شناخت در احادیث

شناخت در احادیث

۱۹ فروردین ۱۳۹۴ 0

ارزش شناخت

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ـ آنگاه كه مردى در حضورش از ديگرى بدگويى كرد و از ميان جمع حاضر مردى جواب او را داد ـ فرمود :

مَن رَدَّ عَن عِرضِ أخيهِ كانَ لَهُ حِجابا مِنَ النّارِ .
هركه از آبروى برادر خود دفاع كند، اين كار مانع و حجابى ميان او و آتش باشد.

امام على عليه السلام :

 العِلمُ أوَّلُ دَليلٍ، و المَعرِفَةُ آخِرُ نِهايَةٍ .
علم ، نخستين راهنماست و شناخت [حق تعالى] نقطه پايان است.

امام على عليه السلام :

المَعرِفَةُ دَهَشٌ ، و الخُلُوُّ مِنها غَطَشٌ .
 شناخت، حيرت است و بى بهرگى از آن نابينايى.

امام على عليه السلام : 

المَعرِفَةُ نورُ القَلبِ .
شناخت، روشنايى دل است.

امام على عليه السلام :

المَعرِفَةُ بُرهانُ الفَضلِ
 شناخت، نشان فضيلت است.

امام على عليه السلام :

المَعرِفَةُ الفَوزُ بالقُدسِ .
شناختِ [حقّ، موجب ]دست يافتن به قداست است.

امام على عليه السلام :

 الإيمانُ مَعرِفَةٌ بِالقَلبِ .
 ايمان، شناخت با دل است.

نقش شناخت در فضيلت

امام باقر عليه السلام ـ درباره آيه «و هركه حكمت داده شود، هر آينه خير فراوان داده شده است» ـ فرمود :

 المَعرِفَةُ .
 يعنى شناخت.


پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

أفضَلُكُم إيمانا أفضَلُكُم مَعرِفَةً .
از ميان شما، كسى برترين ايمان را دارد كه بهترين شناخت را داشته باشد .

امام صادق عليه السلام :

 إنَّ المُؤمِنينَ بَعضُهُم أفضَلُ مِن بَعضٍ ، و بَعضُهُم أكثَرُ صَلاةً مِن بَعضٍ ، و بَعضُهُم أنفَذُ بَصَرا مِن بَعضٍ ، و هِيَ الدَّرَجاتُ .
براستى كه برخى مؤمنان از برخى ديگر برترند و برخيشان بيشتر از برخى ديگر نماز مى گزارند و برخيشان تيز بين تر از برخى ديگرند. اينهاست آن درجاتِ [ايمان كه خداوند فرموده است: هُم درجات عند اللّه ].

نقش عمل در شناخت

صفات الشيعه ـ به نقل از معصوم عليه السلام ـ :

بَعضُكُم أكثَرُ صَلاةً مِن بَعضٍ ، و بَعضُكُم أكثَرُ حَجّا مِن بَعضٍ ، و بَعضُكُم أكثَرُ صَدَقَةً مِن بَعضٍ ، و بَعضُكُم أكثَرُ صِياما مِن بَعضٍ ، و أفضَلُكُم أفضَلُ مَعرِفَةً .
بعضى از شما از بعضى ديگر بيشتر نماز مى خوانند، بعضى بيشتر از ديگران حج مى گزارند، بعضى بيشتر از ديگران صدقه مى دهند و بعضى بيشتر از ديگران روزه مى گيرند، اما برترين شما كسى است كه شناختش برتر باشد.

امام باقر عليه السلام :

 لا يُقبَلُ عَمَلٌ إلاّ بِمَعرِفَةٍ، و لا مَعرِفَةٌ إلاّ بِعَمَلٍ ، و مَن عَرَفَ دَلَّتهُ مَعرِفتُهُ عَلَى العَمَلِ ، و مَن لَم يَعرِفْ فَلا عَمَلَ لَهُ .
هيچ عملى جز با شناخت و هيچ شناختى جز با عمل پذيرفته نشود . هركه شناخت پيدا كند، آن شناخت او را به عمل رهنمون مى شود و هركه شناخت نداشته باشد، او را عملى نباشد.

