سخنرانی آیت الله میرباقری :جلسه اول، اهل بیت راه اتصال  الهی و محو حجب ظلمانی

سخنرانی آیت الله میرباقری :جلسه اول، اهل بیت راه اتصال الهی و محو حجب ظلمانی

۱۲ دی ۱۴۰۱ 0 صوتی و تصویری
 

جلسه اول دفتر آیت الله وحید خراسانی: اهل بیت حجاب الهی و راه اتصال؛ محو حجب ظلمانی توسط سیدالشهداء

عدم وجود حجاب برای حضرت حق

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. «إنَّ  الحُسَينَ  مِصبَاحُ  الهُدَى وَ سَفِينَةُ النَّجَاة» در کلمات نورانی اهل بیت علیهم السلام تأکید کردند بر این امر که خدای متعال هیچ حجابی ندارد و در پوشش حجاب قرار نمی گیرد و چیزی که بتواند حجاب خدای متعال بشود و خدا را محجوب کند و در حجاب برود شدنی نیست. در توحید صدوق نقل کردند که یک کسی در محضر امیرالمومنین قسم خورد «وَ الَّذِي احْتَجَبَ  بِالسَّبْعِ »(1) به آن خدایی که در حجاب های هفت گانه پنهان شده. حضرت صدایش زدند و فرمودند چه کسی را می گویی؟ مقصودت از این کسی که هفت حجاب دارد کیست؟ عرض کرد یا امیرالمؤمنین مقصودم خداست. حضرت فرمودند «أَخْطَأْتَ » خدای متعال هیچ حجابی ندارد. خدایی که «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُم »(حدید/۴) هر کجا باشد او با شماست و چیزی حجاب او نیست که مانع حضور او باشد.
پس حجاب به این معنایی که خدای متعال مانعی از حضور داشته باشد و چیزی جلوی حضور حضرت حق را بگیرد این بی معناست. به حضرت عرض کرد آقا برای این قسمی که آوردم کفاره بدهم؟ حضرت فرمودند کفاره قسمت این است که بدانی هر کجا تو هستی خدا با توست «أَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ مَعَكَ حَيْثُ كُنْت » گفت آقا اطعام مسکین بدهم؟ فرمود نه، تو اصلا به خدا قسم نخوردی؛ قسم باطلی بوده است. خدا که احتجاب به هفت حجاب ندارد. خدای متعال قطعا محجوب به حجاب نیست که حجابی مانع حضور او و احاطه او بشود «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِه »(انفال/24) خدا بین ما و خود ما حائل است «إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ ءٍ مُحيط»(فصلت/24) خداوند احاطه بر همه عوالم دارد.

