شعر رقص نیزه ها
۲۴ شهریور ۱۳۹۴ 0انبوه نیزه است و کمان و سپر زمین
هر سو عبار ناله ز پا تا به سرزمین
ماه تمام خم شده بر اسب تیزپا
بر ماه خیره می شود آسیمه سرزمین
ماه این سوار تیز قَدر مثل تند باد
شوری زعشق تازه دمیده است در زمین
با اخترام رود زجا بلند می شود بلند
لبخند می زند به سوار قَدَر زمین
تا ماه پُر کند همه ی مشک را ز آب
می پاید عاشقانه و با چشم تر زمین
ناگاه نیزه ای به پر ماه می خورد
یک دست مشک خالی و یک دست بر زمین
آتش به جان مشک می افتد به جان دشت
آسیمه سر فرات و سراسیمه تر زمین
رقصی چنین میانه میدان و نیزه ها
یک سوی مشک و سوی دگر ماه بر زمین
شاعر: مریم سقلاطونی
منبع: غزل مرثیه (گزیده غزلهای عاشورایی)، گرد آورنده علی اکبر لطیفیان، تهران: آرام دل، 1387، ص62