شرح نامه 31 نهج البلاغه: پند گرفتن از گذشتگان
۱۳ مهر ۱۳۹۴ 0
"وَ اعْرِضْ عَلَيْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِينَ"
'و اخبار گذشتگان را بر قلب خود عرضه بدار'
احوال، كارها، اقدامات امتهاى گذشته، قدرتمندى و قدرت نمائى آنان را بر نفس خود عرضه كن. سطوت و شوكت پيشينيان را ياد آور و قلب خود را متذكر حالات آنان بنما. لشكركشيهاى آنان و فتح بلاد و استعباد و استثمار مردم را كه به دست آنان انجام گرفته به قلب خود ياد آورى كن.
"وَ ذَكِّرْهُ بِمَا أَصَابَ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ مِنَ الْأَوَّلِينَ"
'و آنچه بر سر آنان آمده به يادش بياور'
غرض آنكه با وى بگو كه آن در و دستگاههاى عريض و طويل و آن تشكيلات گسترده سلاطين و شاهان جبار در هم فرو ريخت و كاخهاى رفيع آنان بر سرشان خراب شد، هلاك فرعون را در آب دريا به ضمير خود بگو و هلاك نمرود به وسيله پشه و هلاك امم ستمكار بوسيله باد، طوفان، زلزله و سنگريزه همه را نكته به نكته يادش بياور. به او بگو كه فيل سواران حبشه به جنگ خدا آمده و براى تخريب بيت الله رو به سوى كعبه رهسپار گرديدند و خداوند به دست تواناى پرندگانى ضعيف الجثه آنان را هلاك كرد و همگى زير بمباران آسمانى نابود گرديده، رهسپار ديار عدم و وادى نيستى شدند.
اينها را همه با قلب خود بگو و تذكر ده و به ياد نفس خويش بياور تا بداند كه برنامه اين است و چنين روزهائى را براى خود نيز پيش بينى نمايد. چنانكه قرآن كريم مى فرمايد: «أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ - فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ - فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكينَ - فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللهِ الَّتي قَدْ خَلَتْ في عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُون» (غافر، 82-85): آيا در زمين سير نكردند تا عاقبت حال پيشينيان كه از اينها بسيار بيشتر و از نظر قدرت و آثار در زمين شديدتر و سخت تر بودند مشاهده كنند؟ پس آنچه اندوختند آنان را بى نيازى نکرد (از مرگ و هلاكت) پس آنگاه كه رسولان ما با معجزات و ادله روشن بسوى آنان آمدند، آنان به دانش و عقايد باطل خود شادمان بودند، تا وعده عذابى كه آنرا مسخره مى كردند همه را فراگرفت. و آنگاه كه شدت قهر و عقاب ما را به چشم ديدند گفتند: ما به خداى يكتا ايمان آورديم و به بتهائي که می پرستیدیدم کافر شدیم. اما ایمانشان هنگامی که عاب ما را دیدند، سودی به حالشان نداشت، چرا كه سنت خدا چنين در ميان بندگان حكم فرما بوده و آنجاست كه كافران زيانكار مى شوند.
"وَ سِرْ فِي دِيَارِهِمْ وَ آثَارِهِمْ"
'و سير و گردش كن در خانه ها و آثار آنان'
خانه و خانمان گذشتگان و آثار و علائم باقى مانده ى آنان، يعنى مواضع نشست و برخاست آنها، مراكز رفت و آمدشان، محل كار و اشتغال و سرگرميشان، آثار دستى و ابنيه و عمارات بجا مانده ى آنان و چيزهاى ديگرى كه ياد آور آنان است نبايد به دست فراموشى سپرد، بلكه بايد در اين آثار و علائم و ابنيه گردش كرد و گفت اى آثار بجا مانده! بنا كنندگانت چه شدند و ساكنانت كجا رفتند؟
عوامل غفلت براى هر كس چنان وانمود مى كنند كه او تافته اى جدا بافته است و حوادث و عوارضى كه موجب مرگ پيشينيان شده، هرگز براى او پيش نخواهد آمد. از اين رو عمده اين است كه انسان خويشتن را هم در آن مسير ببيند و توجه كند كه بزودى به گذشتگان، آنهم در ديار غربت و تنهائى خواهد پيوست.
آرى تنها گردش ديار و آثار آنان مفيد نيست، كوركورانه گشتن و رفتن چه اثرى دارد؟ بايد چشم باز كرد و نظر انداخت، اولا اعمال و كارها و اقدامات آنان را زير نظر آورد و سپس بايد ديد كه آنان از كجا منتقل شدند و آنگاه به كجا رفتند و محل نزول آنان كجاست. گردش با چشم بسته را نخواسته اند كه آن فائده بخش نيست، گردش با ديد كامل و همراه با نظر و توجه به بينش لازم است كه در فكر و انديشه و خط سير انسانها بينديشد كه آنان كجا بودند و كجا رفتند؟ مبدأ و منتهاى آنان را به نظر بياورد، آغاز كار آنان را ياد كرده، و پايان كارشان را ملاحظه نموده و خلاصه گذشته و حال آنان را در نظر خود مجسم نمايد."فَانْظُرْ فِيمَا فَعَلُوا وَ عَمَّا انْتَقَلُوا وَ أَيْنَ حَلُّوا وَ نَزَلُوا"
'پس نظر بينداز و بنگر آنچه را كه انجام دادند و كجا وارد شدند و فرود آمدند'
"فَإِنَّكَ تَجِدُهُمْ قَدِ انْتَقَلُوا عَنِ الْأَحِبَّةِ وَ حَلُّوا دِيَارَ الْغُرْبَةِ"
'كه تو چون در اين دو جهت بنگرى و بينديشى خواهى يافت آنان را كه از دوستان بريده و در ديار غربت فرود آمده اند'
شگفتا يك عمر زندگى با دوستان و خوشى در كنار ياران و خويشان، يك عمر انس و الفت با عزيزان و بزم هاى گرم و شيرين دوستانه، اكنون همه از ياد رفته، بلكه بر باد رفته و سرانجام كار انسان، سكونت در ديار غربت و منزل گرفتن در آن منازل مخوف و ترسناك، وحشت انگيز و در حال غربت و تنهائى شده است. خانه غربت و تنهائى كه كسى را بدانجا راهى نيست و نمى توان از حال ساكنين آن ديار، اطلاعى به دست آورد.
تو که منزل چند روزهی اين جهان را بدين گونه آباد و اصلاح مى كنى، پس براى سر منزل ديگر، يعنى جهان آخرت نيز اقدامى نموده و آنجا را اصلاح كن. قضيه را سهل مگير و كوچك مشمار و مجدّانه براى آبادى آن خانه تلاش كن.
قدم اول نتيجه گيرى است؛ اگر انسان انديشه اش را از محدوده گذشتگان بگذراند و خويشتن را هم به حساب بياورد و توجه كند كه خود نيز به سرنوشت آنان مبتلا خواهد گرديد، چنين كسى يك حركت بسيار مفيد و جهش چشمگيرى كرده و اين فكر و توجه، مقدمه ى سعادت و نيكبختى او است، زيرا عوامل غفلت براى هر كس چنان وانمود مى كنند كه او تافته اى جدا بافته و موجودى استثنائى است و حوادث و عوارضى كه موجب مرگ پيشينيان شده، هرگز براى او پيش نخواهد آمد. از اين رو عمده اين است كه انسان خويشتن را هم در آن مسير ببيند و توجه كند كه بزودى به گذشتگان، آنهم در ديار غربت و تنهائى خواهد پيوست. و اكنون مطلب حقيقى و نقطه نهائى حركت فكرى را بيان كرده و مى فرمايند:"وَ كَأَنَّكَ عَنْ قَلِيلٍ قَدْ صِرْتَ كَأَحَدِهِم"
'و گويا تو هم به زودى همچون يكى از آنان خواهى گرديد'
"فَأصلِح مَثواكَ"
'پس آرامگاه (قیامت) خود را سر و سامان ده'
حال كه به اين حقيقت رسيدى و ديدى كه بايد تغيير مكان داده، دوستان را رها كنى و در ديار غربت مسكن بگیرى، پس بكوش كه آن جايگاه و آرامگاه را بر وفق مراد كنى. منزل چند روزه اين جهان را بدين گونه آباد و اصلاح مى كنى، پس براى سر منزل ديگر، يعنى جهان آخرت نيز اقدامى نموده و آنجا را اصلاح كن. قضيه را سهل مگير و كوچك مشمار و مجدّانه براى آبادى آن خانه تلاش كن؛ و راه اصلاح و آباد كردن آن خانه، اصلاح عمل و احسان و نیكوكارى است.
عالم ربانى مرحوم حاج شيخ جعفر شوشترى اعلى الله مقامه در مواعظه خود در سال 1302 قمرى در مسجد گوهر شاد مشهد فرموده اند: خانه اى را كه نمى دانيد سه روز يا سى سال در آن سكنى داريد، در پى آبادى و تعمير آن مى باشيد؛ آيا خانه آخرت كه خانه دائمى شماست هيچ در خيال تعمير آن هستيد؟ منتظر هستيد تا فرّاش خدا بيايد و شما را با خوارى خوار بكشد و ببرد. بعد از ورود به آن خانه، گذشته از آنكه اثاث البيت نداريد چه زحمات و چه مشقات در پيش داريد.
__________________________
منبع: به سوى مدينه فاضله، على كريمى جهرمى