معنای حجاب خدای متعال

بنابراین حضرت حق به این معنا در حجاب نیست اما از این طرف هم یک حقیقتی است که ما حضور او را خیلی وقت ها در عالم درک و حس نمی کنیم و حضور دیگران را می بینیم و از ناحیه دیگران احساس محبت می کنیم  ولی نسبت به حضرت حق اینطوری نیست؛ یا حضورش را حس نمی کنیم و یا گاهی حضور او را هم حس می کنیم ولی حضور محبت و رحمت و حکمت او را حس نمی کنیم. لذا گلایه مند به خدا می شویم و اعتراض به طرح خدای متعال داریم و احساس حضور رحمت و قدرت و حکمت و عزت نمی کنیم. این ناشی از این است که ما در حجاب هستیم. درست است که خدای متعال حجاب ندارد و در این تردیدی نیست ولی در این هم شک نیست که ما در حجاب هستیم.
در روایات فرمودند «بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ  اللَّهُ  وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ مُحَمَّدٌ حِجَابُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى »(2) در کتاب شریف کافی این حدیث را نقل کرده که به واسطه ما خدا عبادت و شناخته می شود و حضرت حجاب خدا هستند یا در آن روایت نورانی دارد که فرمود خدای متعال بعد از این که حضرت را آفرید به او فرمود «أَنْتَ  الْمُرَادُ وَ الْمُرِيد»(3) دوازده حجاب از نور آفرید و حضرت در هر حجابی که رفتند وقوفی داشتند. در حجاب اول دوازده هزار سال، در حجاب دوم یازده تا ده هزار سال و این عوالم را به نور ذکر خودشان نورانی کردند و در هر عالمی هم ذکری داشتند. پس بین ما و حضرت حق یک حجاب هایی است.
از این مهم تر و سنگین تر آن حجب ظلمانی است که در روایات آمده و یک موانعی از عالم ظلمات مانع بین ما و خدای متعال است. حجب نورانی همه در مقام ایمان هستند. اگر کسی به وجود مقدس نبی اکرم و بیت حضرت وارد شد «في  بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُه »(نور/۳۶) بالا می رود. این بیتی است که در او کلمه نور و کلمه ذکر تنزل پیدا کرده است «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ نَبِيِ  رَحْمَتِكَ  وَ كَلِمَةِ نُورِك » داستان تنزل نور الهی در عوالم، در سوره مبارکه نور و در آیه نور آمده که در چهار مرحله خدای متعال در قرآن این تنزل نور را بیان فرموده «الله اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ»(نور/۳۵) حضرت حق متمثل می شود و نور او در مثلی است که فرمود این مثل خود نبی اکرم هستند.
این مثل نور خداست و نور الهی در او متمثل می شود بعد این نور در مشکات و چراغدان تنزل پیدا می کند «مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ» وقتی در این شبستان تنزل پیدا می کند کائنات و عوالم را روشن می کند تا می رسد به جایی که «في  بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ» این نور الهی در یک خانه هایی نازل می شود که اجازه رفعت در این خانه ها را خدا داده و اینجا انسان می تواند با عبادت رفعت پیدا کند. در نقل آمده که فرمود این خانه ها سقف ندارد و سقفش عرش است و می شود تا عرش بالا بروی. در این خانه ها است که ذکر نازل شده است «أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ» چون این کلمه نور، کلمه ذکر هم است. فرمود «قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً رَسُولا»(طلاق/۱۰) ما بر شما ذکر را نازل کردیم و فرمود این رسول ما کلمه ذکر است.
لذا اگر نور ایشان به قلبی برسد این قلب به آرامش و اطمینان می رسد «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ  تَطْمَئِنُ  الْقُلُوبُ  قَالَ بِمُحَمَّدٍ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ وَ هُوَ ذِكْرُ اللَّهِ وَ حِجَابُهُ»(4) این کلمه ذکر و نور الهی است و این کلمه در یک بیوتی تنزل پیدا کرده است «في  بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ» که این بیوت از خانه های انبیاء و از خانه های اهل بیت علیهم السلام هستند. بیت النور حقیقی خود امام است که نور الهی در وجود او تنزل پیدا کرده است و محیط ولایت امام آن بیت النور است. بیت النوری که اگر کسی به آنجا رسید، وارد وادی نور شده است.
