اهمیت نهج البلاغه در کلام رهبر حکیم انقلاب
۱۱ شهریور ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلام* ما جامعه ى ايرانى متأسفانه قرنهاى متمادى از كتاب شريف و روشنگر مبين نهج البلاغه محروم بوديم . يك زندگى سعادتمند انسانى به لحاظ تمام ابعاد و با همه ى خصوصيات ، از نهج البلاغه قابل درس گرفتن است . اگر بخواهيم خودمان و جامعه اى را كه شايسته ى انسان است بسازيم و به اخلاق و خصال و عقايد نيكو و نشاط و اميد و آينده نگرى و خودسازى شخصى دست يابيم و به وظايف و تكاليفمان عمل كنيم و جامعه اى سراپا عقل و حق داشته باشيم و با اميد و جهاد و تلاش و پيروزى و موفقيت و بر مبناى يك فلسفه ى عالمانه و درست حركت كنيم، مى بايست همهى اين درسها را از نهج البلاغه بياموزيم.(1)
* خودسازى فردى و سازندگى زندگى اجتماعى براى انسان لازم است. البته نهج البلاغه يك ابعاد عرفانى هم دارد كه من خود را كوچكتر از آن مى دانم كه آن ابعاد را بفهمم و درك كنم . مجبورم به ظواهر آن كلمات اكتفا كنم و بگذرم . آنها را هم اهل الله و مردمان عارف و انسانهاى حكيم و دلهاى آشنا با خدا مى توانند بفهمند.(2)
* اميرالمؤمنين عليه السلام در سخنرانيهاى خود چه مى گويد؟ اين اميرى كه هم حاكم جامعه ى اسلامى است و هم پايه و مايه اى از حكمت دارد چه گفته است؟ بديهى است كه سخن او مطابق با نيازهاست و چيزى را كه نياز قطعى آن مرحله از تاريخ اسلام طلب مى كند مى گويد و ممكن نيست غير از آن چيزى بگويد. ممكن نيست كه آن طبيب حاذق دلسوز نسخه اى بنويسد كه بيمار او به آن احتياج ندارد. بنابراين ما از نسخه ى اميرالمؤمنين على عليه السلام يك چيز ديگر پيدا مى كنيم و آن وضعيت جامعه ى اسلامى آن روز است.(3)
* حقيقت ديگرى كه وجود دارد و امروز ما را بيشتر از گذشته به نهج البلاغه مشتاق و محتاج مى كند اين است كه در طول تاريخ اسلام ، متاءسفانه با انحرافى كه از كج فهمى و جهالت از يك سو، و غرض ورزى و دشمنى از سوى ديگر حاصل شده است، در آنچه كه از معارف اسلامى در اختيار ماست سردرگمي هايى داشته ايم.(4)
* با اين كه مدتهاست تا حدود زيادى نهج البلاغه از فراموشى بيرون آمده و نام آن به گوش مردم رسيده و به نحوى در دسترس مردم قرار گرفته است، ولى باز اعتقاد دارم كه در اطراف اين كتاب بايد تحقيقات علمى و همه جانبه اى انجام بگيرد. البته كارهايى كه تاكنون انجام گرفته و شمه اى از آنها در كتابنامه ى نهج البلاغه درج شده است ، قابل توجه و سزاوار تقدير و تشكر مى باشد.(5)
* درباره ى توجهى كه بايد به نهج البلاغه پيدا كنيم، مى خواهم هشدار بدهم: ما اين توجه را امروز كم داريم، مثل اين كه نمى دانيم چه گنجينه ى معرفت بى پايانى در اين كتاب وجود دارد، يا هنوز براى مردم ما - حتى محققين - اهميت دستيابى به منبع عظيم اين كتاب بى نظير، به طور كامل كشف نشده است.(6)
* محققان، نهج البلاغه را براى اين زمان بسيار قدر بدانند. حقيقت اين است كه اگر ما امروز هزاره ى نهج البلاغه را مى گيريم ، بايد بدانيم كه اين كتاب عزيز از اين هزار سال اقلا نهصد و پنجاه سال را در انزوا و سكوت بوده است . جز دانشوران و خواص ، كسى از نهج البلاغه نامى نمى دانست.(7)
* اين انقلاب در سايه ى آموزشهاى اميرالمؤمنين عليه السلام و با اتكا به قرآن و نهج البلاغه ، به پيروزى رسيده است. امروز تقريبا همان جامعهى اسلامى و علوى تشكيل شده و تقريبا همان شرايط در بيشتر ابعاد در جامعه و كشور ما حاكم است. امروز روز استفاده هر چه بيشتر از نهج البلاغه است.(8)
* امروز شرايطى مشابه شرايط حكومت دوران اميرالمؤمنين عليه السلام است . پس روزگار، روزگار نهج البلاغه است . امروز مى شود از ديدگاه دقيق و نافذ اميرالمؤمنين عليه السلام به واقعيتهاى جهان و جامعه نگاه كرد و بسيارى از حقايق را ديد و شناخت و علاج دردها را پيدا كرد. همين است كه به نظر ما امروز بيش از هميشه به نهج البلاغه محتاج تريم.(9)
* امروز براى ما نهج البلاغه از جهات مختلفى است. تاءكيد مى كنم كه اين كتاب، گنجينه ى بى نظير و تمام نشدنى است و امروز هم بيشتر از هميشه ملت و جامعه ى اسلامى ما به آن نيازمند است.(10)
* مايهى خوشبختى بسيارى است كه همت برادران عزيز در بنياد نهج البلاغه شاهد تشكيل يك مجمع ديگر دربارهى اين كتاب شريف هستيم . بنده به عنوان يك فرد مسلمان و كسى كه مدتى از زندگى فكرى و مطالعاتى خودش را در زمينه ى مباحث نهج البلاغه گذرانده است و به عنوان يك مسؤول در نظام جمهورى اسلامى ، اين حركت را يك حركت مبارك و لازم و خوش عاقبت و مرحله ى كنونى را براى رسيدن به مراحل نهايى، مرحله اى ابتدايى و فرخنده مى شمارم.(11)
* همت برادران در خور تقدير بسيار است و به اين مقدار هم نبايد بسنده شود، بايد خدمت به نهج البلاغه همچنان ادامه پيدا كند. البته در فاصله ى بين اين كنگره و كنگره ى سال گذشته، كارها و تلاشهايى در زمينه هاى مختلف انجام گرفته است كه من در جريان بعضى از آنها اقرار گرفته ام ؛ اما مى خواهم تاءكيد كنم كه اين اجتماعات بايد مقدمه اى براى كارهايى عظيم باشد ما زمان بسيارى را با عدم ارتباط با نهج البلاغه گذرانده ايم. امروز با فرصتهايى كه وجود دارد بايد آن نقايص را جبران كنيم.(12)
* براى من خيلى دلنشين بود، اگر اين توفيق را پيدا مى كردم كه مثل يكى از شما در جلسات اين كنگره ارزشمند شركت فعال بكنم و مانند هميشه كه نهج البلاغه يكى از قبله هاى اميد فكرى ما بود و بسيارى از اوقاتمان به مطالعه ى آن مى گذشت و در حوزه ى تدريس و تدرس و فكر و مطالعه ى ما جايگاه عمده اى داشت، در اين محفل شريف علمى و ارزشمند هم مانند يك جستجوگر از اعماق اين اقيانوس عظيم بحثى را بررسى مى كردم و همه روزه در جلسات آن حاضر مى شدم.(13)
درباره توجهى كه بايد به نهج البلاغه پيدا كنيم، مى خواهم هشدار بدهم: ما اين توجه را امروز كم داريم، مثل اين كه نمى دانيم چه گنجينه معرفت بى پايانى در اين كتاب وجود دارد، يا هنوز براى مردم ما -حتى محققين- اهميت دستيابى به منبع عظيم اين كتاب بى نظير، به طور كامل كشف نشده است.
* عواملى كه در درون جامعه به وجود مى آيد و جامعه را به ضعف انحطاط دچار مى كند و موجب زوال جامعه و دولت حق مى شود، در قرآن و حديث شمرده شده است . اگر قرآن و نهج البلاغه و احاديث را مطالعه كنيم، خواهيم ديد كه خداى متعال و اولياى معصومين اين موضوع را بسيار مهم دانسته اند و به قدر كافى به ما مردم درباره ى آن توصيه كرده اند و راه و چاه را نشان داده اند.(15)* به تدريج نهج البلاغه به صحنه ى زندگى آمد و به دست مردم افتاد. مردم نمى دانستند نهج البلاغه اى هم وجود دارد. تنها جملاتى كه از نهج البلاغه شنيده بودند بيشتر در مذمت دنيا و بخش كمى از اخلاق بود. قدرى نهج البلاغه دست به دست گشته است ، كسانى بر آن شرح نوشته اند و كسانى برداشتهاى خود را به نام شرح نوشته اند. همه ى اين زحمات ارجمند و قابل تقدير است؛ اما در برابر عظمت نهج البلاغه و كارهايى كه بايد انجام گيرد ناچيز است.(14)
* رعايت حال عامه ى مردم ، كنار زدن طبقات ممتاز و نداشتن چنين طبقاتى در جامعه ى اسلامى مورد نظر حضرت بوده است . اميرالمؤمنين در اين باره به مالك اشتر در آن فرمان معروف عظيم بى بديل اين گونه مى فرمايد:
از همه ى كارها محبوبتر در نزد تو آن كارى باشد كه در حق ميانه تر و حق گراتر و در عدل گسترده تر و همه شمولتر و نسبت به خشنودى عامه ى مردم ، فراگيرنده تر باشد. آن كارى را انتخاب بكن كه خشنودى عامه ى مردم را تأمين بكند. عامه ى مردم در مقابل خواص مردم و طبقات ممتاز جامعه اند.(16)
* اميرالمؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه درباره ى توحيد، نبوت، امامت، قيامت و معاد و قدرت خدا و مسايل اعتقادى بحثهاى مفصلى كرده اند كه اگر انديشمندان فقط به ترجمه ى درست و توضيح مختصر همين مطالب بپردازند، حقايق بسيارى از ايدئولوژى اسلام در اختيار ذهن و دل شنوندگان و خوانندگان قرار خواهد گرفت. على عليه السلام در اين خطبه ها به فكر آن است كه مغزها را بسازد و هدايت كند.(17)
* اگر قرار باشد همين طورى كه شما داريد با دين و قرآن و نهج البلاغه و اسلام خودتان را آشنا مى كنيد، پيش برويد، پايه هاى امپراطوري هاى زر و زور در دنيا به وسيله ى شما متزلزل خواهد شد؛ لذا از شما مى ترسند.(18)
همان طور كه مسلمانها خودشان را موظف مى دانند با قرآن انس پيدا كنند و ندانستن قرآن را براى خود نقص مى شمارند، ندانستن نهج البلاغه هم بايد نقص به حساب بيايد.
* اين كتاب وقتى در كنار قرآن قرار بگيرد، يقينا تالىِ قرآن است، يعنى ما ديگر كتابى نداريم كه داراى اين حد از اعتبار و جامعيت و قدمت باشد. لذا احياى نهج البلاغه فقط وظيفه ما شيعيان نيست، بلكه وظيفه ى همه ى مسلمانهاست، يعنى هر كس على بن ابى طالب عليه السلام را قبول دارد و مسلمان است - چون در اسلام كسى نيست كه اين بزرگوار را قبول نداشته باشد - به عنوان احياى يك ميراث بى نظير اسلامى بايد نهج البلاغه را زنده كند؛ و اين احيا نه فقط به معناى كثرت چاپ - كه زياد هم چاپ شده - بلكه به معناى كار كردن و تحقيق كردن در زمينه ى آن است. همچنان كه در زمينه ى قرآن كريم كار شده و تفسيرهاى زيادى نوشته شده است، درباره ى نهج البلاغه هم بايد اين كارها انجام گيرد. همان طور كه قرآن خوانده مى شود، نهج البلاغه هم بايد خوانده شود؛ چون تالى و دنباله ى قرآن است. همان طور كه مسلمانها خودشان را موظف مى دانند با قرآن انس پيدا كنند و ندانستن قرآن را براى خود نقص مى شمارند، ندانستن نهج البلاغه هم بايد نقص به حساب بيايد. (20)* در حقيقت نهج البلاغه شخصيت خطى و رسمى اميرالمؤمنين است؛ يعنى على عليه السلام خود نهج البلاغهى مجسم است و اين يكى ديگر از خصوصيات اميرمؤمنان است . به آنچه كه مى گويد عمل مى كند و آنچه را كه مى خواهد در زندگى خود پياده مى كند. شخصيت اميرالمؤمنين خود، كلمه به كلمه و سطر به سطر تفسير نهج البلاغه و قرآن است؛ لذا شما وقتى نهج البلاغه را مى خوانيد، هم تاريخ و زندگى على عليه السلام را دانستيد و هم اسلام را شناختيد.(19)
* قرآن بدون حديث، مفسر و مبيّن ندارد و حديث بدون قرآن جهت ندارد؛ لذا اگر بخواهيم ايمان آگاهانه و عميق در جامعه داشته باشيم، بايد قرآن و حديث جايگاهى مقتضى در جامعه داشته باشند. آشنايى با قرآن بايد در دانشگاهها معمول شود تا روح و فرهنگ قرآنى در مراكز علمى حاكميت يابد. در زمينهى حديث، ما نهج البلاغه را داريم كه مجموعه اى حديثى و كامل است و بسيارى از نيازها و راه حلهاى مسايل و مشكلات امروزى ما در اين كتاب جمع است.(21)
* انس با قرآن و نهج البلاغه چيز عجيبى است. نهج البلاغه واقعا تالى تِلوِ قرآن است. انسان وقتى با نهج البلاغه يا با صحيفه سجاديه انس پيدا مى كند مى بيند كه چيزهاى نابى از اسلام در اختيار دارد. (22)
_______________________
پی نوشت:
1- بيانات مقام معظم رهبرى در جمع دانش آموزان شركت كننده در مسابقات نهج البلاغه ، 1365.
2- بيانات مقام معظم رهبرى در جمع دانش آموزان شركت كننده در مسابقات نهج البلاغه ، 1365.
3- بيانات مقام معظم رهبرى در كنگره پنجم نهج البلاغه ، 1364.
4- بيانات مقام معظم رهبرى در كنگره چهارم نهج البلاغه ، 1363.
5- بيانات مقام معظم رهبرى در كنگره چهارم نهج البلاغه ، 1363.
6- بيانات مقام معظم رهبرى در كنگره پنجم نهج البلاغه ، 1364.
7- بيانات مقام معظم رهبرى در كنگره هزاره نهج البلاغه (كنگره اول )، 1360.
8- بيانات مقام معظم رهبرى در كنگره چهارم نهج البلاغه ، 1363.
9- بيانات مقام معظم رهبرى در كنگره چهارم نهج البلاغه ، 1363.
10- بيانات مقام معظم رهبرى در كنگره پنجم نهج البلاغه ، 1364.
11- بيانات مقام معظم رهبرى در كنگره پنجم نهج البلاغه ، 1364.
12- بيانات مقام معظم رهبرى در كنگره پنجم نهج البلاغه ، 1364.
13- بيانات مقام معظم رهبرى در كنگره چهارم نهج البلاغه ، 1363.
14- بيانات مقام معظم رهبرى در كنگره هزاره نهج البلاغه (كنگره اول )، 1360.
15- جمعه تهران ، 11/6/1367 / روزنامه جمهورى اسلامى 2/9/1367.
16- در مكتب جمعه ، ج 6، ص 389 / خطبه هاى نماز جمعه تهران
17- گفتارى درباره حكومت علوى ، ص 11.
18- بيانات مقام معظرم رهبرى در جمع دانش آموزان شركت كننده در مسابقات نهج البلاغه ، 1365.
19- بيانات مقام معظم رهبرى در كنگره چهارم نهج البلاغه ، 1363.
20- بيانات مقام معظم رهبرى در كنگره پنجم نهج البلاغه ، 1364.
21- ترجمه ى قرآن از آقايان : آيت الله ناصر مكارم شيرازى ، عبدالمحمد آيتى ، محمد خواجوى ، جلال الدين فارسى ، بهاء الدين خرمشاهى.
22- ترجمه ى نهج البلاغه از آقايان : دكتر سيد جعفر شهيدى ، عبدالحميد معاديخواه ، على اصغر فقيهى.
منبع: نهج البلاغه از ديدگاه مقام معظم رهبرى حضرت آيت الله العظمى خامنه اى، محمد مهدی عليقلی