مال دوستی
۲۹ فروردین ۱۳۹۴ 0مالْدوستي در نگرش قرآن كريم، عبارت است از تعلق قلبي شديد به مال در حدي كه جمع آن از راه حلال و حرام براي فرد تفاوت نكند و بپندارد مالش او را جاوداني ميبخشد و اين تعلق، مانع انفاق مال در راه خدا و ياد خدا و آخرت باشد.[1]
نكوهش مالْ دوستي
شدت مالدوستي در قرآن كريم مذمت شده است[2]و رسول گرامي خدا در تحليلي روانشناختي در مورد حب مال فرمودند:قلب انسانها به مالشان چسبيده است.[3]حب مال يك غريزه است كه اگر در راه درست مورد استفاده قرار گيرد ستودني است و در غير اين صورت، زيانبار است.[4] همانطور كه امام علي علیه السلام فرمودند مال اگر در راه درست مصرف شود از برترين نعمتها است و اگر در راه گناه مصرف شود از بزرگترين رنجها است[5]و فرمودند:مال براي صاحبش وبال است مگر آنچه در راه رضاي الهي مصرف كند.[6]رسول گرامي خدا فرمودند:مال صالح که در دست مرد صالح باشد چیز خیلی خوبی است[7]و بر اساس فرمايش آن بزرگوار است كه مولانا ميگويد:
مال را كز بهر حق باشى حمول «نِعْمَ مالٌ صَالِحٌ» خواندش رسول
آب در كشتى هلاك كشتى است آب اندر زير كشتى، پُشتى است[8]
منتهي بايد دقت كرد كه «مصرف راه رضاي خدا»نه فقط صدقه بر نيازمندان است بلكه از نظر رسول گرامي خدا صلی الله علیه و آله و سلم تامين مخارج خود و خانواده [همسر و فرزندان و پدر و مادر كه واجبالنفقهاند]نيز مصداق «راه خدا»است[9](¬ همين نوشتار: «درمان») همانطور كه جمع مال از راه حلال براي رفع نيازمندي خود نيز نه فقط مذموم نيست بلكه مورد تاكيد اسلام است تا حدي كه امام صادق علیه السلام فرمودند:كسي كه به اين اندوزش و براي اين هدف نپردازد، خيري در او نيست.[10]رشد و نمو دادن به مال نيز در كلام امام سجاد علیه السلام مورد تاكيد قرار گرفته است.[11] اما اين اندوختن نبايد تعلقي زائد بر حد غريزي (كه تا آن حد براي حفظ مال لازم است) را ايجاد كند كه در آغاز اين نوشتار لوازم اين تعلق منفي گوشزد گرديد. پيامبر گرامي اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در مورد بُعد منفي حب مال فرمودند: مالْدوستي چون گرگي درنده معرفي است كه در گلهي گوسفنداني بيفتد[12] و بر اين اساس علماي اخلاق معتقدند اگر ذرّهاى از حبّ در سالك باقى باشد هرگز به كمال نخواهد رسيد.[13]
اسباب مالْ دوستي
در تحليل اساسي، «سبب اصلي»براي مالْدوستي مانند هر بيماري اخلاقي ديگر، همان انحراف از كمال مطلق كه ارضا كنندهي نيازهاي انسان است محسوب ميشود؛ همانطور كه امام صادق علیه السلام فرمود: طالب علم و طالب مال هرگز سير نميشوند[14] كه برخي علماي اخلاق در توضيح اين روايت شريف گفتهاند:انسان به جهت داشتن حيثيتي رباني، طالب استيلا و برتري و تسلط بر موجودات است و اين حس و نياز دروني اگر در راه درست هدايت نشود، در او اشتهايي سيريناپذير نسبت به ماديات ايجاد ميكند و به دنبال بروز مقتضيات خشم و شهوت ميرود و هواره ميخواهد با خشم و قهر و غلبه و درندگي و مالدوستي و جاهْطلبي بر موجودات سيطره يابد.[15] همانطور كه قرآن كريم از پندار مالاندوزان خبر داده و ميفرمايد: آنان خيال ميكنند مالشان جاويدشان مي¬نمايد.[16] حب نفس و حب دنيا نيز كه در كلام برخي از بزرگان در اسباب مالدوستي ذكر شده است[17]در واقع نوعي انحراف از حب كمال مطلق است كه مي¬تواند «سبب واسط»يا «سبب مياني»در اين بيماري محسوب گردد.اما خوف از آينده فقير شدن و بدگماني به خداي متعال در نرسيدن روزي او و نيز آرزوي دراز به عنوان اسباب مالدوستي ذكر شدهاند.[18] كه مي توانند «اسباب قريب» اين بيماري باشند.