محیط ولایت امام یک محیط واقعی است «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ  وَ عَلِيٌّ بَابُهَا» اینها که مثل نیست، واقعا یک مدینه و یک بیتی است. این که «فَقَدْ أَخْرَبَا بَيْتَ النُّبُوَّةِ وَ رَدَمَا بَابَهُ وَ نَقَضَا سَقْفَه » اینها که مَجاز نیست، واقعا بیت النبوه را نگذاشتند برپا بماند. این واقعا یک بیت و یک بلدی است. این بیت و خانه ای که نور الهی در آن نازل شده، محیطی است که محیط ذکر و محیط نور است. اگر انسان وارد این وادی و محیط شد، به او اجازه ذکر می دهند و اجازه می دهند متذکر به حضرت حق باشد. اگر وارد این وادی شد، خوابش هم ذکر است.
فرمود خدای متعال خواب یک عده ای را هم بیداری به حساب آورده چون اهل الذکر هستند و فرموده «قَليلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُون »(ذاریات/۱۷) بعضی اوقات می خوابند ولی خوابشان را خدای متعال بیداری حساب کرده چون اهل ذکر هستند. فرمود «رُوحُ الْقُدُسِ لَا يَنَامُ وَ لَا يَغْفُلُ  وَ لَا يَلْهُو»(5) اصلا خواب و غفلت ندارد و دائم در ذکر است. لذا اگر کسی از آن روح القدس درش دمیده شد، این خوابش هم بیداری است. فرمود متقین «قَليلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُون » هجوعی در شب دارند و چرتی می زنند و خواب اندکی در شب دارند ولی خدای متعال خوابشان را بیداری حساب کرده است.
اگر کسی به این بیت وارد شد، به یک نقطه ای می رسد که «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ»(نور/۳۷) کما این که خود امام علیه السلام اینطوری است «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون »(مائده/۵۵) من ولایت شما را به کسی سپردم که این دو تا خصوصیت را دارد؛ اولا خدا ولی شماست و در عرض ولایت خدا ولایتی نیست که ما بگوییم به ولایت غیر خدا ملتزم باشیم. این که معنا ندارد و این که شرک است لذا «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا» لذا فرمود «وَلَايَتُنَا وَلَايَةُ اللَّه »(6).
این کسی که ولی شماست وقتی قرآن توصیفش می کند می فرماید «يُقيمُونَ الصَّلاةَ» همیشه در حال اقامه صلات هستند و این یکبار اتفاق نیافتاده «وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ» همیشه زکات می دهند «وَ هُمْ راكِعُون» امام ما اینطوری است و دائما در حال صلات و زکات است و دستش در خزائن بی منتهای خداست و از آن خزائن پخش می کند و همه را دستگیری می کند. تمام رزق های ظاهری و باطنی و معنوی و مادی به هرکسی که می رسد از زکات امام است. آن سحری را که حافظ حکایت می کند و حالات خودش را می گوید که مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند، یک زکات سحری امیرالمؤمنین به من دادند، همه این ها آن زکات سحری است.
امام ما اینطوری است و دائما در حال صلات و دائما در حال زکات است و زکاتش هم مطلقا او را از صلاتش غافل نمی کند. اینطور نیست که وقتی مشغول به زکات است از صلات باز می ماند بلکه دائما در حال صلات و زکات است و به هیچ وجه زکاتش مانع صلاتش نیست. این که می گویند چرا حضرت در نماز با این که مشغول به حضرت حق بود، تیر از پایشان می کشیدند و التفات نمی کردند ولی به این سائل التفات کردند، برای این است که این زکات ادامه همان صلات است. این دو تا مزاحم هم نیستند. یک بار نبوده که کسی اشکال کند. دائما یک «يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون » است. اگر زکات امام به عالم نرسد که عالم از گرسنگی می میرند و عالم کویر می شوند. کسانی که وارد این بیت می شوند و نزدیک به آن می شوند. در این بیت صفت امام در وجودشان ظهور پیدا می کند.
