و پشتيبان جُستن است و بزرگترين بي خردى، فريب خوردن (و غفلت) است .
( غرر الحكم : ۳۲۷۳ )
امام على عليه السلام :
بِالاستِبصارِ يَحصُلُ الاعتِبارُ
با بصيرت است، كه عبرت آموختن حاصل مى شود .
( غرر الحكم : ۴۳۵۱ )
امام على عليه السلام :
كـسبُ العَقلِ الاعتِبارُ و الاستِظهارُ ، و كَسبُ الجَهلِ الغَفلَةُ و الاغتِرارُ
دستاوردِ خرد، پند گرفتن و احتياط است و دستاورد نابخردى، غفلت و فريب خوردگى .
( غرر الحكم : ۷۲۲۷ )
امام على عليه السلام :
مَن جَهِلَ قَلَّ اعتِبارُهُ
هركه نابخرد باشد، پند گرفتنش اندك است .
( غرر الحكم : ۷۸۳۷ )
امام على عليه السلام :
مَن لَم يَعتَبِرْ بِتَصاريفِ الأيّامِ لَم يَنزَجِر بِالمَلامِ .
هركه از دگرگونيها و پيشامدهاى زمانه درس نگيرد، سرزنش در او كارگر نباشد .
( غرر الحكم : ۸۶۶۱ )
امام على عليه السلام :
اُوصيكُم بِتقوَى اللّه ِ ··· و داوُوا بِها الأسقامَ ، و بادِروا بِها الحِمامَ، و اعتَبِروا بِمَن أضاعَها، و لا يَعتَبِرَنَّ بِكُم مَن أطاعَها
شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم ··· با آن بيماريها را درمان كنيد و با آن به پيشواز مرگ رويد و از كسانى كه آن را فرو گذاشتند، عبرت گيريد و مبادا مايه عبرت كسانى شويد كه راه تقوا در پيش مى گيرند .
( نهج البلاغة : الخطبة ۱۹۱)
هشدار دهندگى عبرت
امام على عليه السلام :
لاعتِبارُ مُنذِرٌ ناصِحٌ، مَن تَفَكَّرَ اعتَبَرَ، و مَنِ اعتَبَرَ اعتَزَلَ، و مَنِ اعتَزَلَ سَلِمَ
عبرت گيرى، هشدار دهنده اى صادق است، كسى كه بينديشد، عبرت گيرد و كسى كه عبرت گيرد، [از گناهان و عوامل مهلك] كناره گيرد و كسى كه كناره گيرى كند سالم ماند .
( بحار الأنوار : ۷۸/۹۲/۱۰۱ )
امام على عليه السلام :
الاعتِبارُ يَقودُ إلَى الرَّشادِ
عبرت گرفتن، به راه راست مى كشاند .
( بحار الأنوار : ۷۸/۹۲/۱۰۱ )
امام على عليه السلام :
الاعتِبارُ يُفيدُ الرَّشادَ
فايده عبرت آموختن، رهيابى و رستگارى است .
( غرر الحكم : ۱۰۳۷ )
امام على عليه السلام :
مَنِ اعتَبَرَ أبصَرَ، و من أبصَرَ فَهِم، و مَن فَهِمَ عَلِمَ
هركه عبرت گيرد، بينش يابد و هركه بينش يابد فهيم گردد و هركه فهيم شود، دانا گردد .
( نهج البلاغة : الحكمة ۲۰۸ )
امام على عليه السلام :
ذِمَّتي بِما أقولُ رَهينَةٌ و أنا بِه زَعيمٌ: إنَّ مَن صَرَّحَت لَهُ العِبَرُ عَمّا بَينَ يَدَيهِ مِنَ المَثُلاتِ حَجَزَهُ التَّقوى عَن تَقَحُّمِ الشُّبُهاتِ
گردنم در گرو سخنى است كه مى گويم و درستى آن را ضمانت مى كنم؛ هر كسى با ديده عبرت به سرگذشت پيشينيان و كيفرهايى كه بر سر آنان آمده است بنگرد، پرهيزگارى ، او را از فرو افتادن در شبهات باز دارد .