آثار مالْ دوستي
مالدوستي در كلام امام علي علیه السلام سبب فتنهها[19] و علامت خذلان الهي و آغاز رسيدن شر و بدي به انسان معرفي شده است.[20] آثار مترتب بر اين رذيله عبارتند از:
1. آرزوپروري؛ همانطور كه قرآن كريم از پندار مالاندوزان خبر داده و ميفرمايد:آنان خيال ميكنند مالشان جاويدشان مي¬نمايد[21] و به علت همين پندار زندگي جاوداني در دنيا و آماده نبودن براي سفر آخرت است كه آرزوهاي غير لازم و دور و دراز و ناشي از افزونخواهي از مهمترين موانع رشد انسان هستند.و امام علي علیه السلام نيز حب مال را باعث تقويت آرزوها دانستند [22]
2. پرورش نفاق، سست شدن دين و يقين؛ زيرا پيامبر گرامي اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: حب مال، نفاق را در قلب رشد ميدهد همانطور كه آب، مايهي رشد گياهان است.[23]و امام علي علیه السلام نيز حب مال را سبب سستي دين و يقين دانستند. [24]
3. حرامْخواري؛ زيرا حب مال از نظر قرآن كريم منشأ حرامخواري مانند خوردن مال يتيم و مال ديگر ورثه و نيز منع از انفاق نمودن در راه خدا است.[25]
4. حسد: حبّ مال كه مي¬تواند از علل حسدورزي نسبت به افرادي باشد كه مال بيشتري نسبت به اين فرد دارند.[26]
5. بخل؛ كه خود از بيماريهاي مهلك است و يكي از اسباب مهم در ايجاد بخل، دوستي مال است.[27]
6. غفلت از ياد خدا؛ قرآن كريم از غافل كردن انسان از ياد خدا توسط مال بر حذر داشته است[28]
7. عدم انفاق مال در راه خدا؛ كه قرآن كريم آن را مايهي جهنمي شدن فرد معرفي فرموده است.[29]
پيشگيري از ابتلا به آفات مال
سه مرحلهي ارتباط انسان با مال يعني «كسب»، «اندوزش»و «مصرف» از نقاطي هستند كه اگر بر اساس هنجارهاي قرآني – روايي برگزار گردند، طالب معنويت را در عين استفادهي بهينه از مال از آفات آن محفوظ ميماند و اين مراحل در بيان علامه فيض كاشاني (ره) به اين شكل طرح شدهاند:
مال از جهتى خير و از جهتى شرّ است و فقط كسى از زهر مال ايمن است كه پنج وظيفه را انجام دهد:
1. هدف از مال و آفرينش آنرا بداند و تا به دست نياورد به آن محتاج نمىشود و به اندازه نيازش بيشتر نگاه ندارد و بيش از آن مقدار كه شايسته است براى جمع مال تلاش نكند.
2. مراقب باشد كه مال از چه راهى كسب مىشود و از مال حرام محض بپرهيزد و از مالى كه بيشتر آن حرام است مانند مال شاهان، و از راههاى مكروه كه به مروّت آسيب مىزند مانند هديههايى كه شائبه رشوه در آن است اجتناب كند و از سؤالى كه موجب خوارى و نابودى مروّت است و نظاير آنها دورى كند.
