کشتن در احادیث
۰۲ خرداد ۱۳۹۴ 0عناوین
آدم كشى
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
أعتَى الناسِ مَن قَتَلَ غيرَ قاتِلِهِ ، أو ضَرَبَ غيرَ ضارِبِهِ .
سركش ترين مردم كسى است كه بى گناهى را كه قصد كشتن او را نداشته است، بكشد يا غير زننده خود را بزند.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إنّ أعتَى الناسِ علَى اللّه ِ تعالى مَن قَتَلَ غيرَ قاتِلِهِ ، و مَن ضَرَبَ مَن لم يَضرِبهُ .
سركش ترين مردم بر خداوند متعال كسى است كه آن را كه قصد كشتن او را نداشته است بكشد ، و آن را كه او را نزده بزند.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
لا يَزالُ العَبدُ في فُسحَةٍ مِن دِينِهِ ما لم يُصِبْ دَما حَراما .
بنده، تا زمانى كه خون به نا حقى را نريزد، در دين خويش ميدان دارد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
لا يَزالُ قَلبُ العَبدِ يَقبَلُ الرَّغبَةَ و الرَّهبَةَ حتّى يَسفِكَ الدمَ الحَرامَ ، فإذا سَفَكَهُ نُكِسَ قَلبُهُ ، صارَ كأنَّهُ كِيرٌ مُحْمٍ أسوَدُ مِن الذَّنبِ ، لا يَعرِفُ مَعروفا و لا يُنكِرُ مُنكَرا .
دل بنده هميشه پذيراى بيم و اميد است، تا آن گاه كه خونى را به ناحق بريزد. پس چون خون ريخت، دلش واژگون شود و بر اثر گناه، مانند كوره آهنگرى تفتيده و سياه شود و ديگر نه كار خوب را خوب داند و نه كار بد را زشت شمارد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
أوَّلُ ما يُقضى بينَ الناسِ يَومَ القِيامَةِ في الدِّماءِ .
در روز قيامت نخستين چيزى كه درباره آن ميان مردم داورى مى شود، خون است.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
أوَّلُ ما يَحكُمُ اللّه ُ فيهِ يَومَ القِيامَةِ الدِّماءُ ، فَيُوقِفُ ابنَي آدَمَ فَيَفصِلُ بينَهُما ، ثُمّ الذينَ يَلونَهُما مِن أصحابِ الدِّماءِ حتّى لا يَبقى مِنهُم أحَدٌ ، ثُمّ الناسُ بعدَ ذلكَ حتّى يَأتِيَ المَقتولُ بقاتِلِهِ ، فَيَتَشَخَّبَ في دَمِهِ وجهُهُ فيقولَ: هذا قَتَلَني ، فيَقولُ : أنتَ قَتَلتَهُ ؟ فلا يَستَطيعُ أن يَكتُمَ اللّه َ حَديثا
نخستين چيزى كه خداوند در روز قيامت درباره آن به داورى مى پردازد، [ريختن ]خون است. خدا دو فرزند آدم (هابيل و قابيل) را نگه مى دارد و ميان آنها داورى مى كند. سپس ميان كسانى كه بعد از آنها آمده اند و دعواى خونى دارند حكم مى شود ، تا جايى كه از آنها كسى باقى نمى ماند ـ و حساب ديگر مردمان پس از آنهاست ـ ، تا جايى كه مقتول با چهره اى خون آلود قاتل خود را مى آورد و مى گويد: اين مرا كشت. خداوند مى فرمايد: تو او را كشتى؟ و او نمى تواند سخنى را از خدا كتمان كند.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
لَزَوالُ الدنيا جَميعا أهوَنُ علَى اللّه ِ مِن دَمٍ سُفِكَ بغيرِ حَقٍّ .