اگر وارد این وادی نور و وارد این بیت ایمان و ذکر شدیم «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ» آنها هم دائما در حال اقامه صلات و ایتاء زکات می شوند. و در ظرف خودشان آن صفت درشان ظاهر و پیدا می شود. بعد سیری در اینجا هست تا به سرچشمه نور برسند. این سیر در درجات ایمان و سیر در درجات ذکر و سیر در درجات عبادت و معرفت است. انسان وقتی به صراط رسید، در وادی معرفت و محبت است. صراط مستقیم یعنی صراط محبت «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيم  یعنی الزمنا طریق محبتک»(7) اگر کسی وارد صراط مستقیم شد، در طریق محبت قرار گرفته است. اخلاص در محبت و در معرفت درجاتی دارد که این دیگر سیر در مقامات نور است.
پس حضرت حق محجوب نیست. اگر گفته شده «بِمُحَمَّدٍ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ وَ هُوَ ذِكْرُ اللَّهِ وَ حِجَابُهُ » حضرت کلمه ذکر و حجاب هستند معنایش این نیست که خدای متعال محجوب به این حجاب است، خدای متعال در همه عالم است و هیچ حجابی که موجب محجوب بودن او بشود احاطه او و حضور او و علم و قیومیت او درش خدشه ای پیدا بشود، چنین چیزی ممکن نیست. اما از این طرف بین ما و حضرت حق و بین ما و احساس قرب و احساس حضور و رحمت و محبت خیلی فاصله است «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُم » ولی یک عده ای هستند و «يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعيد»(فصلت/۴۴) آن ها در یک وادی دوری هستند ولی خدا به آنها نزدیک است و دو طرفه نیست که اگر خدا به ما نزدیک است ما هم احساس قرب کنیم.
یک موانع و یک سلسله از این حجاب ها در ماست که این ها حجاب نور هستند. یعنی اگر کسی وارد عالم ایمان و وارد بیت نبی اکرم و خانه ذکر و نبوت حضرت شد، این وارد وادی توحید شده است و قوای او نورانی و مشغول به صلات و زکات می شوند و هیچ چیز او را به غفلت نمی دارد. باید هم وارد این بیت شد. در این عالم ارضی که ما هستیم یک عده ای وارد این بیت می شوند. کسی که مؤمن شد حقیقتا وارد  عالم ایمان می شود و کسی که کافر است واقعا وارد آن عالم نیست و بیرون از وادی است.
تا کسی وارد وادی ایمان نشود به حیات و ذکر نمی رسد «وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِب »(عنکبوت/۶۴) این حیات دنیا جز لهو و لعب نیست. از طفولیت تا کهن سالی اش باید از این حیات دنیا بیرون رفت «وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوان » مقصود قیامت نیست، دارالآخره از همینجا شروع می شود. فرمود دارالآخره ولایت ماست. اگر انسان در دار دنیا ماند تا آخر مشغول لهو و لعب است و چاره عبور از این دنیاست.
وادی ایمان و وادی نور تماما وادی ولایت امام هستند. خود امام کلمه نور و کلمه ذکر است و کلمه حیات است. لذا گاهی از امام تعبیر به شمس می شود و گاهی تعبیر به کلمه ماء می شود. اگر وارد وادی ایمان و ولایت امام و وادی هدایت شدیم، از این به بعد دیگر حجاب تاریکی نیست و یک وادی نور است. سیر در در درجات ایمان و درجات معرفت و سیر در مقامات صراط مستقیم و سیری در مقامات ولایت امام و سیری در درجات تنزل نور نبی اکرم است که هرچه بالاتر برویم ایمان و یقین کامل تر و نورانیت بیشتر و حیات طیبه بیشتر در آن وادی است و آن مراحل قبل هم از انسان سلب نمی شود و به نحو کامل تری به انسان عطا می شود. این یک امر است که اگر قدم در وادی ایمان گذاشتیم به مرتبه اول ایمان راضی نباشید و تا مرتبه دهم ایمان بروید و صعود در مقامات ایمان پیدا کنید.