3. مواظب مقدارى باشد كه كسب مىكند. پس نه بسيار كسب كند، نه كم؛ بلكه به مقدار واجب؛ و معيار واجب مقدارى است كه نياز دارد و نياز عبارت است از لباس، مسكن و غذا و هر كدام سه درجه دارد: پايين، متوسط، بالا؛ و تا زمانى كه به طرف كمى مايل باشد و به حدّ لازم نزديك شود سبكبار خواهد بود و در زمره سبكباران به شمار آيد، و اگر از اين حالت تجاوز كند در چاهى بيفتد كه عمق آن بىنهايت است.
4. مواظب راه مصرف بوده و در انفاق ميانهرو باشد چنان كه ذكر كرديم اسراف و سختگيرى نكند و آنچه را از راه حلال كسب كرده در جاى خودش قرار دهد نه در جاى ناحق؛ چرا كه گناه كسب مال از راه نادرست با خرج كردن مال در راه نادرست يكسان است.
5. در گرفتن و ترك و انفاق و نگاه داشتن مال نيّت خوب داشته باشد. پس آنچه را برمىدارد براى كمك به عبادت باشد و آنچه را رها مىكند به قصد پست شمردن مال و بىميلى به آن باشد و هرگاه چنان كند داشتن مال به او ضرر نمىرساند. [30]
درمان مال دوستی
بهترين درمان مالْدوستي، انفاق است؛ زيرا قرآن كريم، زكات و صدقات را پاككننندهي فرد مسلمان (نه پاك كنندهي مالش)معرفي فرموده است[31]و روشن است كه اين پاككنندگي به معني پاك كردن از آفات تعلقات به مال و حب مال است.همچنين طبق روايات، فتنهي مال در نگهداري آن است.[32]رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:مال، جذاب و شیرین است و هر کس آن را به سخاوت قلبی بگیرد برایش مبارک است و اگر با ولع نفس آن را بگیرد برایش مبارک نخواهد بود.[33]آن بزرگوار در تحليلي روانشناختي در مورد حب مال فرمودند:قلب انسانها به مالشان چسبيده است.آن حضرت در ادامهي آن روايت و طبق همين مبنا در توصيهاي بسيار لطيف ميفرمودند: اموالتان را در راه خدا انفاق كنيد و به آخرت بفرستيد تا دلهايتان نيز به عالم باقي كوچ كند و از دلبستگي دنيا درآيد.[34] يعني اين تهديد ايماني را به فرصتي بسيار سازنده براي رشد انسان تبديل ميفرمودند.
بر اساس آنچه گفته شد، علماي اخلاق نيز معتقدند درمان حبّ مال به اين طريق است كه در مقاصد مال و اينكه براى چه خلق شده بنگرد، و در نتيجه جز به قدر حاجت نگاه ندارد و باقى را بر مستحقّان بذل كند تا به ثواب جاويد آخرت برسد.[35]
لازم به ذكر است مصرف نمودن مال در موارد نياز خود و خانواده نيز مصداق انفاق است؛ و «راه رضاي خدا»نه فقط صدقه بر نيازمندان است بلكه از نظر رسول گرامي خدا صلی الله علیه و آله و سلم تامين مخارج خود و خانواده [همسر و فرزندان و پدر و مادر كه واجبالنفقهاند]نيز مصداق راه خدا است[36]بلكه كسي كه اين نيازها را تامين نكرده است حق انفاق در راه خدا را ندارد.[37] آن بزرگوار به عوف ثروتمند دستور دارد تا هر انفاقی کرد از عیال خود آغاز کند.[38] البته نه اینکه زیاده از حد و شآن به آنان رسیدگی کند؛ زیرا اسراف است و در نفقه اینان هم قانون اعتدال که پیشتر گفته شد باید مراعات شود.[39]کسانی که همهی مال خود را در اواخر عمر انفاق میکردند و چیزی برای خانواده خود باقی نمیگذاشتند را به شدت نكوهش نموده و میفرموند:اینان کودکانی صغیر باقی نهادند که باید با تکدیگری زندگی کنند[40] بلکه کسانی که خانواده خود را تضییع می نمودند را لعنت میفرمودند.[41]