اگر همه دنيا نابود شود، نزد خدا اهميتش كمتر از خونى است كه به ناحق ريخته شود.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
يَجيءُ المقتولُ آخِذا قاتِلَهُ و أوداجُهُ تَشخَبُ دَما عندَ ذِي العِزَّةِ ، فيقولُ : يا رَبِّ ، سَلْ هذا فِيمَ قَتَلَني ؟ فيَقولُ : فِيمَ قَتَلتَهُ ؟ قالَ : قَتَلتُهُ لِتَكونَ العِزَّةُ لفلانٍ ، قيلَ : هِي للّه ِِ .
[روز قيامت] مقتول، در حالى كه از شاهرگهاى گردنش خون فوران مى كند، قاتل خود را مى گيرد و به پيشگاه خداوند قدرتمند مى آورد و مى گويد: پروردگارا! از اين بپرس كه به چه جرمى مرا كشت؟ خداوند مى فرمايد: به چه گناهى او را كشتى؟ مى گويد: او را كشتم تا فلانى به عزّت و قدرت برسد. به او گفته شود: عزّت و اقتدار از آنِ خداست.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
يَجيءُ الرجلُ آخِذا بِيَدِ الرَّجُلِ فيَقولُ : يا رَبِّ هذا قَتَلَني ، فيقولُ اللّه ُ لَهُ : لِمَ قَتَلتَهُ ؟ فيقولُ : قَتَلتُهُ لِتَكونَ العِزّةُ لكَ ، فيقولُ : فإنّها لي . و يَجيءُ الرجُلُ آخِذا بيدِ الرجُلِ فيقولُ : أي رَبِّ إنَّ هذا قَتَلَني ، فيقولُ اللّه ُ: لِمَ قَتَلتَهُ ؟ فيقولُ : لِتَكونَ العِزّةُ لفلانٍ ، فيقولُ : فإنّها لَيسَت لفلانٍ ، فَيَبُوءُ بِإثمِهِ .
[روز قيامت] مردى در حالى كه دست مردى را گرفته است، مى آيد و مى گويد: اى پروردگار من! اين مرا كشت. خداوند به او مى فرمايد: چرا او را كشتى؟ جواب مى دهد: او را كشتم، تا عزّت و اقتدار از آنِ تو باشد. خداوند مى فرمايد: آن از آنِ من است. مرد ديگرى در حالى كه دست مردى را گرفته است مى آيد و مى گويد: پروردگار من! اين مرا كشت. خداوند مى فرمايد: چرا او را كشتى؟ جواب مى دهد: براى آن كه فلانى به عزّت و اقتدار برسد. خداوند مى فرمايد: عزّت و اقتدار از آنِ او نيست. پس به انتقام خون او كشته مى شود.
امام زين العابدين عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
لا يَغُرَّنَّكُم رَحبُ الذِّراعَينِ بالدَّمِ ، فإنَّ لَهُ عِندَ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ قاتِلاً لا يَموتُ . قالوا : يا رسولَ اللّه ِ ، و ما قاتِلٌ لا يَموتُ ؟ فقالَ : النارُ
كسى كه در ريختن خون گستاخ و بى پرواست، شما را نفريبد؛ زيرا براى او نزد خداوند قاتلى است كه مرگ ندارد. عرض كردند: اى رسول خدا! آن چه قاتلى است كه نمى ميرد؟ فرمود: آتش.
امام باقر عليه السلام :
ما مِن نَفسٍ تُقتَلُ بَرَّةً و لا فاجِرَةً إلاّ و هِي تُحشَرُ يَومَ القِيامَةِ مُتَعلِّقَةً بقاتِلِهِ بيَدهِ اليُمنى و رَأسُهُ بيَدِهِ اليُسرى و أوداجُهُ تَشخَبُ دَما ، يقولُ : يا رَبِّ سَلْ هذا فِيمَ قَتَلَني ، فإن قالَ قَتَلَهُ في طاعَةِ اللّه ِ اُثيبَ القاتِلُ الجَنّةَ و اُذهِبَ بِالمَقتولِ إلَى النارِ ، و إن قالَ في طاعَةِ فلانٍ ، قيلَ لَهُ : اُقتُلْهُ كما قَتَلَكَ ، ثُمّ يَفعَلُ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ فيهِما بعدَ مَشيئَةٍ .
