شرح نامه 31 نهج البلاغه: مبداء همه امور
۰۵ مهر ۱۳۹۴ 0
"فَتَفَهَّمْ يَا بُنَيَّ وَصِيَّتِي وَاعْلَمْ أَنَّ مَالِكَ الْمَوْتِ هُوَ مَالِكُ الْحَيَاةِ وَ أَنَّ الْخَالِقَ هُوَ الْمُمِيتُ وَ أَنَّ الْمُفْنِيَ هُوَ الْمُعِيدُ وَ أَنَّ الْمُبْتَلِيَ هُوَ الْمُعَافِي".
'فرزند عزيزم وصيت مرا خوب بفهم، و بدان كه مالك مرگ، همان مالك زندگى است و آفريننده، همان مرگ دهنده است و نيست كننده، همان باز گرداننده است و درد و گرفتارى دهنده، همان عافيت بخش و رهاننده است'.
در اين قسمت اولا فرزند گرامى را به فهم و درك سفارشات خود فرا مي خواند و اين مطلب خواسته ى هر انسان بزرگى است كه سخنان نغز و مطالب سازنده اى داشته باشد.
و سپس فرزند خود را توجه به مبداء همه ى امور و جريانات داده و اين مطالب را به او افهام مى فرمايد كه اطوار مختلف و جريانات گوناگون و متقابل، همه به دست تواناى خداوند است، ذات مقدسى كه مالك حيات و زندگى است، مالك موت انسانها و مرگ آنها نیز هست.
در قرآن كريم نيز مى خوانيم: 'يُحيِى وَ يُميتُ ربّكُم و ربُّ آبائِكُم الاوّلين' (دخان، 8): زنده مى كند و مى ميراند، پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شما است).
همان ذات لايزالى كه در مقام خالقيت و آفرينندگى است، خود مُميت است و مرگ را مسلط خواهد فرمود.
و همان وجود پاك و منزهى كه فنا و نيستى مى دهد، خود اعاده ى حيات می کند و بار ديگر زندگى مى بخشد و مرده را زنده مى سازد.
و همان دست مدبر و توانائى كه بلا مى فرستد و درد مى دهد و گرفتار مشكلات مى سازد، او خود عافيت بخش و شفا دهنده و رهائى بخشنده است.
عاليترين مظاهر توحيد در اين جملات تجلى مي كند و انسان در پرتو اين اعتقاد جازم و استوار، به اعلى مدارج كمال انسانى واصل مي گردد. كسي كه خدا را همه كاره مى داند و معتقد است كه سر رشته ى تمامى امور و جريانات به دست با قدرت و اراده ى نافذ و تخلف ناپذير پروردگار مى باشد، چه غم و غصه اى دارد و از چه كسى بيم و واهمه در دل خواهد داشت و اميد و آرزوى او متوجه به چه كسى خواهد شد؟ چنين كسى كجا براى ادامه ى زندگى، دفع مرگ، جلب منافع و دفع خطرها و بلايا دست به گناه مى زند و اراده ى بد مى كند و افكار و تخيلات شيطانى به خود راه مى دهد؟ او كجا نقشه كشيهاى خائنانه مى كند؟ او كه مي داند هر چه هست در دست خداست.
__________________________
منبع: به سوى مدينه فاضله، على كريمى جهرمى