سخنرانی آیت الله میرباقری: جلسه دهم، بررسی قیام امام حسین علیه السلام در داستان اصحاب کهف (2)

سخنرانی آیت الله میرباقری: جلسه دهم، بررسی قیام امام حسین علیه السلام در داستان اصحاب کهف (2)

۰۶ اسفند ۱۴۰۱ 0 صوتی و تصویری

جلسه دهم، حرم مطهر قم: بررسی قیام امام حسین علیه السلام در داستان اصحاب کهف (2)

ماجرای اصحاب کهف و تزیین سنگین دنیا

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . یکی از آیاتی که با واقعه عاشورا تطبیق شده است، آیات مربوط به اصحاب کهف است که سر مبارک سید الشهداء علیه السلام در دروازه کوفه این آیه را تلاوت می فرمودند «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً»(کهف/9) آيا شما گمان کرده اید که داستان اصحاب کهف از آیات عجیب ماست؟ این امر یک سنت است که ما برای همه کسانی که در راه خدا قدم می گذارند قرار دادیم و همه کسانی که راه حق را طی می کنند یک پناهگاه و کهفی دارند.
زید بن ارقم که از اصحاب حضرت رسول است می گوید من در حجره خودم بودم که دیدم صدای تلاوت قرآن می آید. وقتی سر خود را بیرون آوردم دیدم سر مطهر سید الشهداء بالای نیزه دارد این آیه را تلاوت می کند. در همین حال با خودم گفتم واقعا داستان شما عجیب تر است. لذا کهفی که خدای متعال، برای پیروان نبی اکرم قرار داده است، وجود مقدس سید الشهداست.
خدای متعال در آیات اول سوره کهف به پیامبر گرامی اسلام می فرماید که شما به خاطر این که این ها ایمان نمی آورند به قدری تأسف می خورید که نزدیک است خودتان را هلاک کنید. سنت ما این است که زمین را تزیین می کنیم. ما زینت هایی را در عالم ارض قرار دادیم و این عالم ارض را با همه جلوه ها و زینت هایش بستر ابتلاء و امتحان قرار دادیم و بعد هم قرار است که این بساط جمع بشود. «إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَيْها صَعيداً جُرُزاً» (کهف/8) این طور نیست که این امکاناتی که به دست اهل دنیا داده ایم، تا ابد برای این ها باقی بماند.
پس ما در زمین زینت هایی قرار داده ایم تا بستر امتحان باشد. حالا یک عده ای به این امکانات دنیا دل می بندند و پی آن می روند و ما هم این امکانات را بهشان می دهیم «مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها»(شوری/20) اگر کسی اراده اش در حد دنیا باشد و دنیا را بخواهد، ما از دنیا به او می دهیم و محرومش نمی کنیم، ولی دیگر نصیبی در آخرت ندارند و بهره اش فقط در حد دنیاست. البته یک عده دیگری هم هستند که از بهترین ها می شوند «لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»(کهف/7) یک عده ای در دنیا سقوط می کنند و یک عده هم در همین بستر دنیا، از تعلقات خود عبور می کنند و به حضرت حق می رسند. این بستر دنیا برای رشد لازم است.
در ادامه می فرماید اگر کسی بخواهد در راه خدا قدم بگذارد و به سمت او حرکت بکند، برای او کهف و پناهگاهی قرار می دهیم تا بتواند خودش را در دل این دنیا و جلوه های دنیا حفظ بکند و این راه را طی کند. داستان اصحاب کهف هم همین است. این که خدای متعال می پرسد گمان می کنید که اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیبه ما هستند شاید معنایش این باشد که این یک سنت الهی است و اصحاب کهف فقط یک مصداقی از این سنت هستند.
می فرماید «إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ»(کهف/10) این ها یک گروه جوان مرد بودند که به این کهف و غار پناه بردند. «فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً»(کهف/10) آمدند وظیفه خودشان را انجام دادند و از ما هم رشد خواستند و طالب رحمت ما بودند. برای همین هم ما دستشان را گرفتیم.
 

