جایگاه عدالت در حیات انسان
۰۸ بهمن ۱۳۹۵ 0وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ(نساء،58)
هنگامى كه ميان مردم داورى مى كنيد، به عدالت داورى كنيد
عدالت از منظر قرآن
در بررسی كه در قرآن می كنیم، سبک عادلانه آنرا در همه موضوعات مشاهده مینمائیم و انصاف و عدالت و بیطرفی و داوری منصفانه در تمام برنامههای آن را مشاهده می کنیم . به طـــور مثال، قرآن وقتی میخواهد مشروبات الكلی و خمر را تحریم كند، قبلاً به منافع (اقتصادی كه از راه شراب سازی و امثال آن بدست میآید و یا منافع طبی) آن اشاره می كند و سپس میفرماید:
«یسئلونك عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم كبیر و منافع للناس و اثمهما اكبر من نفعهما و ...» (بقره/219)؛ ای پیغمبر از تو از حكم شراب و قمار می پرسند. بگو در این دو كار گناه بزرگی است و سودهایی، ولـی زیان گناه آن بیش از منفعت آن می باشـــد.
و در جایی دیگر با توجه به تمام امتیازاتی كه مكتب اسلام دارد ، كتاب های آسمانی قبل از خود را نادیده نمی گیرد و میفرماید:
«و مصدقاً لمابین یدیه» (آل عمران/3)؛ كتاب های تورات و انجیل كه قبل از من بوده مورد قبول من است ،كه این خود دلیل دیگری از انصاف در قرآن و اسلام است.
آفرینش جهان هستی بر اساس عدالت
«و خلق الله السموات و الارض بالحق» (جاثیه/22)
باید دانست كه علاوه بر اینكه خلقت جهان هستی بر اساس عدل است، ایجاد قوانین و سنن و كلمات جهان هستی نیز بر پایه عدل و داد تحقق یافته است؛ چنانچه در آیه 115 سوره مباركه انعام میخوانیم كه: «و تمت كلمت ربك صدقاً و عدلاً لامبدل لكلماته و هو السمیع العلیم». عدالت به حـد كمال رسید و هیچ كس تبدیل و تغییر آن كلمات نتواند كرد و او خدای شنـوا و دانا (به گفتار و كردار خلق) است. در این آیه سخن از اتمام كلمه حق براساس صدق (راستی) و عدل (اعتدال و برابری) است و در آن تردیدی و تبدیلی نیست و نیز در فرمایشی از پیامبر معظم اسلام (ص) آمده است كه: "بالعدل و قامت السموات و الارض"، یعنی آسمانها و زمین (یا به طور كلی هستی) بر اساس عدالت استوار شده است. در این نگاه نیز عدل اساس خلقت و آفرینش است و آفرینش بدون آن معنا ندارد.
از منظر قرآن، عدل به مثابه صفت و ملكه انسانی و اجتماعی ریشه در فطرت انسانها دارد؛ بدین معنا كه در نهاد آدمی و در اساس خلقت او گرایش به عدالت و عدالتخواهی، تنفر از ظلم و ستم و بیعدالتی و تبعیض وجود دارد
از منظر قرآن، عدل به مثابه صفت و ملكه انسانی و اجتماعی ریشه در فطرت انسانها دارد؛ بدین معنا كه در نهاد آدمی و در اساس خلقت او گرایش به عدالت و عدالتخواهی، تنفر از ظلم و ستم و بیعدالتی و تبعیض وجود دارد و این حقیقتی است كه انسان آنرا در ذات خود یافته و فطرتش بدان حكم می كند؛ هر چند كه سرگرم شدن به اسباب ظاهری و امور دنیوی او را غافل ساخته باشد؛ لذا قرآن انسان را به چیزی خارج از وجود انسانی خود و عقل و فطرت او فرا نمیخواند و اگر به عدل فرا میخواند، آن چیزی است كه ریشه در وجود او دارد.عدالت ریشه در فطرت انسان دارد
چنانچه در آیه 90 از سوره مباركه نحل میخوانیم: «ان الله یامر بالعدل والاحسان»؛ همانا خداوند فرمان به عدل و احسان میدهد. و نیز در ادامه مطلب در جایی دیگر آمده است: «فالهمها فجورها و تقویها» (شمس/8)؛ كه ما آشنایی با خوبیها و بدیها را به طور فطری در انسان قرار دادیم.
بنابراین عدالت از جمله مواردی است كه نه تنها در وجود آدمی قرار دارد بلكه انسان آن را فطرتاً دوست دارد، به طوریكه حتی ستمگران برای ظلم خود دست به توجیه میزنند و سعی می كنند آن را عادلانه جلوه دهند.
آیات 7 و 8 سوره مباركه انفطار كه در آن سخن از تحقق عدل و اعتدال در وجود آدمی به میان آمده است، قبل ذكر است:«الذی خلقت فسواك فعدلك فی ای صوره ماشاء ركبك»؛ پروردگاری كه تو را آفریده، پس تو را در سواء و تسویه قرار داد و آنگاه اعتدال و عدالت را در وجود تو محقق ساخت و در هر صورتی كه خواست تركیبت داد.
یعنی تو را در آفرینش و خلقت اساساً و ذاتاً در سواء و اعتدال قرار داده است، بنابراین چون عدالت ریشه در فطرت انسانی دارد، باعث ثبات و آرامش است و از آنجایی كه آدمی همواره به دنبال آرامش (عدم تغییر) می باشد، پس عدالت آرامـــش بخش است.
استقرار عدالت یكی از مهمترین اهداف انبیاء الهی
«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الكتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و...» همانا ما پیغمبران خود را با ادله و معجزات (به حق) فرستادیم و برایشان كتاب و میزان (عدل) نازل كردیم تا مردم به عدالت قیام كنند.
جامعهای عادل هم نیاز به قدرت معنوی دارد و هم قدرت مادی كه در آیه فوق به هر دو قدرت اشاره شده است؛ "بینات و كتاب و میزان" هر یك قدرت و پشتوانه معنویی برای استقرار عدل است و جمله «وانزلنا الحدید» كه در دنباله آیه است اشاره به قدرت مادی دارد كه متخلفان بدانند كه هرگاه لجاجت و كارشكنی كنند، با قدرت پاسخ خواهند دید ؛ بنابراین هدف و وظیفه انبیاء آن است كه چنان ایمان به خدا و معاد را در مردم زنده كنند و چنان اخلاق و طرز تفكر الهی را در تاروپود فرد و جامعه بوجود آورند كه خود مردم به عدالت برخیزند و جامعه عادلی را تشكیل دهند. در نتیجه استقرار عــدالت اجتماعی یكی از مهمترین اهداف انبیاء الهی بوده است.
از منظر پیشوایان معصوم ما ( علیهم السلام ) نیز عدالت ضرورتی است كه بقای جامعه منوط به آن است و بدون تحقق آن جامعه باقی نخواهد ماند
اسلام مكتب عدل و اعتدال است و امت اسلام كه امت میانه و وسط است، نظام آن عادلانه است. اگر از علم طرفداری می كند، از عمل هم پیشتیبانی می كند و اگر فرمان به توكل به خدا را می دهد، دستور فعالیت و تلاش هم می دهد و ... . بنابراین در جامعهای كه بر اساس دستورات اسلامی بنا شده است، میبینیم كه تمام پستهای حساس بر عهده افراد عادل است و از مرجع تقلید گرفته تا قاضی و شاهد و منشی، همه و همه باید در هر مرحلهای عادلانه بگویند و بنویسند. بدان جهت است که اسلام اهمیت خاصی به عدالت داده و آنرا در تاروپود جامعه و در مسائل حقوقی و اجتماعی و خانوادگی و اقتصادی شرط اساسی دانسته. از منظر پیشوایان معصوم ما ( علیهم السلام ) نیز عدالت ضرورتی است كه بقای جامعه منوط به آن است و بدون تحقق آن جامعه باقی نخواهد ماند. امام صادق (علیه السلام)در حدیثی، از عدالت به عنوان یكی از مواردی كه مــردم به آن محتاج هستند یاد میكند،اهمیت عدالت در اسلام و جامعه اسلامی
"ثلاثه اشیاء یحتاج الناس طراً الیها: الأمن و العدل و الخصب"؛ سه چیز است كه مردم واقعاً به آن نیاز دارند و برای آنها ضروری است: امنیت، عدالت، وسعت و فراوانی.
پیامبر عظیم الشان اســلام در خصوص اهمیت عــدالت میفرمایند:
"عدل ساعه خیر من عباده سبعین سنه قیام لیلها و صیام نهارها"
یك ساعت عدالت از هفتاد سال عبادتی كه روزهای آن روزه و شبهای آن احیا داشته باشید،بهتر است. واژه های قرآنی در مورد عـدل
در قرآن برای بیان عدالت از اصطلاحاتی استفاده شده از جمله :
عــدل: مقابل بیداد / مقابل جـور / مقابل ظلم / داوری به حـق
میزان: ترازو / آلتی كه اشیاء را با آن می سنجند و وزن میكنند
عادل: راست / درست / مستقیم / میزان
قسط: عدل و داد به پا نمودن قاضی: حـكم عادلانه کردن
نهایت آنکه:
قرآن كتابی است آسمانی،كه دستورات زندگی و چگونه زیستن برای سعادت دنیا و آخرت در آن نهفته است و عدالت كه یكی از مفاهیم با ارزش این كتاب می باشد، از آغاز خلقت تا ابد جایگاه ارزشی خود را نزد بشر حفظ كرده است و دقیقاً به خاطر ذات عدالتخواهانه آدمی كه ریشه در صفات پروردگار دارد، انبیاء الهی مبعوث شدند كه آدم سرگشته را به راه حق و برقراری عدل كه یكی از اصول اعتقادی و اصلیترین اهداف پیامبران بود، بازگردانند. و از سوی دیگر این کتاب هدایت توجه به عدالت را در حکم کردن بر افرادی که در مقام بیان حکم قرار می گیرند ، لازم دانسته است .
وحضرت حق ، به سبب اهمیت عدالت و بررسی آن در جهت پیی بردن به توازن، تعادل و تناسب خلقت جهان و نیز پیبردن به صفت حق تعالی جهت شناخت هر چه بیشتر ذات پاكش، بارها به این مطلب تأكید کرده است.
نویسنده: محمدرضا حیدریان