( بحار الأنوار : ۷۸/۳/۵۱ )
عوامل عبرت آموز
امام على عليه السلام :
الزَّمانُ يُريكَ العِبَرَ
روزگار، عبرتها را به تو نشان مى دهد .
(غرر الحكم : ۱۰۲۶ )
امام على عليه السلام :
و إنَّ لَكُم في القُرونِ السّالِفَةِ لَعِبرَةً، أينَ العَمالِقَةُ و أبناءُ العَمالِقَةِ ؟ ! أينَ الفَراعِنَةُ وَ أبناءُ الفَراعِنَةِ ؟! أينَ أصحابُ مَدائنِ الرَّسِّ الّذين قَتَلوا النَّبِيّينَ، و أطفَؤوا سُنَنَ (سِيَرَ) المُرسَلِينَ، و أحيَوا سُنَنَ الجَبّارينَ
راستى كه در اقوام و ملل پيشين براى شما درس عبرتى است. كجايند عمالقه .حديث و زادگان عمالقه؟ كجايند فرعونان و فرعون زادگان؟ كجايند مردمان شهرهاى رَسّ؛ همانان كه پيامبران را كشتند و سنّتهاى فرستادگان الهى را از بين بردند و شيوه هاى ستمگران را زنده ساختند؟
( نهج البلاغة: الخطبة۱۸۲ )
امام على عليه السلام :
إنَّ الاُمورَ إذا اشتَبَهَت اعتُبِرَ آخِرُها بِأوَّلِها
هرگاه امور همانند (و مورد اشتباه) شوند، فرجام آنها با آغازشان سنجيده مى شود .
( نهج البلاغة : الحكمة ۷۶ )
امام على عليه السلام ـ پس از تلاوت اين آيه كه : «شما را فخر فروشى به يكديگر مشغول داشت، تا آن جا كه به ديدن گورها رفتيد» ـ فرمود :
أ فَبِمَصارِعِ آبائهِم يَفخَرونَ ؟! ··· و لَأَن يَكونوا عِبَرا أحَقُّ مِن أن يَكونوا مُفتَخَرا ··· و لَئن عَمِيَت آثارُهُم و انقَطَعَت أخبارُهُم، لَقَد رَجَعَت فِيهِم أبصارُ العِبَرِ، و سَمِعَت عَنهُم آذانُ العُقولِ، و تَكَلَّموا مِن غَيرِ جِهاتِ النُّطقِ
آيا به گورهاى پدرانشان مى نازند؟··· اگر آنان مايه عبرت باشند سزاوارتر است تا وسيله فخر و نازش ···
اگر آثار آنان ناپديد گشته و خبرهايشان از بين رفته، ديدگان عبرت آموز به آنان مى نگرد و گوشهاى خردها سخنان آنان را مى شنود؛ آنان با ابزارهايى غير از ابزار گفتار ، سخن مى گويند .
( التكاثر : ۱و ۲ - نهج البلاغة : الخطبة ۲۲۱)
امام على عليه السلام :
ثمّ إنَّ الدّنيا دارُ فَناءٍ و عَناءٍ، و غِيَرٍ و عِبَرٍ ··· و مِن غِيَرِها أنَّكَ تَرَى المَرحومَ مَغبوطا، و المَغبوطَ مَرحوما، لَيسَ ذلِكَ إلاّ نَعيما زلَّ (زالَ) و بُؤسا نَزَلَ، .حديث و مِن عِبَرِها أنَّ المَرءَ يُشرِفُ عَلى أملِهِ فَيقتَطِعُهُ حُضورُ أجَلِهِ
وانگهى دنيا سراى نيستى و رنج و دگرگونيها و عبرتهاست··· نمونه دگرگونيهايش اين است كه شخصى را مى بينى كه [تا ديروز] قابل ترحّم بود و [امروز] بر او رشك برده مى شود و ديگرى را مى بينى كه [تا ديروز] بر او رشك برده مى شد و [امروز ]قابل ترحّم است و اين نيست مگر بدان سبب كه نعمتى از چنگش بيرون رفته و بينوايى و مسكنتى بدو رسيده است. نمونه عبرتهاى آن اين است كه آدمى به آرزوى خود نزديك مى شود، اما فرا رسيدن مرگ ، مانع رسيدن او به آرزويش مى گردد .