بیان قرآن از داستان اصحاب کهف و قیام آنها

در ادامه خدای متعال اجمالا توضیح می دهد که این ها اول به غار رفتند، بعد هم ما دوباره این ها را برانگیخیتم و زنده شدند. بعد می فرماید «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ»(کهف/13) ما داستان آن ها را آنچنان که حق است به شما می گوییم. واقعه نگاری و بیان واقعه می تواند حق یا ناحق باشد؛ قرآن در بیان وقایع سبک خاصی دارد و وقایع را به حق بیان می کند و پرده های غیب واقعه را هم می گوید. خیلی وقت ها، واقعه هایی که ما می بینیم پشت پرده ای دارند که ما متوجه نمی شویم؛ قرآن این پشت پرده را بیان می کند.
مثلا وقتی قرآن داستان حضرت نوح را بیان می کند و می فرماید که این ها چطور عمل کردند و چه شد که ماجرا به اینجا رسید و تعریف می کند که ما به حضرت گفتیم کشتی بساز و این ها می آمدند و استهزاء می کردند و بعد دستور دادیم آسمان بارید و زمین جوشید و این ها غرق شدند، می فرماید «ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ»(هود/49) این ها خبر های غیبی است که من به تو می گویم. ممکن است کسی بگوید خبر غیبی یعنی این که شما نبودید و فقط خبرش حکایت شده، ولی شاید این بیان دقیق تر باشد که قرآن، در رساندن این اخبار، پرده های غیب واقعه را بیان می کند.
در داستان حضرت یوسف هم همین است و خدای متعال می فرماید این نبأ غیبی است که ما به شما گفتیم. پرده هایی را که قرآن از حکایت وقایع برمی دارد، پرده هایی است که یک مورخ و محقق نمی تواند بردارد. خدای متعال، صحنه های واقعی واقعه را می بیند و همان ها را ذکر می کند.
حالا این نبأ حق در مورد اصحاب کهف چیست؟ «إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ »(کهف/13) این ها یک عده آدم جوان مرد بودند که به پروردگار خودشان ایمان آوردند. حالا وقتی آن ها یک قدم برداشتند، ما هم ده قدم برداشتیم «وَ زِدْناهُمْ هُدىً»(کهف/13) ما بر هدایتی که بهشان داده بودیم اضافه کردیم. این ازدیاد هدایت، سنت خداست. اگر ما در راه ایمان قدم برداریم هدایتمان زیاد می شود «وَ الَّذينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً»(محمد/17) هدایت از طرف خدای متعال شروع می شود، منتها یک موقع ما هدایت را پس می زنیم و دعوت خدا را جواب نمی دهیم، ولی یک موقعی می پذیریم؛ «إهْتِداء» یعنی قبول کردن هدایت. «وَ الَّذينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً»(محمد/17) خدای متعال هدایت آن هایی که هدایت او را می پذیرند بیشتر می کند. داستان اصحاب کهف هم این است که این ها ایمان آوردند و ما هم هدایتشان را اضافه کردیم.
بعد می فرماید «وَ رَبَطْنا عَلى  قُلُوبِهِمْ»(کهف/14) یعنی یک رشته های اتصالی به قلب این ها زدیم «إِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً»(کهف/14) می دانید، این ها در درباری بودند که همه بت پرست و مشرک بودند و مشرک بودند و پست و مقام هم داشتند، ولی خودشان را از سر سفره دنیا و فرهنگ اجتماعی غلط جدا کردند «إِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»(کهف/14)  و گفتند پروردگار ما، پروردگار سماوات و ارض است و همان کسی است که همه عالم را ربوبیت می کند. «لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً»(کهف/14) ما غیر از او را برای خودمان اله نمی گیریم و فقط او را می پرستیم. فقط اوست که تمام اسماء حسنی را دارد و همه عالم فقیر اسماء حسنای او هستند.
این ها در یک بستر پیچیده بت پرستی بودند و خودشان را جدا کردند. گاهی بت پرستی تبدیل به یک فرهنگ پیچیده و در حد یک تمدن می شود. به حسب ظاهر ممکن است در آن جامعه مسجد و کلیسا هم باشد، ولی واقعا بستر، بستر بت پرستی است. مثلا مسجد را کنار میکده می گذارند و می گویند که اختیار با خودت است؛ هر کدام را که می خواهی برو. معنی این کار این است که مسجد و میکده، یکی هستند؛ این که فرهنگ خدا پرستی نیست؛ در فرهنگ بت پرستی است که مسجد و میکده یکی است. معنی این کار این است که هیچ کدام این دو مهم نیستند؛ خودت را بپرست.
