شعر شیرزن کربلا (وفات حضرت زینب سلام الله علیها)
۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۴ 0زينب اى جلوه آيات خدا
سر و پا نور عنايات خدا
زينب اى محيى «4» آيين رسول
حامى حكم حق و دين رسول
زينب اى زينت سامان على
ناز پرورده دامان على
زينب اى آينه روى حسن
مظهر صبر حسن خوى حسن
زينب اى خواهر ممتاز حسين
همدم و همره و همراز حسين
زينب اى نابغه در فضل و كمال
صبر را برده به سر حد كمال
صبر از صبر تو بيتاب شده
آتش از سوز غمت آب شده
زينب، اى امّ ابيها مامت
شده خوش زين ابيها نامت
كمترين وصف تو تسليم و رضاست
قَدرَت امر بَر و بنده قضاست
روزها صائم و شبها قائم
بر لبت نغمه قرآن دائم
باشدت خون خدا در رگ و پوست
كه سراپاى وجودت، همه اوست
چشمه علم تو، جارى از غيب
ساحت قدس تو، عارى از عيب
ياد تو زنده كند، دلها را
حل كند نام تو، مشكلها را
زينب! اى شير زن كرب و بلا
و اى بلى گفته به پيمان بلا
اندر آن نهضت پر جوش حسين
همه جا همره و همدوش حسين
چون حسين بن على را كشتند
دست در خون خدا، آغشتند
شدى از حكم قضاى ازلى
نايب خاص حسين بن على
رخت از آتش دل چون مرجان
داغ هفتاد و دو قربان بر جان
اى بزرگ اسرا قافله را
ترك ناكرده شبى نافله را
بر سر نى، سر آن عرش سرير
خواند قرآن و تو كردى تفسير
اى تو بانوى دوم در اسلام
بر تو و روح دلير تو سلام
در مديح تو سخن بسيار است
ليك تقرير سخن دشوار است
من «مويّد» كه بَدَم يا خوبم
هر چه هستم به شما منسوبم
عمّه جان دست من و دامانت
سر تعظيم من و سامانت
بگشا با نگهى مشكل من
عقده كرب و بلا از دل من
شاعر: سید رضا موید
منبع: جلوههاى رسالت، سيد رضا مؤيد، انتشارات على زاده، مشهد 1370 ه. ق، ص 64.