هيچ نفْسى نيست كه بى گناه يا با گناه كشته شود، مگر اين كه روز قيامت محشور مى شود، در حالى كه با دست راست خود به قاتلش آويزان شده و سر بريده خود را به دست چپ دارد و از شاهرگهايش خون بيرون مى جهد و عرض مى كند: اى پروردگار من! از اين بپرس كه چرا مرا كشت؟ اگر كُشنده بگويد: در راه طاعت خدا او را كشتم، به قاتل بهشت پاداش داده مى شود و مقتول به آتش برده مى شود. و اگر بگويد: در راه اطاعت از فلان كس او را كشتم، به مقتول گفته شود: همان گونه كه او تو را كُشت ، تو او را بكش. سپس خداوند عزّ و جلّ با آن دو هر كارى كه بخواهد مى كند.
الكافى ـ به نقل از حمران ـ :
قلتُ لأبي جعفر عليه السلام ما مَعنى قولِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ : «مِنْ أجْلِ ذلكَ كَتَبْنا عَلى بَنِي إسرائيلَ أنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسا بِغَيْرِ نَفْسٍ أو فَسادٍ في الأرضِ فكأنَّما قَتَلَ النّاسَ جَميعا» قالَ : قلتُ : و كيفَ فكأنَّما قَتَلَ الناسَ جَميعا ، فإنّما قَتَلَ واحِدا ؟ فقالَ : يُوضَعُ في مَوضِعٍ مِن جَهَنَّمَ إليه يَنتَهي شِدَّةُ عذابِ أهلِها ، لو قَتَلَ الناسَ جَميعا إنّما كانَ يَدخُلُ ذلكَ المَكانَ . قلتُ : فإنّهُ قَتَلَ آخَرَ ؟ . «مَنْ قَتَلَ نَفسا . . . فكأنّما قَتَلَ الناسَ جَميعا» قالَ : وادٍ في جهنَّمَ لو قَتَلَ الناسَ جميعا كانَ فيهِ ، و لو قَتَلَ نفسا واحِدَةً كانَ فيهِ أقول : و كأنّ الآية منقولة فيها بالمعنى . يُضاعَفُ علَيهِ .
به امام باقر عليه السلام عرض كردم : معناى آيه «بدين سبب بر بنى اسرائيل حكم كرديم كه هر كس نفْسى را بدون حقِ قصاص ، يا بى آن كه در روى زمين فساد و تباهى كندْ بكشد، چنان است كه همه مردم را كشته باشد» چيست و اين كه چگونه مانند كسى است كه همه مردم را كشته باشد در حالى كه فقط يك نفر را كشته است؟ حضرت فرمود : در جايى از دوزخ كه آخرين حدّ شدّت عذاب دوزخيان است، جاى داده مى شود كه اگر همه مردم را هم مى كشت باز به همان جا مى رفت . عرض كردم: اگر نفر ديگرى را بكشد چه؟ . فرمود: عذابش [در همان نقطه جهنّم] دو برابر مى شود.
امام صادق عليه السلام :
أوحَى اللّه ُ تعالى إلى موسَى بنِ عِمرانَ : أن يا مُوسى قُلْ لِلمَلإَ مِن بَني إسرائيلَ : إيّاكُم و قَتلَ النفسِ الحَرامِ بغَيرِ حَقٍّ ؛ فإنَّ مَن قَتَلَ مِنكُم نَفسا في الدنيا قَتَلتُهُ في النارِ مِئةَ ألفِ قَتلَةٍ مِثلِ قَتلِهِ صاحِبَهُ .
خداوند متعال به موسى بن عمران وحى فرمود: اى موسى! به اشراف بنى اسرائيل بگو: زنهار كه نفْس محترمى را به ناحق بكشيد؛ زيرا هر كدامِ شما در دنيا كسى را بكشد، او را صد هزار بار در آتش همان گونه بكشم كه آن كس را كشته است.