این ها در دل آن فرهنگ پیچیده توانستند بلند شوند و خدا پرستی کنند. گاهی بستر اجتماعی مثل یک فضای مغناطیسی می ماند که اگر یک لباس آهنی تن آدم بکنند دیگر نمی تواند تکان بخورد. این ها در این فضا خودشان را جدا کردند. «فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً»(کهف/14) الهی جز الله نیست و همه این هایی که شما می گویید، دستشان خالی است و مثل خود ما هستند. «لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً»(کهف/14) ما غیر از او را صدا نمی زنیم و عبادت نمی کنیم. رب ما همان رب هستی است و بقیه هم همه مخلوق و عبد هستند و ما فقط او را عبادت می کنیم. «لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً» اگر هم کسی غیر از خدا را رب بگیرد، حرف گزافی زده است. همه این هایی که در طول تاریخ دم از دنیا پرستی می زدند، جز یک مشت حرف گزاف تحویل بشر نداده اند.
در ادامه می فرمایند اصحاب کهف گفتند «هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً»(کهف/15) این قوم، غیر از خدا را می پرستند و دنبال جلوه های دنیا و نفس و شیطان هستند و هیچ حرف روشنی هم در این زمینه ندارند. واقعا تمام ادیانی که در مقابل انبیاء بوده اند و آخر حرفشان هم پرستش غیر خدا و بت پرستی به اشکال مختلف است، هیچ حرف درست و روشنی ندارند؛ بر خلاف انبیاء که «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ»(حدید/25) حرف های خیلی روشنی می زدند، آن ها هیچ حرف روشنی ندارند. «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى  عَلَى اللَّهِ كَذِباً»(انعام/21) در عالم خیلی ظلم ها می شود، ولی بدترین ظلم این است که آدم به خدا دروغ ببندد و در مقابل خدا، خدایی قرار بدهد و دین درست کند.
بنابراین قدم اول، عبور از جلوه های دنیاست. «إِذْ قامُوا فَقالُوا» (کهف/14)ما برای این قیام و به پا خاستن در راه خدای متعال باید از خیلی از تعلقات بگذریم. این ها از این تعلقات عبور کردند و ما هم برایشان یک کهفی قرار دادیم. «فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ»(کهف/16) خدای متعال به آن ها فرمود به کهف پناه ببرید. «يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ»(کهف/16) خدای متعال رحمت خودش را بر شما گسترش می دهد «وَ يُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرفَقاً»(کهف/16)  و امور شما را به سوی رفق سوق می دهد و مشکلاتتان را حل می کند. شما از سر سفره آن ها برخیزید و به کهف بروید، مشکلتان حل می شود. البته این کار و این قطع تعلق خیلی سخت است.
بعد می فرماید وقتی این ها از خواب بیدار شدند، متوجه نبودند که چه اتفاقی افتاده و چقدر خوابیده اند؛ به هم گفتند برویم یک غذایی تهیه کنیم و بیاییم، منتها مواظب باشیم که این ها متوجه ما نشوند؛ چون اگر متوجه بشوند یا ما را رجم می کنند یا برمان می گردانند به ملت خودشان. مؤمنی که از دستگاه دنیا جدا می شود، اگر هم یک جایی لازم شد برود و یک سری به دنیا بزند، باید جوری برود که گرفتار دنیا نشود. اگر گرفتار دنیا بشود، یا رجمش می کنند و یا او را به دین خودشان برمی گردانند. «إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعيدُوكُمْ في  مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً»(کهف/20) آدمی که جدا شد، دیگر نباید برگردد و با آن ها قاطی بشود.
خلاصه ما باید از دستگاه شیطان جدا بشویم. «أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ»(حدید/20) شیطان نقشه های فراوانی برای ما دارد و ما را به لعب و لهو و زینت و تفاخر و تکاثر می کشاند؛ ما باید از این نقشه ها جدا بشویم و وقتی هم جدا شدیم باید به یک پناهگاهی رو بیاوریم و مواظب باشیم دیگر با آن ها آمیخته نشویم. اگر آمیخته با اهل دنیا بشوید، شما را به دین خودشان برمی گردانند. پس وقتی مؤمن وارد کهف شد، باید جوری راه برود که دست آن ها به او نرسد.
 