( و في بحار الأنوار : ۷۸/۲۲/۸۳ - نهج البلاغة : الخطبة ۱۱۴)
امام على عليه السلام :
المُدَّةُ و إن طالَت قَصيرَةٌ، و الماضي لِلمُقيمِ عِبرَةٌ، و المَيِّتُ لِلحَيِّ عِظَةٌ
مدّت [عمر] هر چند دراز باشد، كوتاه است و آن كه رفته براى آن كه هنوز هست، مايه عبرت است و مرده براى زنده، مايه پند.
( الأمالي للصدوق : ۱۷۰/۱۶۹)
امام على عليه السلام :
إنَّ لِلباقينَ بِالماضينَ مُعتَبَرا، إنّ لِلآخِرِ بِالأوَّلِ مُزدَجَرا
رفتگان براى ماندگان مايه عبرتند و گذشتگان براى آيندگان سبب باز ايستادن [ از دنياخواهى و معصيت خدا] .
( غرر الحكم : ۳۴۲۵ ـ ۳۴۲۶ )
امام على عليه السلام
قَدِ اعتَبَرَ بِالباقي مَنِ اعتَبَرَ بِالماضي
كسى كه از گذشته عبرت گرفت، براى آنچه باقى مانده عبرت گرفته است .
( غرر الحكم : ۶۶۷۳ )
امام على عليه السلام :
كَفَى مُخبِرا عَمّا بَقِيَ مِنَ الدّنيا ما مَضى مِنها
گذشته دنيا، براى خبر دادن از آينده آن كافى است .
( غرر الحكم : ۷۰۵۷ )
امام على عليه السلام :
كَفى مُعتَبَرا لاُِولي النُّهى ما عَرَفوا
براى عبرت گرفتن خردمندان، آنچه را [از دنيا] شناخته اند كافى است .
( غرر الحكم : ۷۰۶۰ )
امام على عليه السلام :
في تَصاريفِ الدّنيا اعتِبارٌ
در پيشامدها و دگرگونيهاى دنيا، عبرت آموزى است .
( غرر الحكم : ۶۴۵۳ )
امام على عليه السلام :
في تَصاريفِ القَضاءِ عِبرَةٌ لاُِولي الألبابِ و النُّهى
در دگرگونيهاى قضا[ى الهى ]براى صاحبدلان و خردمندان عبرت است .
( غرر الحكم : ۶۴۶۷ )
امام على عليه السلام :
في تَعاقُبِ الأيّامِ مُعتَبَرٌ لِلأنامِ
در پى هم آمدن روزها (دولت ها) ، درس عبرتى است براى مردمان .
( غرر الحكم : ۶۵۱۹ )
امام على عليه السلام :
لَوِ اعتَبَرتَ بِما أضَعتَ مِن ماضي عُمرِكَ لَحَفِظتَ ما بَقِيَ
اگر از عمر گذشته خود كه تلف كرده اى عبرت گيرى، بى گمان باقيمانده عمرت را پاس دارى .
( غرر الحكم : ۷۵۸۹ )
امام على عليه السلام ـ در نامه اى به معاويه ـ نوشت :
و لَوِ اعتَبَرتَ بِما مَضى حَفِظتَ ما بَقِيَ
اگر از آنچه گذشته است عبرت مى گرفتى، آنچه را مانده است قدر مى دانستى .