امام رضا عليه السلام :
حَرَّمَ اللّه ُ قَتلَ النفسِ لِعِلَّةِ فَسادِ الخَلقِ في تَحليلِهِ لو أحَلَّ ، و فَنائهِم و فَسادِ التَّدبيرِ .
خداوند قتل نفس را حرام فرمود؛ چون اگر اين كار را روا مى شمرد، موجب نابودى مردم و هرج و مرج در جامعه مى شد.
كشتن مؤمن
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در خطبه حجّة الوداع ـ فرمود :
إنّ دماءَكُم و أموالَكُم علَيكُم حَرامٌ كَحُرمَةِ يومِكُم هذا في شَهرِكُم هذا في بَلَدِكُم هذا إلى يَومِ تَلقَونَهُ فَيَسألُكُم عن أعمالِكُم .
همانا خونها و اموال شما بر شما حرام است، همچون حرمت اين روزتان در اين ماهتان در اين شهرتان، تا روزى كه او (خدا) را ديدار كنيد و از اعمال و كردارهايتان از شما بپرسد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ درباره جنازه مقتولى كه پيدا شد و قاتلش معلوم نبود ـ فرمود:
قتَلُ رجُلٌ مِن المُسلمينَ لا يُدرى مَن قَتَلَهُ ؟ ! و الذي نفسي بِيَدِهِ ، لو أنَّ أهلَ السماواتِ و الأرضِ اجتَمَعوا على قَتلِ مؤمنٍ أو رَضُوا بهِ لَأدخَلَهُمُ اللّه ُ في النارِ ، و الذي نفسِي بيَدِهِ ، لا يَجلِدُ أحَدٌ أحَدا ظُلماً إلاّ جُلِدَ غَدا في نارِ جَهنَّمَ .
مردى از مسلمانان كشته مى شود و معلوم نيست چه كسى او را كشته است؟ سوگند به آن كه جانم در دست اوست، اگر همه اهل آسمانها و زمين در كشتن مؤمنى همداستان شوند يا به كشتن او رضايت دهند، خداوند همه آنها را به آتش مى برد. سوگند به آن كه جانم در دست اوست، هيچ كس از روى ستم به كسى تازيانه اى نزند، مگر اين كه فردا در آتش دوزخ تازيانه خورَد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در همين مورد ـ فرمود :
يا أيُّها الناسُ ، أ يُقتَلُ قَتيلٌ و أنا بَينَ أظهُرِكُم لا يُعلَمُ مَن قَتَلَهُ ؟! لو أنّ أهلَ السماءِ و الأرضِ اجتَمَعُوا على قَتلِ رجُلٍ مُسلمٍ لَعَذَّبَهُم اللّه ُ بلا عَددٍ و لا حِسابٍ .
اى مردم! من در ميان شما باشم و جنازه مقتولى پيدا شود و قاتلش معلوم نباشد؟! اگر اهل آسمانها و زمين در كشتن مرد مسلمانى همداستان شوند، هر آينه خداوند همه آنان را، بى شمار و بى حساب، عذاب دهد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
مَن أعانَ على قَتلِ مؤمنٍ بشَطرِ كَلِمَةٍ لَقِيَ اللّه َ يَومَ القِيامَةِ مَكتوبٌ بينَ عَينَيهِ : آيِسٌ مِن رَحمَةِ اللّه ِ .
هر كس [حتى] با نيم كلمه حرف در كشتن مؤمنى كمك كند، روز قيامت خدا را در حالى ديدار كند كه بر پيشانيش نوشته شده است: نوميد (محروم) از رحمت خدا.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إنّ الرجُلَ لَيُدفَعُ عن بابِ الجَنّةِ أن يَنظُرَ إلَيها ، بمِحجَمةٍ مِن دَمٍ يُريقُهُ مِن مُسلمٍ بغَيرِ حَقٍّ .
اگر آدمى به اندازه شاخ حجامت، خونى را از مسلمانى به ناحقّ بريزيد، از جلو درِ بهشت رانده مى شود تا نگاهش به بهشت نيفتد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
لَزَوالُ الدنيا أهوَنُ عِندَ اللّه ِ مِن قَتلِ رجُلٍ مُسلمٍ .