تطبیق جریان اصحاب کهف در امت نبی اکرم

در زمان امام حسین هم در امت نبی اکرم یک اتفاقاتی افتاده بود و یک جریانی پیدا شده بود و مسیر دین را تغییر داده و تبدیل به دنیا پرستی کرده بود؛ بنی امیه یک امپراتوری مادی راه انداخته بود. اولین کاری که باید مؤمنین می کردند این بود که از این فضا فاصله بگیرند و خودشان را نجات بدهند و بعد به سمت کهف و پناهگاه حرکت کنند؛ وقتی هم وارد این کهف شدند، باید مواظب باشند که جوری با این ها مراوده نکنند که دستشان به ایشان برسد.
سحره فرعون از کسانی بودند که نگذاشتند دست فرعون بهشان برسد. این ها بعد از این که ایمان آوردند، جوری حرکت کردند که وقتی فرعون تهدیدشان کرد و گفت شما را عذاب می کنم، گفتند تو کاری نمی توانی انجام بدهی «إِنَّما تَقْضي  هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا»(طه/72) دست تو فقط در دنیا باز است و ما هم که از عالم دنیا بیرون رفتیم. لذا آدم باید جوری زندگی کند که دست شیطان بهش نرسد. اگر دامنت را دست شیطان دادی دیگر رهایت نمی کند. وقتی به امام حسین پناه بردی، جوری با او زندگی کن که دیگر تهدید و تطمیع دشمن نتواند به دل شما راه پیدا کند. این پیام داستان اصحاب کهف است.
چند آیه بعد خدای متعال به پیامبرش می فرماید «وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ»(کهف/28) خدای متعال یارانی را برای پیامبر فرستاده است که همیشه صبح و شب پروردگارشان را می خوانند و زندگیشان توجه به حضرت حق است. «يُريدُونَ وَجْهَهُ»(کهف/28) این ها دیگر دنبال دنیا و جلوه های دنیا نیستند، بلکه دنبال وجه الله اند. بنابراین وقتی انسان با پیامبر همراه بشود، به نقطه ای می رسد که دنبال رضایت خدای متعال می رود. ببینید ما در دنیا زندگی می کنیم و نمی توانیم از آن خارج شویم، ولی وقتی همراه پیامبر بشویم، به نقطه ای می رسیم که «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»(بقره/115) به هر طرف که نگاه می کند، جلوه خدا را می بیند و دیگر با مخلوقات سر و کار ندارد.
در ادامه می فرماید «وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُريدُ زينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا»(کهف/28) این طور نشود که توجهت را از خدا برداری و دنبال زینت های دنیا باشی. ببینید پیامبر که دنبال زینت دنیا نمی رود؛ کلید همه خزائن الهی را برای ایشان آورده اند و ایشان رد کرده اند؛ این پیامبر که دنبال زینت دنیا نیست. نکته این است که یک جریانی اطراف پیامبر وجود دارد که اگر جلوه های دنیایی باشد، کنار پیامبر باقی می مانند و اگر این جلوه ها نباشد، مسیرشان را جدا می کنند. یعنی یک عده ای هستند که اگر اموال دنیا گرایان را ببینند، مثل اطرافیان حضرت موسی می گویند «يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ»(قصص/79) ببینید قارون که از ما جدا شده چه دنیایی دارد. پیامبر گرامی اسلام برای این که این عده همراه بشوند، ممکن است از خدای متعال این زینت ها را درخواست کند؛ برای همین خداوند می فرماید که دین تو این گونه جلو نمی رود. حافظه ای که با کندر بیاید با ماست می رود؛ این هایی که به خاطر دنیا می آیند، به خاطر دنیا هم پراکنده می شوند.
قرآن از قول منافقان مدینه می فرماید «لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا»(منافقون/7) منافقین به هم می گفتند شما چرا امکاناتتان را دور و بر پیامبر قرار داده اید تا پیامبر با امکانات شما یار جمع کند؟ شما امکاناتتان را جمع کنید تا مردم از دور ایشان پراکنده بشوند؛ این که این مردم دور پیامبر جمع شده اند به خاطر امکانات شماست.
خدای متعال در جواب این ها می فرماید «وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَفْقَهُونَ»(منافقون/7)  این چیزی که دست شماست، خزائنش دست خداست و دست پیامبر هم در آن خزائن بی منتهاست. اگر قرار بود با این امکانات، امت پیامبر درست بشود که خدای متعال این امکانات را دور و بر پیامبر می ریخت. اصلا مسیر امت سازی پیامبر یک مسیر دیگری است و این طور نیست که با پول و امکانات درست بشود. پس آيه «وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُريدُ زينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا»(کهف/28) یعنی یک عده ای دور و بر شما هستند و با شما رشد کرده اند؛ شما حواست به همین ها باشد. نگران کسانی که به خاطر دنیا می آیند نباش. کار امت سازی شما با امکانات مادی درست نمی شود. کل امکانات اینها را هم ما جمع می کنیم. عرض کردیم «إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَيْها صَعيداً جُرُزاً»(کهف/8) اشاره به همین مطلب است. این دنیایی که وجود دارد، الان یک جلوه ای دارد، ولی در ادامه ما زمین را تبدیل به یک خاک صاف هموار می کنیم و کل بساط آن جلوه ها و دولت ها را جمع می کنیم. «وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ»(طه/131) آنچه که به پیامبر می دهند یک رزق دیگری است و بهتر است.
 