آسيبشناسي
اين رذيله، از طرفي در نقطهي مقابل آن يعني بيتعلقي به مال داراي يك نقطهي انحرافي است و از طرف ديگر در مرحلهي درمان نيز برخي درمانهاي نادرست براي آن توصيه شده است:
1. همانطور كه حب مال نكوهش شده است، بياعتنايي به حفظ مال و ضايع نمودن آن نيز مذمت شده است؛ زيرا خداي متعال فرمودند: مال، قوام حيات مادي بشر است[42] و بسياري از دستورات ديني در حفظ اموال صادر شده است و طولانيترين آيهي قرآن شريف در مورد روش نگارش قراردادهاي مبادلاتي است تا اموال به درستي جابجا شوند[43] و رسول گرامي خدا صلی الله علیه و آله و سلم اصلاح مال را از صفات متعالي انساني شمردند[44] و امام سجاد علیه السلام بهرهكشي و رشد دادن به مال را از صفات ممتاز انساني داستند و بر آن مهر تاييد زدند.[45] بنابراين، در درمان عملي حب مال بايد توجه نمود كه جمع نکردن مال و خرج كردن براي خود و خانواده و فقرا (هر كس كه بيماري حب مال دارد، به نوعي به يكي از اين سه عارضه يا هر سه مبتلا است) بايد طبق ضوابط اسلامي و بدون اسراف و يا كوتاهي بلكه با اداي حق در هر مورد، انجام شود.
2. درمان حب مال در مرحلهي مصرف نمودن مال با «انفاق» به معناي صحيح و وسيع آن كه گفته شد مورد تاييد است اما ابوحامد غزالي از افرادی نام ميبرد كه براي درمان حب مال، اموالش را فروخته و در دريا ريخته است. زيرا ميترسيده اگر آنها را انفاق كند، ريا و احساس بخشندگي به سراغ او بيايد.[46] اما مرحوم فيض كاشاني بر اين گفتار او ايراد ميكند و آن را بدعت ميداند.[47] زيرا همانطور كه پيشتر در حرمت مال گفته شد، اين سخن بر خلاف دين است و رسول گرامي خدا صلی الله علیه و آله و سلم نيز از تضييع مال نهي نموده و فرمودند: زهد در دنيا و حب مال نداشتن، به معني تضييع مال نيست.[48]
پانویس :
______________________________________
[1] . توبه: 24؛ منافقون:9؛ فجر: 20؛ همزه: 2-3؛ توبه:81
[2] . الفجر: 20
[3] . طبرسى، ابوالفضل على بن حسن؛ مشكاة الأنوار، كتابخانه حيدريه نجف اشرف، 1385ق، ص 304.
[4] . مهدوى كنى، محمدرضا؛ نقطههاى آغاز در اخلاق عملى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چ هفتم، 1376، ص 23 و 24.
[5]. آمدى، عبدالواحد بن محمد تميمى؛ غررالحكم و دررالكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1366 ش، ص 376.
[6] . همان.
[7] . حاکم نيشابورى، حافظ ابیعبدالله محمد بن عبدالله؛ المستدرک علیالصححیین، دارالكتاب العربی، بيروت، 1429ق، ج 2، ص 5.
[8] . رومي، مولانا جلالالدين؛ مثنوي معنوي، تصحيح محمدعلي مصباح، انتشارات اقبال، چ دوم، بهار 77، تهران، ص47.
[9] . طبراني، ابيالقاسم سليمان بن احمد؛ المعجم الكبير، (21 جزء در 11 جلد)، داراحياءالتراث العربي، بيروت، اول، 1430ق، ج 8، ص 94.
[10] . كلينى، ابو جعفر محمد بن يعقوب؛ الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چچهارم، 1407 ق، ج 5، ص 72.
[11] . كليني،پيشين، ج 1، ص20.