( نهج البلاغة: الكتاب۴۹ )
امام على عليه السلام ـ در نامه خود به حارث هَمْدانى ـ نوشت :
و صَدِّقْ بِما سَلَفَ مِنَ الحَقِّ، و اعتَبِرْ بِما مَضى مِنَ الدّنيا لِما بَقِيَ مِنها؛ فإنَّ بعَضَها يُشبِهُ بَعضا، و آخِرُها لاحِقٌ بِأوَّلِها، وَ كُلُّها حائلٌ مُفارِقٌ
آنچه را در گذشته حقّ بوده است، تصديق و باور كن و از گذشته دنيا براى باقيمانده آن عبرت گير؛ زيرا پيشامدهاى دنيا مانند يكديگرند و پايان آن به آغازش پيوسته است و همه آن زوال پذير و از دست رفتنى است .
( نهج البلاغة : الكتاب ۶۹ )
امام على عليه السلام :
و اعتَبِروا بِالغِيَرِ (الغيرَةَ)، و انتَفِعوا بِالنُذُرِ
از دگرگونيها[ى زمانه ]عبرت آموزيد و از هشدارها بهره گيريد .
( نهج البلاغة : الخطبة ۱۵۷)
امام على عليه السلام :
و اعتَبِروا بِما قَد رَأيتُم مِن مَصارِعِ القُرون قَبلَكُم، قَد تَزايَلَت أوصالُهُم، و زالَـت أبصارُهُم و أسماعُهُم، و ذَهَبَ شَرَفُهُم و عِزُّهُم، و انقَطَعَ سُرورُهُم و نَعيمُهُم
از نابودى نسلهاى پيش از خود كه ديده ايد عبرت گيريد: بندهاى بدنشان از هم گسيخت و چشمها و گوشهايشان نابود شد و شُكوه و شوكتشان از ميان رفت و شادى و نعمتشان، به سر رسيد .
( نهج البلاغة : الخطبة ۱۶۱ )
امام على عليه السلام :
فاعتَبِروا بِما كانَ مِن فِعلِ اللّه ِ بِإبليسَ؛ إذ أحبَطَ عَمَلَهُ الطَّويلَ، وَ جَهدَهُ الجَهيدَ (الجَميلَ)
از رفتار خدا با ابليس پند گيريد، آن گاه كه عمل طولانى مدت و كوشش توان فرسايش را بر باد داد .
( نهج البلاغة : الخطبة ۱۹۲ )
امام على عليه السلام :
فاعتَبِروا بِما أصابَ الاُمَمَ المُستَكبِرينَ مِن قَبلِكُم؛ مِن بأسِ اللّه ِ و صَوْلاتِه و وَقائعِهِ و مَثُلاتِه
از عذاب خدا و يورشها و بلاها و كيفرهاى او كه بر سر ملتهاى گردن كش پيش از شما آمده است، درس گيريد.
( نهج البلاغة : الخطبة ۱۹۲ )
امام على عليه السلام :
فاعتَبِروا بِحال وُلْدِ إسماعيلَ و بَني إسحاقَ و بَني إسرائيلَ :، فما أشَدَّ اعتِدالَ الأحوالِ، و أقرَبَ اشتِباهَ الأمثالِ !
از حال و روز فرزندان اسماعيل و پسران اسحاق و پسران اسرائيل عليهم السلام پند گيريد؛ زيرا كه سرگذشتها سخت همسانند و داستانها[ى گذشتگان ]همانندىِ بس نزديكى دارند!
( نهج البلاغة : الخطبة ۱۹۲ )
امام على عليه السلام :
فاعتَبِروا بِنُزولِكُم مَنازِلَ مَن كانَ قَبلَكُم، و انقِطاعِكُم عَن أوصَلِ (أصلِ ـ أهلِ) إخوانِكُم
از اين كه جايگزين پيشينيان خود شده ايد و از نزديكترين برادران خود جدا شده ايد [و مى شويد] پند گيريد .