امام صادق عليه السلام :

 لا يَقبَلُ اللّه ُ عَمَلاً إلاّ بِمَعرِفَةٍ ، و لا مَعرِفَةً إلاّ بِعَمَلٍ ، فمَن عَرَفَ دَلَّتهُ المَعرِفَةُ عَلَى العَمَلِ ، و مَن لَم يَعمَلْ فلا مَعرِفَةَ لَهُ .
خداوند هيچ عملى را جز با شناخت نپذيرد و هيچ شناختى را جز با عمل. پس هركه شناخت پيدا كند، آن شناخت او را به عمل رهنمون شود و كسى كه عمل نكند، شناخت ندارد.

شناخت استوار

امام صادق عليه السلام :

 إنَّكُم لا تَكونونَ صالِحينَ حتّى تَعرِفوا ، و لا تَعرِفونَ حتّى تُصَدِّقوا ، و لا تُصَدِّقونَ حتّى تُسَلِّموا أبوابا أربَعَةً
شما نيكو كردار نيستيد، مگر آن گاه كه شناخت پيدا كنيد و به شناخت نمى رسيد، مگر آن گاه كه تصديق كنيد و تصديق نمى كنيد، مگر آن گاه كه به ابواب چهارگانه .حديث گردن نهيد.

امام صادق عليه السلام :

 مَن كانَت لَهُ حَقيقَةٌ ثابِتةٌ لَم يَقُم عَلى شُبهَةٍ هامِدَةٍ ؛ حتّى يَعلَمَ مُنتَهى الغايَةِ ، و يَطلُبَ الحادِثَ مِن النّاطِقِ عَنِ الوارِثِ ، و بِأيِّ شَيءٍ جَهِلتُم ما أنكَرتُم ، و بِأيِّ شَيءٍ عَرَفتُم ما أبصَرتُم إن كُنتُم مُؤمِنينَ
كسى كه از يك حقيقت (ايمان خالص) استوار برخوردار باشد، بر شبهه اى باطل و پوسيده تكيه نكند، تا اينكه نقطه پايان [آن و پيامدهاى فاسدش ]را بداند [و دريابد كه حق در فراسوى آن شبهه است] و [حكم] آنچه را پديد مى آيد، از كسى طلب كند كه از سوى وارث علم رسول خدا صلى الله عليه و آله سخن مى گويد. و [بداند كه] به چه سبب آنچه را ]از ولايت و حكومت ستمگران] انكار مى كنيد، به رسميت نمى شناسيد و آنچه را [از ولايت امام عادل ]نسبت به آن بصيرت داريد، به رسميت مى شناسيد ، اگر مؤمن هستيد [مى دانيد كه آنچه گفتيم، واقعيتى است كه در آن شكّى نيست].

شناخت و گمراهى

امام كاظم عليه السلام :

مَن لَم يَعقِلْ عَنِ اللّه ِ لَم يَعقِدْ قَلبَهُ عَلى مَعرِفةٍ ثابِتَةٍ يُبصِرُها و يَجِدُ حَقيقَتَها في قَلبِهِ
هركه علم خود را از خدا [از طريق كتاب و سنّت] نگيرد، دلش با شناختى استوار، كه آن را ببيند و حقيقتش را در قلب خويش بيابد، گره نخورد.

امام على عليه السلام :

رُبَّ مَعرِفةٍ أدَّت إلى تَضليلٍ .
 بسا شناختى كه به گمراه كردن منتهى شود.

بارور شدن شناخت

امام على عليه السلام :

رُبَّ عِلمٍ أدّى إلى مَضَلَّتِكَ .
بسا دانشى كه به گمراهى تو منجر شود.

امام على عليه السلام :

العِلمُ لِقاحُ المَعرِفَةِ .
دانش، بارور شدن شناخت است.

امام على عليه السلام :

لِقاحُ المَعرِفةِ دِراسَةُ العِلمِ ، لِقاحُ العِلمِ التَّصَوُّرُ و الفَهمُ .
 بارور شدن شناخت به تحصيل دانش است؛ بارور شدن دانش به تصوّر و فهم [درست و دقيق آن ]است.

شناخت و حواسّ پنجگانه

امام حسين عليه السلام :

دِراسَةُ العِلمِ لِقاحُ المَعرِفةِ .
 تحصيل دانش، سبب بارورى شناخت است.

امام على عليه السلام :

لَيسَتِ الرَّويَّةُ كَالمُعايَنَةِ مَع الإبصارِ، فقَد تَكذِبُ العُيونُ أهلَها ، و لا يَغُشُّ العَقلُ مَنِ استَنصَحَهُ .
تفكّر مانند ديدن با چشم نيست؛ زيرا چشمها گاه به صاحب خود دروغ مى گويند، اما عقل به كسى كه از آن راهنمايى خواهد خيانت نمى كند.