[12] . ورام بن أبي فراس، مسعود بن عيسى - عطايى، محمد رضا؛ مجموعه ورّام، آداب و اخلاق در اسلام / ترجمه تنبيه الخواطر، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، چ اول، 1369ش، ج1، ص 155.
[13] . حسيني طهراني، سيدمحمّدحسين؛ رسالةلُبّاللباب فى سير و سلوك أولي الألباب، دارالمحجةالبيضاء، بيروت، 1431ق، چ چهارم، ص 51.
[14] . صدوق، محمّد بن على بن بابويه؛ الخصال، جامعه مدرسين، قم، چ اول، 1362ش، ج 1، ص 53.
[15] . نراقی، ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه¬ی سيدجلال الدين مجتبوی، انتشارات حكمت،چ چهارم، 1377، ج 3، ص 471 و 479 .
[16] . همزه: 3
[17] . خمينى، امام سید روحالله؛ شرح حديث جنود عقل و جهل، مؤسسهى تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چ سوم، 1378، ص 253.
[18] . نراقي، پيشين، ج 3، ص 469.
[19] . آمدى،پيشين، ص 299.
[20] . ديلمى، حسن بن محمد؛ أعلام الدين في صفات المؤمنين، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، قم، چ اول، 1408ق، ص 278.
[21] . همزه: 3
[22] . آمدى،پيشين، ص 368.
[23] . ورام، پيشين، ج 1، ص 155.
[24] . آمدى،پيشين، ص 368.
[25] . طباطبايى، سيد محمدحسين؛ الميزان فى تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى، قم، پنجم، 1417ق، ج20، ص 283.
[26] . نراقي، پيشين،ج 3، ص 268.
[27] . نراقي، پيشين، ج 3، ص 167.
[28] . منافقين: 9
[29] . توبه: 34
[30] . فیض کاشانی، ملامحسن؛ راه روشن(ترجمه المحجة البيضاء)، ترجمه¬ی سيد محمد صادق عارف، مؤسسه چ و انتشارات آستان قدس رضوى، چ اول، 1372 هجرى شمسى، ج6،ص 130.
[31] . توبه: 103
[32]. آمدى،پيشين، ص 376.
[33] . ترمذي، ابي عيسي محمد بن عيسي؛ داراحياءالتراث العربي، بيروت، اول، بيتا، ص 668.
[34] . طبرسي، پيشين، ص 304.
[35] . نراقي، پيشين، ج 3، ص 168.
[36] . طبراني،پيشين، ج 8، ص 94.
[37] . طوسى، محمد بن الحسن؛ الأمالي، دار الثقافة، قم، چ اول، 1414ق، 454.
[38] . بیهقی ابوبکر احمد بن حسین؛ شعب الایمان، بیروت، دارالفکر، چ اول، 1424ق، ج 3، ص 1235.
[39] . ابو داوود سجستاني سليمان بن اشعث؛ سنن ابي داوود، بيروت، اول، 1421ق، ج 2، ص .180
[40] . حرّ عاملى، محمد بن حسن بن على؛ تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، مؤسسه آل البيت عليهم السلام ، قم ، چاول، 1409 ه ق، ج 19، ص 299.
[41] . کلینی، پيشين، ج 4، ص12.
[42] . نساء: 5
[43] . بقره: 282
[44] . حرانى ابن شعبه حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلىاللهعليهوآله، انتشارات اسلامی جامعه مدرسين، قم، چ دوم، 1363 هش، ص 17.
[45] . كليني، پيشين، ج 1، ص20.
[46] . غزالي، محمد بن محمد، إحياء علوم الدين، دار الكتاب العربي، بیتا، بيروت، چ اول، ج 4 ، ص 175.
[46] تحرير الوسيلة، پيشين، ج 8، ص 112.
[47] . راه روشن، پيشين، ، ج 5، ص 154.
[48] . ابن ماجه، الحافظ ابيعبدالله محمدبن يزيد قزويني؛ سنن ابن ماجه، دارالفكر، بيروت، 1428ق، ص 936.
منبع:
مصطفی همدانی، مال دوستی، سایت پژوهشکده باقر العلوم