نابود شدن دنيا نزد خدا، سبك تر از كشتن مردى مسلمان است.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
قَتلُ المؤمنِ أعظَمُ عندَ اللّه ِ مِن زَوالِ الدنيا
كشتن مؤمن در نظر خداوند، بزرگتر (پر اهميت تر) از نابودى دنياست.
امام باقر عليه السلام :
مَن قَتَلَ مُؤمنا مُتَعمِّدا أثبَتَ اللّه ُ تعالى علَيهِ جَميعَ الذُّنوبِ ، و بَرِئَ المَقتولُ مِنها ، و ذلكَ قولُ اللّه ِ تعالى : «أُرِيدُ أن تَبُوأَ بِإثْمِي و إثْمِكَ فتَكونَ مِن أصْحابِ النّارِ»
هر كس عمداً مؤمنى را بكشد، خداوند متعال همه گناهان را براى او ثبت كند و مقتول از گناهان پاك شود و اين سخن خداوند متعال است [، آن جا كه به نقل از يكى از فرزندان آدم به برادرش مى فرمايد]: «مى خواهم گناه من و گناه خودت را به دوش كشى و از دوزخيان باشى».
امام صادق عليه السلام :
لا يُوَفَّقُ قاتِلُ المؤمنِ مُتَعمِّدا للتَّوبَةِ .
هر كس كه مؤمنى را عمداً بكشد، توفيق توبه پيدا نمى كند.
امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به اين پرسش كه : اگر مؤمن عمداً مؤمنى را بكشد آيا توبه دارد؟ ـ فرمود:
إن كانَ قَتَلَهُ لإِيمانِهِ فلا تَوبةَ لَهُ ، و إن كانَ قَتَلَهُ لِغَضَبٍ أو لِسَبَبِ شيءٍ مِن أمرِ الدنيا فإنَّ توبَتَهُ أن يُقادَ مِنهُ .
اگر به خاطر ايمانش او را كشته باشد، توبه ندارد. ولى اگر از روى خشم يا به انگيزه امرى از امور دنيا بكشد، توبه اش اين است كه قصاص شود.
جاهايى كه كشتن رواست
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
لا يَحِلُّ دمُ امرِئٍ مسلمٍ يَشهَدُ أن لا إلهَ إلاّ اللّه ُ و أنّي رسولُ اللّه ِ إلاّ بِإحدَى ثلاثٍ : رجُلٌ زَنى بعدَ إحصانٍ فإنّهُ يُرجَمُ ، و رجُلٌ خَرَجَ مُحارِبا للّه ِِ و رسولِهِ فإنّهُ يُقتَلُ ، أو يُصلَبُ ، أو يُنفى مِن الأرضِ ، أو يَقتُلُ نَفسا فيُقتَلُ بها .
ريختن خون مسلمانى كه به يگانگى خدا و پيامبرى من گواهى مى دهد روا نيست، مگر در سه جا: مردى كه زناى محصنه كند؛ چنين كسى بايد سنگسار شود. مردى كه به جنگ خدا و رسول او برخيزد؛ چنين كسى يا كشته مى شود يا به دار آويخته مى گردد و يا تبعيد مى شود و مردى كه كسى را بكشد؛ كه بايد او را كشت.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
و الذي لا إلَهَ غَيرُهُ لا يَحِلُّ دمُ أحَدٍ يَشهَدُ أن لا إلَهَ إلاّ اللّه ُ و أنّي رسولُ اللّه ِ إلاّ بِإحدى ثلاثٍ : التارِكُ للإسلامِ المُفارِقُ للجَماعَةِ ، و الثَّيِّبُ الزاني ، و النفسُ بالنفسِ .
سوگند به آن كه معبودى جز او نيست، ريختن خون هر كسى كه به يگانگى خدا و رسالت من گواهى مى دهد، روا نيست مگر در يكى از اين سه مورد: كسى كه از اسلام دست بردارد و از امت اسلامى جدا شود. مردى كه زن داشته باشد و زنا كند و كسى كه مرتكب قتل نفْس شود.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
لا يَحِلُّ دمٌ إلاّ في ثلاثٍ : النفسِ بالنفسِ ، و الثيِّبِ الزاني ، و المُرتَدِّ عنِ الإيمانِ .
ريختن هيچ خونى روا نيست، مگر در سه جا: قتل در برابر قتل و مردى كه زن داشته باشد و زنا كند و كسى كه از ايمان برگردد (مرتدّ).
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
مَنِ ارتَدَّ عن دِينِهِ فاقتُلُوهُ .
هر كه از دينش برگردد (مرتدّ شود)، او را بكشيد.
جاهايى كه قاتل و مقتول هر دو در دوزخند
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إذا التَقَى المُسلِمانِ حَمَلَ أحَدُهُما على أخيهِ السِّلاحَ فَهُما على جُرُفِ جَهنَّمَ ، فإذا قَتَلَ أحَدُهُما صاحِبَهُ دَخَلاها جَميعا
هرگاه دو مسلمان رو در رو شوند و يكى از آن دو با اسلحه بر برادرش حمله برد، هر دو بر آبكند .حديث دوزخ باشند و هرگاه يكى ديگرى را بكشد، هر دو به دوزخ روند.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
ما مِن مُسلِمَينِ التَقَيا بأسيافِهِما إلاّ كانَ القاتِلُ و المَقتولُ في النارِ .
هيچ دو مسلمانى شمشير به روى هم نكشند، مگر اين كه قاتل و مقتول هر دو در آتش باشند.
وسائل الشيعة ـ به نقل از زيد بن على از پدرانش عليهم السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود :
إذا التَقَى المُسلِمانِ بسَيفِهِما على غَيرِ سُنَّةٍ فالقاتِلُ و المَقتولُ في النارِ . قيلَ : يا رسولَ اللّه ِ ، هذا القاتِلُ فما بالُ المَقتولِ ؟ ! قالَ : لأنَّه أرادَ قَتلاً .
هر گاه دو مسلمان، بدون دليلى از سنّت، به روى هم شمشير بكشند، قاتل و مقتول هر دو در آتشند. عرض شد: اى رسول خدا! قاتل درست، اما مقتول چرا؟ فرمود: چون او هم قصد كشتن داشته است.
حرام بودنِ خود كشى
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
الذي يَخنُقُ نفسَهُ يَخنُقُها في النارِ ، و الذي يَطعَنُها في النارِ .
كسى كه خودش را خفه كند، خويشتن را در آتش خفه كرده است و كسى كه به خودش نيزه زند، در آتش باشد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
مَن قَتَلَ نفسَهُ بشيءٍ في الدنيا عُذِّبَ بهِ يَومَ القِيامَةِ .
هر كس خودش را در دنيا با هر وسيله اى بكشد، روز قيامت با همان وسيله عذاب شود.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
كانَ فيمَن قبلَكُم رجُلٌ بهِ جُرحٌ فَجَزِعَ فَأخَذَ سِكِّينا فَحَزَّ بها يَدَهُ فما رَقَأ الدمُ حتّى ماتَ ، فقالَ اللّه ُ : بادَرَني عَبدي بنفسِهِ ؟! ··· قد حَرَّمتُ علَيهِ الجَنَّةَ .
در زمانهاى پيش از شما، مردى جراحتى برداشت و از شدّت درد و بى تابى، كاردى برداشت و با آن دستش را قطع كرد و از شدّت خونريزى مُرد. پس خداوند فرمود: بنده ام، در گرفتن جان خود بر من پيشدستى كرد··· هر آينه بهشت را بر او حرام كردم.
الخرائج و الجرائح ـ به نقل از ابو سعيد خُدرى ـ :
كُنّا نَخرُجُ في الغَزَواتِ مُتَرافِقينَ تِسعَةً و عَشرَةً ، فَنُقَسِّمُ العَمَلَ ، فيَقعُدُ بَعضُنا في الرَّحلِ، و بَعضُنا يَعمَلُ لأصحابِهِ يَصنَعُ طَعامَهُم و يَسقِي رِكابَهُم ، و طائفةٌ تَذهَبُ إلَى النبيِّ صلى الله عليه و آله ، فاتَّفَقَ في رِفقَتِنا رَجُلٌ يَعمَلُ عَمَلَ ثلاثَةِ نَفَرٍ : يَحتَطِبُ ، و يَستَقي ، و يَصنَعُ طَعامَنا . فَذُكِرَ ذلكَ للنبيِّ صلى الله عليه و آله فقالَ : ذلكَ رَجُلٌ مِن أهلِ النارِ ، فَلَقِينا العَدُوَّ فَقاتَلناهُم فَجُرِحَ فَأخَذَ الرجُلُ سَهما فَقَتَلَ بهِ نفسَهُ ، فقالَ النبيُّ صلى الله عليه و آله : أشهَدُ أنّي رسولُ اللّه ِ و عَبدُهُ .
ما در غزوات به صورت گروه هاى نُه تايى ده تايى بيرون مى رفتيم و كارها را ميان خود تقسيم مى كرديم. يكى در چادر مى نشست و يكى براى دوستانش كار مى كرد، غذايشان را درست مى كرد و شترانشان را آب مى داد و عدّه اى هم پيش پيامبر مى رفتند. اتفاقاً در گروه ما مردى بود كه كار سه نفر را مى كرد: هيزم مى كشيد، آب مى آورد و غذايمان را درست مى كرد. اين موضوع، به عرض پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد. حضرت فرمود: او مردى دوزخى است. سپس با دشمن رو به رو شديم و به جنگ پرداختيم، آن مرد مجروح شد و تيرى برداشت و خودش را با آن كشت. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: گواهى مى دهم كه من رسول خدا و بنده او هستم.
امام باقر عليه السلام :
إنّ المؤمنَ يُبتَلى بكُلِّ بَليَّةٍ و يَموتُ بكُلِّ مِيتَةٍ إلاّ أنّهُ لا يَقتُلُ نفسَهُ .
مؤمن به هر بلايى گرفتار مى شود و با هر مرگى مى ميرد، اما خود كشى نمى كند.
امام صادق عليه السلام :
مَن قَتَلَ نفسَه مُتَعمِّدا فهُو في نارِ جَهنَّمَ خالِدا فيها .
هر كه عمداً خودش را بكشد، در آتش دوزخ جاودانه است.
حرام بودنِ سقط جنين
كتاب من لا يحضره الفقيه ـ به نقل از اسحاق بن عمّار ـ :
قلتُ لأبي الحَسنِ عليه السلام : اَلمرأةُ تخافُ الحَبَلَ فتَشربُ الدّواءَ فتُلقي ما في بَطنِها؟ فقالَ : لا ، فقلتُ : إنّما هُو نُطفَةٌ ، قال : إنّ أوَّلَ ما يُخلَقُ نُطفَةٌ .
به امام كاظم عليه السلام عرض كردم : زنى از ترس حاملگى، براى سقط جنين خود دارو مى خورد . حضرت فرمود : جايز نيست. عرض كردم: هنوز در مرحله نطفه است. فرمود: نخستين چيزى كه آفريده مى شود نطفه است.
رواياتى كه درباره كشتن اسير آمده است
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در روز فتح مكّه ـ فرمود:
لا يُقتَلُ قُرَشيٌّ صَبرا بعدَ هذا اليَومِ إلى يَومِ القِيامَةِ .
بعد از امروز تا روز قيامت، هيچ قُرَشى را كه اسير باشد نبايد كُشت.