( نهج البلاغة : الخطبة ۱۱۷ )
امام على عليه السلام ـ در سفارشى پيش از شهادتش ـ فرمود:
أنا بِالأمسِ صاحِبُكُم، و اليَومَ عِبرَةٌ لَكُم، و غَدا مُفارِقُكُم
من تا ديروز يار و همدم شما بودم و امروز مايه عبرت شمايم و فردا از شما جدايم .
( نهج البلاغة : الكتاب ۲۳ )
امام على عليه السلام ـ در توصيف اسلام ـ فرمود :
فجَعَلَهُ ··· آيَةً لِمَن تَوَسَّمَ، و تَبصِرَةً لِمَن عَزَمَ، وَ عِبرَةً لِمَنِ اتَّعَظَ
خداوند اسلام را ··· نشانه اى قرار داد براى كسى كه جوياى نشان است و مايه بينش براى كسى كه مصمّم [به پيمودن راه راست و انجام كارهاى نيك] است و عبرت، براى كسى كه پند پذير است .
( نهج البلاغة : الخطبة ۱۰۶ )
كنز الفوائد:
رويَ أنّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام مَرَّ عَلَى المَدائنِ فلَمّا رَأى آثارَ كِسرى و قُربَ خَرابِها ، قالَ رَجُلٌ مِمَّن مَعَهُ :جَرَتِ الرِّياحُ عَلى رُسومِ دِيارِهِم فكَأَنَّهُـم كانـوا عَلى ميعـادِ فقالَ أميرُ المؤمنين عليه السلام أ فَلا قُلتَ: «كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنّاتٍ وَ عُيونٍ* و زُروعٍ و مَقامٍ كريمٍ * و نَعْمَةٍ كَانوا فيها فاكِهينَ * كَذلِكَ و أَورَثْناها قَوما آخَرينَ * فَما بَكَتْ عَلَيهِمُ السَّماءُ و الأرضُ و ما كانوا مُنظَرينَ»
روايت شده است كه امير المؤمنين عليه السلام از مداين مى گذشت. چون آثار كسرا و نزديك شدن ويرانى آن را ديد، مردى از همراهان آن حضرت اين شعر را بر خواند:بادها بر ويرانه خانه هايشان وزيدگويى آنان بر سر وعده گاه بودندامير المؤمنين عليه السلام فرمود: چرا [اين آيه را ]نمى گويى: «بعد از خود چه باغها و چشمه ها بر جاى گذاشتند. و چه كشتزارها و خانه هاى مجلّل . و نعمتى كه در آن غرق شادمانى بودند. بدين سان بودند و ما آن نعمتها را به مردمى ديگر وا گذاشتيم. نه آسمان بر آنها گريست و نه زمين ، و از مهلت داده شدگان نبودند؟»
( الدخان : ۲۵ ـ ۲۹ - كنز الفوائد : ۱/۳۱۵ )
عبرتها بسيار است و عبرت گرفتن اندك
امام على عليه السلام :
ما أكثَرَ العِبَرَ، و أقَلَّ الاعتِبارَ !
وه كه چه بسيار است عبرتها و چه اندك است عبرت گرفتن !
( نهج البلاغة : الحكمة ۲۹۷ )
امام على عليه السلام :
ما أكثَرَ العِبَرَ، وَ ما أقَلَّ المُعتَبِرينَ !
وه كه چه بسيار است عبرتها و چه اندكند عبرت گيرندگان !
( بحار الأنوار: ۷۸/۶۹/۲۲ )
بحار الأنوار : امام زين العابدين عليه السلام :
مِسكينٌ ابنُ آدَمَ ! لَهُ في كُلِّ يَومٍ ثَلاثُ مَصائبَ لا يَعتَبِرُ بِواحِدَةٍ مِنهُنَّ، و لَوِ اعتَبَرَ لَهانَت عَلَيهِ المَصائبُ و أمرُ الدُّنيا: فَأمّا المُصيبَةُ الاُولى : فاليَومُ الَّذي يَنقُصُ مِن عُمرِهِ، و إنْ نالَهُ نُقصانٌ في مالِهِ اغتَمَّ بِهِ، و الدِّرهَمُ يَخلُفُ عَنهُ وَ العُمرُ لا يَرُدُّهُ شيء و الثانِيةُ : أنَّهُ يَستَوفي رِزقَهُ، فإن كانَ حَلالاً حُوسِبَ عَلَيهِ، و إن كانَ حَراما عُوقِبَ عَلَيهِ و الثّالِثَةُ أعظَمُ مِن ذلِكَ ـ قيلَ : و ما هِيَ؟ قالَ ـ : ما مِن يَومٍ يُمسي إلاّ و قَد دَنا مِنَ الآخِرَةِ مَرحَلَةً، لا يَدري عَلَى الجَنَّةِ أم عَلَى النّارِ ؟!
بينوا آدمى! هر روز سه مصيبت به او مى رسد و حتى از يكى از آنها پند نمى گيرد كه اگر پند مى گرفت، سختيها و كار دنيا بر او آسان مى شد: مصيبت نخست روزى است كه از عمر او كم مى شود. در صورتى كه اگر از مال او چيزى كم گردد، اندوهگين مى شود حال آن كه درهم (مال) جايگزين دارد اما عمر از دست رفته جبران نمى شود مصيبت دوم اين است كه روزيش را به طور كامل دريافت مى كند كه اگر از راه حلال باشد بايد حساب پس دهد و اگر از راه حرام باشد كيفر مى بيند مصيبت سوم از اينها بزرگتر است. عرض شد: آن چيست؟ فرمود: هيچ روزى را به شب نمى رساند مگر اين كه يك منزل به آخرت نزديك شده است، اما نمى داند به سوى بهشت يا به سوى آتش ؟!
( بحار الأنوار : ۷۸/۱۶۰/۲۰ )
ثمره عبرت گرفت
امام على عليه السلام :
الاعتِبارُ يُثمِرُ العِصمَةَ
عبرت گرفتن، مصونيت [از گناه و خطا] به بار مى آورد.
( غرر الحكم : ۸۷۹ )
امام على عليه السلام :
اِعتَبِرْ تَزدَجِرْ
عبرت بگير تا [از گناه و لغزش ] باز ايستى .
( غرر الحكم : ۲۲۳۷ )
امام على عليه السلام :
مَن تَأمَّلَ اعتَبَرَ، مَنِ اعتَبَرَ حَذِرَ
هركه تأمل كند عبرت گيرد، هر كه عبرت گيرد حذر كند .
( غرر الحكم : ۷۶۵۸ و ۷۶۹۱ )
امام على عليه السلام :
دَوامُ الاعتِبارِ يُؤَدّي إلَى الاستِبصارِ، و يُثمِرُ الازدِجارَ
عبرت گرفتن مداوم به بصيرت مى انجامد و باز ايستادن [از گناه و خطا] را نتيجه مى دهد .
( غرر الحكم : ۵۱۵۰ )
امام على عليه السلام :
لا فِكرَ لِمَن لا اعتِبارَ لَهُ، لا اعتِبارَ لِمَن لا ازدِجارَ لَهُ
فكر و انديشه ندارد كسى كه عبرت نگيرد و عبرت نگرفته است كسى كه [از خطا ] باز نايستد .
( غرر الحكم : ۱۰۷۷۵ ـ ۱۰۷۷۶ )
امام على عليه السلام :
رَحِمَ اللّه ُ امرَءاً تَفَكَّرَ فاعتَبَرَ، و اعتَبَرَ فَأبصَرَ
رحمت خدا بر آن انسانى باد كه بينديشد و عبرت گيرد ، و عبرت گيرد و بينا شود .
( غرر الحكم : ۵۲۰۶ )
امام على عليه السلام :
في كُلِّ اعتِبارٍ استِبصارٌ
در هر عبرت گرفتنى، بينا شدنى است .
( غرر الحكم : ۶۴۶۱ )
امام على عليه السلام :
مَنِ اعتَبَرَ بِعَقلِهِ استَبانَ
هر كه با خِردِ خود عبرت گيرد ، روشن بين شود .
( غرر الحكم : ۸۲۹۵ )
امام على عليه السلام :
مَن كَثُرَ اعتِبارُهُ قَلَّ عِثارُهُ
هركه زياد عبرت گيرد، كمتر بلغزد .
( غرر الحكم : ۸۰۵۶ )
امام على عليه السلام :
عتَبِرْ تَقتَنِعْ
عبرت گير ، تا قانع شوى .
( غرر الحكم : ۲۲۵۲ )
امام على عليه السلام :
مَنِ اعتَبَرَ بِالغِيَرِ لَم يَثِقْ بِمُسالَمَةِ الزَّمَنِ
هر كه از دگرگونيها [ى زمانه ]عبرت گيرد، به سازگارى روزگار اعتماد نكند .
( غرر الحكم : ۸۶۸۶ )
امام على عليه السلام :
مَن عَقَلَ اعتَبَرَ بِأمسِهِ، و استَظهَرَ لِنَفسِهِ
هر كه خردمند باشد، از ديروز خود عبرت گيرد و هشيار و آماده شود .
( غرر الحكم : ۸۷۴۳ )
امام على عليه السلام :
مَنِ اعتَبَرَ الاُمورَ وَقَفَ عَلى مَصادِقِها
هركه كارها را بسنجد، بر مصداقهاى آنها آگاه شود .
( غرر الحكم : ۹۲۴۲ )
امام على عليه السلام :
مَنِ اعتَبَرَ بِغِيَرِ الدّنيا قَلَّت مِنهُ الأطماعُ
هركه از دگرگونيهاى دنيا عبرت گيرد، طمعهاى او كاهش پذيرد .
( غرر الحكم : ۹۲۴۴ )
امام على عليه السلام :
مَن تَبَيَّنَت لَهُ الحِكمَةُ عَرَفَ العِبرَةَ، و مَن عَرَفَ العِبرَةَ فكأنَّما كانَ في الأوَّلينَ
كسى كه حكمت بر او آشكار شود، عبرت را شناسد و هركه عبرت را شناسد گويى با گذشتگان بوده است .
( نهج البلاغة : الحكمة ۳۱ )
امام على عليه السلام :
إنَّ من صَرَّحَت لَهُ العِبَرُ عَمّا بَينَ يَدَيهِ مِنَ المَثُلاتِ، حَجَزَتهُ التَّقوى عَن تَقَحُّمِ الشُّبُهاتِ
كسى كه به كيفرهايى كه بر سر پيشينيان آمده است با ديده عبرت بنگرد، پرهيزگارى ، او را از فرو افتادن در شبهات باز دارد .
( نهج البلاغة : الخطبة ۱۶)
مصباح الشريعه ـ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است ـ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
المُعتَبِرُ في الدّنيا عَيشُهُ فيها كَعَيشِ النّائمِ يَراها و لا يَمَسُّها، و هُوَ يُزيلُ عَن قَلبِهِ و نَفسِهِ ـ بِاستِقباحِهِ مُعامَلات المَغرورينَ بِها ـ ما يُورِثُهُ الحِسابَ و العِقابَ
عبرت گيرنده از دنيا، زندگيش در آن همانند زندگى كسى است كه دنيا را در خواب مى بيند و آن را لمس نمى كند؛ او، به سبب زشت ديدن رفتار فريب خوردگانِ دنيا، محبّت آنچه را كه حسابرسى و كيفر دارد (مال حلال و حرام دنيا) از دل و جان خود مى زدايد .
( مصباح الشريعة : ۲۰۴ )
میزان الحکمه،جلد هفتم.
2.نهج البلاغة : الخطبة ۱۶.