پناهگاه بودن امام حسین برای مومنین در امت نبی اکرم

سید الشهداء علیه السلام در مقابل این هجوم و جریان نفاقی که در دنیای اسلام شکل گرفت و به بنی امیه و یزید رسید، کهف امت اسلام هستند. یزید به اسم خلافت الهی، ماجرای عاشورا را رقم زد و بعد از دیدن سر مطهر سید الشهداء و خاندان اسیر ایشان، حرف آخر خودش را زد و گفت که همه حرف هایی که نبی اکرم فرمودند دروغ بود و ایشان با حکومت بازی می کردند و حالا هم حکومت دست به دست شده و قدرت به ما رسیده است. بعد هم اجدادش را صدا زد و گفت ای کاش بودید و می دیدید که من چطور انتقام بدر را گرفتم. یک همچین جریانی در امت اسلامی راه افتاده و حضرت در مقابل این جریان قیام کرده و کهف امت شده اند.
حقیقتا سید الشهداء پناه امت است. واقعا اگر ایشان به میدان نمی آمدند، ما از این فتنه سنگین، جان سالم به در نمی بردیم. این سید الشهداء هستند که کهف شده اند و حلقه اول کسانی هم که از دستگاه شیطنت شیطان و بنی امیه جدا شدند و به این کهف پناه آورده اند، همین اصحاب خاص حضرت هستند. حالا شما ببینید سید الشهداء پناهگاه خوبی بودند یا نه؟ کهفی که خدای متعال برای اصحاب کهف قرار داد مستحکم تر است یا کهفی که خدای متعال برای شهدا و اسرای کربلا قرار داد؟ ما هم همین طور هستیم و در پناه سید الشهداء قرار داریم. اگر هر کدام از ما یک قدم برداریم، می توانیم وارد این کهف بشویم. «إِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»(کهف/14) ما باید از سر سفره دنیا بلند شویم و به سید الشهداء روی بیاوریم تا ایشان ما را به سلامت از این جلوه های دنیا عبور بدهند.
«بَذَلَ مُهْجَتَهُ  فِيكَ  لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ» حضرت خون خودشان را در این مسیر داده اند که دست ما را بگیرند و ما را از این بساط حیرت و ضلالت نجات بدهند. ما اگر واقعا بخواهیم نجات پیدا کنیم باید در این کهف بمانیم و از آن خارج نشویم. «إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعيدُوكُمْ في مِلَّتِهِمْ»(کهف/20)اگر از این کهف بیرون رفتیم، دشمن ما، یا ما را رجم می کند، یا ما را برمی گرداند به آیین خودشان. ما تا زمانی که در کهف امام حسین هستیم، از دست دشمن در امانیم و دست آن ها به ما نمی رسد. السلام علیک یا اباعبدالله...
 
متن بالا سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 27 مرداد ماه 1400 است، که به مناسبت ماه محرم در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ایراد فرمودند. 

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث