پیرامون عدل الهی
۰۶ بهمن ۱۳۹۳ 0معناى لغوی عدل
معناى لغوى عدل، جاى گرفتن هر چيز در جاى شايسته و بايسته خود است. اين معنا در كلّ جهان آفرينش حكم فرماست. حديث پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز بر اين معنا اشارت دارد كه فرموده است: «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّمواتُ وَالْأَرْضُ» «1» به عدالت، آسمانها و زمين بر پاست. به عنوان مثال، اگر تعادل نيروى جاذبه و گريز از مركز كره زمين، از ميان رَوَد و يكى بر ديگرى چيره شود، زمين بهسوى خورشيد جذب و نابود مىشود يا از مدار خود بيرون مىرود و در فضاى بيكران، سرگردان و نابود مىگردد.
معنای اصطلاحی عدل
معناى اصطلاحى عدل، مراعات حقوق ديگران است كه نقطه برابر آن، ظلم است؛ يعنى حق ديگران را پايمال كردن. در رعايت عدل بايد استحقاقها و اولويّتها در نظر گرفته شود و هر صاحب حقى به آنچه حق و شايسته اوست، برسد. اگر استحقاقها و اولويتها مساوى باشند، مراعات عدالت به اين است كه پاداش آنها مساوى باشد و اگر استحقاقها و اولويتها متفاوت باشند، عدالت با پاداش متفاوت آنها حاصل مىشود. براى مثال، رعايت عدالت ميان دانشآموزان يك كلاس به اين نيست كه در آزمون به همه آنان نمرهاى مساوى داده شود، عدالت ميان دو نفر كارگر به اين نيست كه به هر دو مزدى مساوى پرداخت شود، بلكه عدالت به اين است كه به هر دانشآموزى به اندازه معلوماتش، نمره و به هر كارگرى به مقدار كار و زحمتش، مزد داده شود.
عدالت خداوند در سه مرحله «تكوين»، «تشريع» و «جزا» جريان دارد. خداوند، هم در تكوين و آفرينش اشيا، استحقاق و ظرفيت آنها را مراعات نموده، هم در تشريع و قانونگذارى، تاب و توان افراد را لحاظ مىكند و هم در جزا، آنچه را سزاى نيك و بد عمل افراد است به آنان مىدهد.
عدل در تكوين
خداوند، هر موجودى را در جاى شايسته و بايستهاش قرار داده و آن درجه از وجود و كمال را كه استحقاق دريافتش را داشته، به او عطا كرده است. در آياتى از قرآن مجيد به آفرينش جهان، براساس عدل اشاره شده است. از آن جمله است آيه زير: «وَالسَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْميزانَ» و آسمان را برافراشت و ميزان را قرار داد.
ميان آفرينش اشيا و خلقتِ ويژه آنها، انفكاكى نيست و هر چيزى خلقت و آفرينشى ويژه دارد كه خداوند، همان خلقت را به آن عطا كرده است: «رَبُّنَا الَّذى اعْطى كُلَّ شَىْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» «1» پروردگار ما كسى است كه به هر چيزى آفرينش ويژه همان را داده و سپس آن را هدايت نموده است. خداوند در آيهاى ديگر، در تمثيلى بر اين حقيقت اشاره كرده و فرموده است: «انْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ اوْدِيَةٌ بِقَدَرِها» «2» از آسمان آبى فرود آورد و رودخانههايى به قدر ظرفيتشان جارى شدند.
بنابراين، خداوند در مرحله تكوين، هر موجودى را به اندازه ظرفيت و استعدادش، از بركت «وجود» برخوردار كرده است. رحمت الهى و فيض وجود از ناحيه او سرازير است و هر موجودى با توجه به ظرفيت خود از آن بهره مىگيرد.
عدل در تشريع
خداوند در قانونگذارى و اوامر و نواهى خويش نيز، عدالت را ارج نهاده و بيش از تاب و توان افراد بر آنان تكليفى ننهاده است؛ «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً الَّا وُسْعَها» «3»
خدا بر هيچ كس مگر به قدر توانايى او تكليف نمىكند. در زير، شمارى از نمودهاى عدالت الهى در تشريع را برشمرده ايم:
1- خداوند تكليف را از نابالغان و ديوانگان برداشته است؛ زيرا آنان توان بدنى يا عقلانى انجام تكاليف را ندارند.
2- برخى چيزهاى حرام را در حالت اضطرار و ناچارى، روا شمرده است؛ چنان كه در حديثى از رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله نقل است: «رُفِعَ عَنْ امَّتى تِسْعَةٌ ... وَ مَا اضْطُرُّوا الَيْهِ» «1» از امّت من نُه چيز برداشته شده است ... و [يكى از آنها] چيزهايى است كه بدان اضطرار يابند.
يعنى خداوند، مكلّفان را براى برخى كارهاى حرام، كه از روى اضطرار انجام گيرد، كيفر نمى دهد.
3- خداوند، تكليفى بيش از توان مكلّفان وضع نكرده است؛ مثلًا وجوب روزه را از بيمار، غسل و وضو را از كسى كه آب برايش زيان دارد، نماز ايستاده را از كسى كه توان انجام آن را ندارد، برداشته است: «وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِى الدّينِ مِنْ حَرَجٍ» «2» و در دين كارى سخت بر شما ننهاده است. به عبارت ديگر، خداوند، همه افراد را به تكليفى در حدّ توانشان موظف نموده و بر كسى كه توان بيشترى داشته، تكليف بيشترى قرار داده است. اگر تفاوتى در بخشى از تكاليف، ميان افراد مشاهده مىشود، به دليل مراعات توان، موقعيّت و شرايط خاص مكلّفان است؛ براى نمونه، افراد مستطيع و توانمند را به انجام حج، اداى خمس و زكات و انفاق مكلف كرده و اين تكاليف را از ديگران برداشته است.
عدل در جزا
خداوند در روز قيامت با رسيدگى به كردار بندگان، افراد شايسته را پاداش نيك مىدهد و گنهكاران را به كيفر مىرساند و در اين پاداش و كيفر نيز ظلمى نيست؛ زيرا هر چه بدانان مىرسد، بازتاب كار خود آنان است و سزاوار آن بودهاند؛ ستم آنجاست كه كسى كيفرى ببيند كه سزاى او نيست. اگر خداوند، مؤمنى را بيهوده به دوزخ ببرد، ستم است، درحالى كه او مىفرمايد: «افَنَجْعَلُ الْمُسْلِمينَ كَالُمجرِمينَ» «1» آيا مؤمنان را همچون مجرمان قرار مىدهيم؟! همچنين مىفرمايد: «امْ نَجْعَلُ الْمُتَّقينَ كَالْفُجَّارِ» «2»آيا [مىپندارى] پرهيزگاران را همچون بدكاران قرار خواهيم داد؟!
پاداش هر كس به اندازه عمل و اخلاص اوست و كيفر هر كس به اندازه نافرمانى اوست. قرآن درباره تفاوت مجاهدان و ديگر كسان مى فرمايد: «لا يَسْتَوِى الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ غَيرُ اولِى الضَّرَرِ وَالُمجاهِدُونَ فى سَبيلِ اللَّهِبِامْوالِهِمْ وَ انْفُسِهِمْ، فَضَّلَ اللَّهُ الُمجاهِدينَ بِامْوالِهِمْ وَ انْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدينَ دَرَجَةً» «3»مؤمنان خانهنشين- كه زيان ديده نيستند- با آن مجاهدانى كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد مىكنند، يكسان نيستند. خداوند كسانى را كه با مال و جانشان جهاد مىكنند، به درجهاى بر خانه نشينان برترى بخشيده است. همچنين، درباره تفاوت كسانى كه در غربت اسلام و كمى تعداد مسلمانان به يارى اسلام برخاسته و جهاد و انفاق كردهاند و كسانى كه در حال غلبه و قدرت اسلام، به جهاد و انفاق پرداختهاند، مىفرمايد: «لا يَسْتَوى مِنْكُمْ مَنْ انْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ اولئِكَ اعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذينَ انْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا» «1» كسانى از شما كه پيشاز فتح [مكّه] انفاق و جهاد كردهاند، [با ديگران] يكسان نيستند. آنان از حيث درجه بزرگتر از كسانىاند كه پس [از فتح] به جهاد و انفاق پرداخته اند.
قرآن بطور كلى مى فرمايد: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ» «2» پس، هر كس هموزن ذرّهاى، نيكى كرده باشد [پاداش] آن را خواهد ديد و هر كس هموزن ذرهاى، بدى كرده باشد [كيفر] آن را خواهد ديد.
بنابراين، در مقام جزاى اعمال، خداوند به بندگان ستمى روا نمىدارد و آنچه بهعنوان پاداش و كيفر در نظر گرفته، عدل است، بلكه بالاتر از اين، به نيكان بيش از آنچه سزاى آنهاست پاداش مىدهد و اين بالاتر از عدل- يعنى فضل- است: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ امْثالِها» «3» هر كس كار نيكى كند، براى او ده برابر پاداش است.
و كيفر زشتكاران را به اندازه گناهشان قرار داده و فرموده است: «وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى الاّ مِثْلَها» «4» و هر كس گناهى انجام دهد، تنها همانند آن جزا داده مىشود.
افزون بر اين، خداوند نسبت به زشتكاران نيز با لطف و مرحمت رفتار مىكند و عذاب آنان را كمتر از كيفر عادلانه قرار مىدهد: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبما كَسَبَتْ ايْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ» «1» هرگاه مصيبتى به شما رسد، به دليل اعمالى است كه انجام دادهايد، و بسيارى را نيز مىبخشايد.
در روايتى از امام صادق عليه السلام نقل است كه فرمود: «وَ ما يَعْفُوا اللَّهُ أَكْثَرُ مِمَّا يُؤاخِذُ بِهِ» «2» آنچه خداوند از آن مىگذرد، بيش از آن است كه مؤاخذه مىكند.
منبع: مبدء و معاد, جمعی از نویسندگان, از مجموعه آثار پژوهشکده تحقیقات اسلامی(زمزم 5)