امام على عليه السلام ـ در باب يگانگى خدا ـ فرمود : 

لا تَنالُهُ الأوهامُ فتُقَدِّرَهُ، و لا تَتَوَهَّمُهُ الفِطَنُ فتُصَوِّرَهُ ، و لا تُدرِكُهُ الحَواسُّ فتُحِسَّهُ ، و لا تَلمِسُهُ الأيدي فتَمَسَّهُ .
وهمها به او نمى رسند، تا اندازه گيريش كنند و انديشه هاى باريك بين او را در وهم نياورند تا تصوّرش نمايند و حواسّ به او نرسند، تا حسّش كنند و دست ها او را لمس نمى كنند، تا با او تماس پيدا نمايند .

امام صادق عليه السلام ـ در مناظره با طبيب هندى ـ فرمود :

أمّا إذ أبَيتَ إلاَّ الجَهالَةَ و زَعَمتَ أنَّ الأشياءَ لا تُدرَكُ إلاّ بِالحَواسِّ ، فإنّي اُخبِرُكَ أنَّهُ لَيسَ لِلحَواسِّ دَلالَةٌ عَلَى الأشياءِ ، و لا فيها مَعرِفةٌ إلاّ بِالقَلبِ ، فإنَّهُ دَليلُها و مُعَرِّفُها الأشياءَ الّتي تَدَّعي أنَّ القَلبَ لا يَعرِفُها إلاّ بِها .
چون تو ندانسته سخن مى گويى و خيال مى كنى كه اشياء جز به وسيله حواس درك نمى شوند، من به تو مى گويم كه حواس جز از طريق قلب (عقل و روح) به اشياء پى نمى برند و آنها را نمى شناسند. اين قلب است كه راهنماى حواسّ است و اشياء را به آن مى شناساند؛ همان اشيايى كه تو ادعا مى كنى قلب آنها را جز به وسيله حواسّ نمى شناسد.

الأمالى للصدوق : در مناظره امام صادق عليه السلام و ابو شاكر ديصانى آمده است:

 قَد عَلمِتَ أنّا لا نَقبَلُ إلاّ ما أدرَكناهُ بِأبصارِنا ، أو سَمِعناهُ بِآذانِنا ، أو لَمَسناهُ بِأكُفِّنا ، أو شَمَمناهُ بِمَناخِرِنا ، أو ذُقناهُ بِأفواهِنا ، أو تَصَوَّرَ في القُلوبِ بَيانا ، و استَنبَطَتهُ الرِّواياتُ إيقانا . فقالَ الصادِقُ عليه السلام : ذَكَرتَ الحَواسَّ الخَمسَ و هِيَ لا تَنفَعُ شَيئا بِغَيرِ دَليلٍ ، كَما لا تَقطَعُ الظُّلمَةُ بِغَيرِ مِصباحٍ .
ابو شاكر گفت: مى دانيد كه ما فقط آن چيزى را مى پذيريم كه با چشمان خود ببينيم، يا با گوشهايمان بشنويم، يا با دستهايمان لمس كنيم، يا با بينى خود ببوييم، يا با دهانمان بچشيم، يا در دلهايمان تصوّر روشنى از آن داشته باشيم، يا نقل و گزارشهاى مسلّم و يقينى آن را به دست دهد. حضرت فرمود: حواس پنجگانه را ذكر كردى. اين حواس بدون راهنما (عقل) هيچ سودى نمى بخشند، همچنان كه تاريكى را بدون چراغ روشن نمى توانيم بپيمائيم.

شناخت اشيا به وسيله ضدّ آنها

امام رضا عليه السلام ـ در پاسخ به عمران صابى كه از امام رضا عليه السلام پرسيد: آيا چشم نورى مركّب است يا روح ، اشياء را از دريچه آن مى بيند؟ ـ فرمود:

 العَينُ شَحمَةٌ و هُوَ البَياضُ و السَّوادُ ، و النَّظَرُ لِلرُّوحِ ، دَليلُهُ أنَّكَ تَنظُرُ فيهِ فتَرى صورَتَكَ في وَسَطِهِ ، و الإنسانُ لا يَرى صورَتَهُ إلاّ في ماءٍ أو مِرآةٍ و ما أشبَهَ ذلكَ .
چشم يك تكّه پيه سپيد و سياه است. و ديدن، كار روح است. دليلش اين است كه تو در چشم ديگرى نگاه مى كنى و عكس خودت را در ميان آن مى بينى و انسان تصوير خود را جز در آب يا آينه و امثال آن نمى بيند.

امام على عليه السلام :

اعْلَموا أنَّكُم لَن تَعرِفوا الرُّشدَ حتّى تَعرِفوا الّذي تَرَكَهُ ، و لَن تَأخُذوا بِميثاقِ الكِتابِ حتّى تَعرِفوا الّذي نَقَضَهُ ، و لَن تَمَسَّكوا بِهِ حتّى تَعرِفوا الّذي نَبَذَهُ .
بدانيد كه شما هرگز راه راست را نخواهيد شناخت، مگر اين كه كسى را كه آن را رها كرده است بشناسيد و هرگز به پيمان قرآن وفا نخواهيد كرد، مگر آن گاه كه كسى را كه اين پيمان را شكسته است بشناسيد و هرگز به قرآن چنگ نخواهيد زد، مگر اين كه كسى را كه آن را كنار زده است بشناسيد.

امام على عليه السلام :

بِتَشعِيرِهِ المَشاعِرَ عُرِفَ أن لا مَشعَرَ لَهُ ، و بِمُضادَّتِهِ بَينَ الاُمورِ عُرِفَ أن لا ضِدَّ لَهُ ، و بِمُقارَنَتِهِ بَينَ الأشياءِ عُرِفَ أن لا قَرينَ لَهُ .
 از آفريدن مشاعر و حواس درك كننده [براى موجودات] معلوم مى شود كه خود او (خداوند) فاقد آن است و از قرار دادن ضدّ ميان اشيا معلوم مى شود كه او را ضدّى نيست و از به وجود آوردن قرين و نظير ميان چيزها دانسته مى شود، كه او را قرين و همتايى نيست.

امام على عليه السلام :

لحَمدُ للّه ِِ الدّالِّ عَلى وُجودِهِ بِخَلقِهِ ، و بمُحدَثِ خَلقِهِ عَلى أزَلِيَّتِهِ ، و بِاشتِباهِهِم عَلى أن لا شَبَهَ لَهُ .
 سپاس و ستايش خداوندى را كه خلقش را دليل وجود خويش قرار داد و حادث بودن آفريدگانش را دليل بر ازليّت خويش و همانندى آنها را دليل بر همانند نداشتن خود.

امام على عليه السلام :

الحَمدُ للّه ِِ الّذي لا تُدرِكُهُ الشَّواهِدُ ··· الدّالِّ عَلى قِدَمِهِ بِحُدوثِ خَلقِهِ ، و بِحُدوثِ خَلقِهِ عَلى وُجودِهِ ، و بِاشتِباهِهِم (أشباهِهِم) عَلى أن لا شَبَهَ لَهُ .
 سپاس و ستايش خداوند را كه حواسّ ، او را درك نمى كند··· خدايى كه حادث بودن آفريدگانش را دليل قديم بودن و نيز دليل وجود و هستى خويش قرار داد و همانندى آنها را دليل بر همانند نداشتن خود.

منابع شناخت

امام على عليه السلام ـ در سخنانى پيش از شهادت خود ـ فرمود :

غَدا تَرَونَ أيّامي، و يُكشَفُ لَكُم عَن سَرائري، و تَعرِفونَني بَعدَ خُلوِّ مَكاني ، و قِيامِ غَيري مَقامي .
 فردا به ياد روزگار من خواهيد افتاد و رازهاى من برايتان آشكار خواهد شد و پس از خالى شدن جاى من و قرار گرفتن كسى جز من در آن مقام، مرا خواهيد شناخت.

موانع شناخت

امام على عليه السلام :

أرى نورَ الوَحيِ و الرِّسالَةِ، و أشُمُّ ريحَ النُّبُوَّةِ ، و لَقَد سَمِعتُ رَنَّةَ الشَّيطانِ حينَ نَزَلَ الوَحيُ عَلَيهِ صلى الله عليه و آله
 من نور وحى و رسالت را مى بينم و شميم نبوّت را مى بويم، من آن گاه كه وحى بر رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل شد، فغان شيطان را شنيدم.

میزان الحکمه،جلد هفتم.

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث