شعر وصال شیرازی درباره شهادت امام حسن علیه السلام
۰۴ مهر ۱۳۹۴ 0
در تاب رفت و...!
در تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
و آن طشت را زخون جگر رشگ لاله کرد
خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت
خود را تهی ز خون دل چند ساله کرد!
نبود عجب که خون جگر ریخت در قدح
عمرش روزگار،همین در پیاله کرد
خون خوردن و عداوت خلق و جفای دهر
یعنی امامتش به برادر حواله کرد
نتوان نوشت قصه درد دلش تمام
ور می توان از غصه هزاران رساله کرد!
آه از دل مدینه،ز هفت آسمان گذشت
آن روز شد عیان،که رسول از جهان گذشت
منبع: شبنم احساس،محمد شجاعی،تهران:مشعر،1389،ص310