شعر من می گویم، شما بگریید (درباره عاشورا)
۳۰ شهریور ۱۳۹۴ 0ای قوم،در این عزا بگریید
بر کشته ی کربلا بگریید
با این دل مرده ،خنده تا کی؟
امروز در این عزا بگریید
فرزند رسول را بکشتند
از بهر خدای،ها بگریید
از خون جگر سرشک سازید
بهر دل مصطفا بگریید
وز معدن دل به اشک چون دُر
بر گوهر مرتضا بگریید
دل خسته ی ماتم حسینید
ای خسته دلان ،هلا بگریید!
در ماتم او خمش مباشید
یا نعره زنید یا بگریید
تا روح که متصل به جسم است
از تن نشود جدا بگریید
در گریه سخن نکو نیاید
من می گویم شما بگریید
اشک از پی چیست؟ تا بریزید
چشم از پی چیست؟تا بگریید
در گریه به صد زبان بنالید
در پرده به صد نوا بگریید...
شاعر: سیف فرغانی
منبع: من می گویم،شما بگریید (مراثی عاشورائی)،علیرضا قزوه،تهران،شرکت انتشارات سوره مهر،1384،صص15،16.