عوالى اللآلى :
إنّ أبا غرّة الجُمَحيَّ وَقَعَ في الأسرِ يَومَ بَدرٍ فقالَ : يا محمّدُ ، إنّي ذو عَيلَةٍ فَامنُنْ عَلَيَّ ، فَمَنَّ علَيهِ أن لا يَعودَ إلَى القِتالِ ، فَمَرَّ إلى مَكّةَ فقالَ : سَخِرتُ بمحمّدٍ فَأطلَقَني ! و عادَ إلَى القِتالِ يَومَ اُحُدٍ، فَدعا علَيهِ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أن لا يُفلِتَ ، فَوَقَعَ في الأسرِ ، فقالَ : إنّي ذُو عَيلَةٍ فامنُنْ عَلَيَّ ! فقالَ عليه السلام : حتّى تَرجِعَ إلى مكَّةَ فتقولَ فينادي قريشٍ: سَخِرتُ بمحمّدٍ؟!لا يُلسَعُ المؤمنُ من جُحرٍ مَرَّتَينِ . و قَتَلَهُ بيَدِهِ .
ابو غرّه جُمَحىّ در جنگ بدر اسير شد. به پيامبر گفت: اى محمّد! من مردى عيالوارم. منّت نهاده مرا آزاد كن. پيامبر هم او را آزاد كرد، به شرط آن كه دوباره در جنگ [با مسلمانان] شركت نكند. او به مكّه رفت و گفت: محمّد را مسخره كردم [و دروغ گفتم] پس آزادم كرد. در جنگ احد مجدداً شركت جست، رسول خدا صلى الله عليه و آله دعا كرد كه از چنگ مسلمانان فرار نكند. ابو غرّه اسير شد. [و مانند دفعه قبل ]گفت: من مردى عيالوارم، منّت نهاده آزادم كن. پيامبر فرمود: آزادت كنم كه به مكّه برگردى و در جمع قريش بگويى: محمّد را مسخره كردم؟ مؤمن از يك سوراخ دوبار گزيده نمى شود. آن گاه با دست خود او را كشت.
وقعة صفّين :
كانَ عليٌّ عليه السلام إذا أخَذَ أسيرا مِن أهلِ الشامِ خَلّى سبيلَهُ ، إلاّ أن يكونَ قد قَتَلَ أحدا مِن أصحابِهِ فَيَقتُلَهُ بهِ ، فإذا خَلّى سَبيلَهُ فإن عادَ الثانيَةَ قَتَلَهُ و لَم يُخَلِّ سَبيلَهُ .
امام على عليه السلام هرگاه از سپاه شام اسيرى مى گرفت، آزادش مى كرد مگر اين كه يكى از يارانش را كشته بود كه در اين صورت او را مى كشت. وقتى اسيرى را آزاد مى كرد، اگر دوباره به جنگ مى آمد او را مى كشت و آزادش نمى كرد.
كنز العمّال ـ به نقل از يزيد بن بلال ـ :
شهدتُ مع علي صفين فكان إذا اُتِيَ بالأسيرِ قال ـ : لَن أقتُلَكَ صَبرا ، إنّي أخافُ اللّه َ رَبَّ العالَمينَ . و كانَ يَأخُذُ سِلاحَهُ و يُحَلِّفُهُ لا يقاتِلُهُ و يُعطيهِ أربَعةَ دَراهِمَ .
در جنگ صفّين با امام على عليه السلام بودم. چون اسيرى را نزد امير المؤمنين عليه السلام مى آوردند مى فرمود : من هرگز تو را در اسارت نمى كشم، من از خداوند خداوندگار جهانيان مى ترسم
حضرت جنگ افزارش را مى گرفت و او را سوگند مى داد كه ديگر به جنگ وى نيايد و چهار درهم به او مى داد.
امام صادق عليه السلام :
لم يَقتُلْ رسولُ اللّه ِ صَبرا قَطُّ غيرَ رَجُلٍ واحِدٍ : عُقبةَ بنِ أبي مُعَيطٍ ، و طَعَنَ اُبَيَّ بنَ أبِي خَلَفٍ فماتَ بعدَ ذلكَ .
رسول خدا صلى الله عليه و آله هرگز اسيرى را نكشت، مگر يك نفر را: عقبة بن ابى معيط، و اُبَىَّ بن ابى خَلَف را نيز نيزه اى زد كه بر اثر آن بعداً مُرد.
میزان الحکمه،جلد نهم.