موانع و حجاب های ظلمانی

اما آن چیزی که خطرناک تر است، آن حجب ظلمانی است. آن است که خیلی خطرناک است. مؤمن وقتی به  وادی ایمان رسید، آنجا وادی امن است ولی آن چیزی که خطرناک است حجب ظلمانی است. گناه حجاب ظلمانی است. هر گناهی بین ما و خدای متعال حجاب می شود. این حجاب ظلمانی است چون از وادی ظلمات است و قلب را هم تیره می کند و فقط حس را تیره نمی کند. اینطور نیست که وقتی من نگاه می کنم چشمم فقط این ظلمانی شود. فرمود یک نگاه حرام یک نقطه تاریک در قلب ایجاد می کند و یک کلمه غیبت و لهو و حرام شنیدن یک نقطه ظلمانی در قلب انسان ایجاد می کند. شیطان از طریق این قوا وارد قلب انسان می شود و قلب را دگرگون و متحول می کند. این ها حجب ظلمانی هستند.
«النَّظَرُ سَهْمٌ  مَسْمُومٌ  مِنْ سِهَامِ إِبْلِيس »(8) یک نگاه حرام، یک تیر شیطان است که از چشم می گذرد و به قلب می رسد و واقعا قوای خودش را از طریق این نگاه به قلب من می رساند و قلب من را تسخیر می کند و آن را ظلمانی می کند. این ها حجاب ظلمانی هستند و از آن بالاتر صفات رذیله است. گاهی در میدان درگیری باطنی قوای خودش را به قلب انسان می رساند و صفات رذیله مثل حسد و بخل و عجب و ظلم را به قلب انسان می رساند. از این بالاتر گاهی لُبّ انسان را هم تسخیر می کند. یعنی دیگر اصل بندگی را از انسان می گیرد. اصل ولایت را از انسان می گیرد و انسان تبدیل به یک موجود مستکبر می شود.
پس گناه یکی از حجب ظلمانی است ولی این اصل حجاب ظلمانی نیست و حجب ظلمانی در روایات و قرآن مفصل توضیح داده شدند. از طرفی سیدالشهداء علیه السلام، هم حجب ظلمانی را خرق می کنند و هم حجب نورانی را. حتی نه خود حضرت، سجده بر تربت حضرت هم حجب هفتگانه را خرق می کند «إنّ  الحسين  مصباح  الهدى» آن چراغی که در عالم از گودی قتلگاه روشن شده همه موحدین را از این حجب عبور می دهد و به وادی نور می رساند و آنهایی که وارد وادی نور می شوند، سیر در درجات ایمانشان با سیدالشهداء اتفاق می افتد. بلای حضرت آن اعظم ابتلائاتی است که بزرگترین فتح را خدای متعال برای نبی اکرم از مدخل این بلا کرده «إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبيناً * لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّه »(فتح/۱-2) اولین اثر فتحی که خدا برای حضرت کرده تطهیر است. «لِيَغفِرَ لَكَ اللهُ مَا تَقَدَّمَ  مِن  ذَنبِ  أُمَّتِكَ وَ مَا تَأَخَّرَ بِشفَاعَتِك »(9) که امام هادی فرمود حضرت نیت گناه هم نکرده «حَمَّلَهُ ذُنُوبَ  شِيعَتِه »(10) حضرت بار ما را به دوش کشیده و گفته اینها را پاک می رسانم.
این بلایی که نبی اکرم تحمل کردند فتح مبین برای حضرت است. این فتح مبین در روایات تفسیرش به فتح مکه است ولی تأویلش به ظهور است و یکی از تأویلاتش عاشوراست. فتحی که خدای متعال در عاشورا برای حضرت فرمودند فتحی است که اولین اثرش این است که تمام امت تطهیر می شود. لذاست که قطره اشک بر حضرت سبب پاک شدن گناهان می شود، «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ بَكَيْتَ عَلَى الْحُسَيْنِ حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ  عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً قَلِيلًا كَانَ أَوْ كَثِيراً»(11).
*سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 6 شهریور ماه 99 است، که به مناسبت ماه محرم در دفتر آیت الله وحید خراسانی ایراد فرمودند

پی نوشت ها:

(1) التوحيد (للصدوق)، ص: 184
(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 145
(3) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 15، ص: 28
(4) تفسير العياشي، ج 2، ص: 211
(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 272
(6) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 437
(7) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص: 305/ فی المصدر: «أَرْشِدْنَا لِلُزُومِ الطَّرِيقِ الْمُؤَدِّي إِلَى مَحَبَّتِك »
(8) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 101، ص: 38
(9) مجمع البيان في تفسير القرآن (ط - دار المعرفة)، ج9، ص: 168
(10) تفسير القمي، ج 2، ص: 314
(11) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 130
 

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث