امامت امام مهدى در احادیث
۲۱ بهمن ۱۳۹۳ 0 اهل بیت علیهم السلامنامهاى امام : 1
امام باقر عليه السلام ـ در پاسخ به پرسش ثمالى از علت نامگذارى آن حضرت به قائم ـ فرمود :
لَمّا قُتِلَ جَدّي الحسينُ صلَّى اللّه ُ علَيهِ ، ضَجّتِ المَلائكةُ إلَى اللّه ِ عزّ و جلّ بالبُكاءِ و النَّحيبِ و قالُوا :
إلهَنا و سيّدنَا ! أ تَغْفُلُ عَمَّن قَتلَ صَفْوتَكَ و ابنَ صَفْوتِكَ و خِيَرتَكَ مِن خَلْقِكَ ؟!
فأوحَى اللّه ُ عزّ و جلّ إلَيهِم : قَرّوا ؛ مَلائكتي !
فَوَ عِزّتي و جلالي ، لَأنتقِمَنَّ مِنهُم ، و لو بعدَ حينٍ .
ثُمّ كَشفَ اللّه ُ عزّ و جلّ عَنِ الأئمّةِ مِن وُلدِ الحسينِ عليه السلام للملائكةِ ، فسُرَّتِ الملائكةُ بذلكَ .
فإذا أحدُهُم قائمٌ يُصلّي .
فقالَ اللّه ُ عزّ و جلّ : بذلكَ القائمِ أنتَقِمُ مِنهُم .
چون جدّم حسين عليه السلام كشته شد ، فرشتگان با گريه و فغان به درگاه خداوند عزّ و جلّ فرياد برآوردند كه :
اى خداى و سرور ما ! آيا از كسانى كه برگزيده تو و فرزند برگزيده تو و بهترين آفريده تو را مى كشند چشم مى پوشى ؟!
خداوند عزّ و جلّ به آنان وحى فرمود كه : فرشتگان من ! آرام گيريد ؛
به عزّت و جلالم سوگند ، از آنان انتقام خواهم گرفت ، گر چه به طول انجامد .
آن گاه خداوند عزّ و جلّ امامانِ نسل حسين عليه السلام را به فرشتگان نشان داد و فرشتگان بدان شادمان گشتند .
در ميان آنان يكى ايستاده بود و نماز مى خواند.
خداوند فرمود: با اين قائم ( ايستاده ) از آنان انتقام مى كشم .
( بحار الأنوار : ۵۱ / ۲۸ / ۱ )
امام باقر عليه السلام ـ درباره آيه « هر كه به ستم كشته شود ، به ولىّ او قدرتى داده ايم ··· همانا او پيروزمند است . » ( الإسراء : ۳۳ ) ـ فرمود :
سمَّى اللّه ُ المهديَّ « المنصورَ » ؛
كما سمَّى أحمدَ و محمّد و محمود و كما سَمّى عيسَى المسيحَ عليه السلام .
خداوند مهدى را « منصور ( پيروزمند) » ناميد ؛
همچنان كه [ پيامبر را ] احمد و محمّد و محمود ناميد و همچنان كه عيسى را مسيح نامگذارى كرد.
( بحار الأنوار: ۵۱/۳۰/۸ )
امام صادق عليه السلام ـ آن گاه كه از علت نامگذارى قائم به مهدى پرسيده شد ـ فرمود :
لِأنّه يَهدي إلى كلِّ أمرٍ خَفيٍّ .
چون او به هر امر نهانى رهنمون مى شود.
( الغيبة للطوسي : ۴۷۱ / ۴۸۹ )
تصريح به امامت آن حضرت :2
امام عسكرى عليه السلام ـ در پاسخ به پرسش از حجّت و امام بعد از ايشان ـ فرمود :
ابْنِي محمّدٌ ، و هُو الإمامُ و الحُجّةُ بَعدي.
مَن ماتَ و لَم يَعرفْهُ ، ماتَ مِيتةً جاهليّةً .
أمَا إنّ لَه غَيبةً - يَحارُ فيها الجاهلونَ و يَهْلِكُ فيها المُبطِلونَ و يَكْذِبُ فيها الوَقّاتونَ - ثُمّ يَخرُجُ ؛
فكَأنّي أنظُرُ إلَى الأعْلامِ البِيضِ تَخْفِقُ فوقَ رأسِهِ بِنَجفِ الكوفةِ
فرزندم محمّد ، اوست امام و حجّت پس از من .
هر كه بميرد و او را نشناسد ، به مرگ جاهلى مرده است .
بدانيد كه او را غيبتى است كه پس از آن ظهور مى كند ؛
غيبتى كه جاهلان در آن سرگشته مى شوند و باطل گرايان به نابودى مى افتند و كسانى به دروغ [ براى ظهور او ] زمان تعيين مى كنند.
گويى پرچمهاى سفيدى را مى بينم كه در نجفِ كوفه بر فراز سر او در اهتزازند.
( بحار الأنوار : ۵۱ / ۱۶۰ / ۷ )
بشارت به امام مهدى عليه السلام :3
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
أبْشِري يا فاطمةُ ، فإنّ المهديَّ منكِ .
بشارت باد تو را اى فاطمه كه مهدى از توست.
( كنز العمّال : ۳۴۲۰۸ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
أبشِروا بالمهديِّ ، رجُلٍ مِن قريشٍ مِن عِترتي ،
يخرُجُ فِي اخْتِلافٍ من النّاسِ و زَلْزالٍ ،
فيَمْلأُ الأرضَ قِسْطا و عَدلاً ، كما مُلِئتْ ظُلما و جَورا .
شما را بشارت باد به مهدى ، مردى قرشى از خاندان من ،
در روزگارى كه مردم گرفتار اختلاف و تزلزل هستند قيام مى كند
و زمين را همچنان كه از جور و ستم پر شده ، از عدل و داد آكنده مى سازد .
( كنز العمّال : ۳۸۶۵۳ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
المهديُّ رجُلٌ مِن وُلْدي ، وجهُهُ كالكَوكبِ الدُّرّيِّ .
مهدى مردى از فرزندان من است و چهره اش چون ستاره درخشان .
( كنز العمّال : ۳۸۶۶۶ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
يَلي رجُلٌ مِن أهلِ بيتي يُواطِئُ اسمُه اسمِي.
لَو لَم يَبْقَ مِن الدُّنيا إلاّ يَومٌ ، لَطوَّلَ اللّه ُ ذلكَ اليومَ حتّى يَليَ .
مردى از خاندان من حكومت خواهد كرد كه نامش با نام من يكى است .
اگر از دنيا جز يك روز نمانده باشد ، خداوند آن روز را دراز مى گرداند تا او حكومت را به دست گيرد .
( كنز العمّال : ۳۸۶۶۱ )
امام على عليه السلام :
المهديُّ ، رجُلٌ مِنّا، مِن وُلدِ فاطمةَ
مهدى ، مردى از ماست ، از نسل فاطمه.
( كنز العمّال : ۳۹۶۷۵ )
امام على عليه السلام :
بمَهديِّنا ، تُقطَعُ الحُجَجُ .
فهُو خاتِمُ الأئمّةِ و مُنْقِذُ الاُمّةِ ، و مُنْتَهَى النُّورِ .
با مهدىِ ما، حجّت ها تمام مى شود.
او پايان بخش امامان و نجات بخش امّت و نور آخرين است.
( نهج السعادة : ۱ / ۴۷۲ )
امام باقر عليه السلام :
فإذا خَرجَ ، أسْندَ ظَهْرَهُ إلَى الكعبةِ و اجْتَمعَ إليه ثلاثُ مائةٍ و ثلاثةَ عَشَرَ رجُلاً .
فأوّلُ ما يَنطِقُ بهِ هذهِ الآيةُ : « بَقِيّةُ اللّه ِ خيرٌ لكم ، إنْ كُنتم مؤمنين . »
ثُمّ يقولُ : أنا بَقِيّةُ اللّه ِ و حُجّتُهُ و خليفتُهُ علَيكُم .
فلا يُسَلِّمُ إلَيهِ مُسَلِّمٌ ، إلاّ قالَ : السّلامُ عليكَ يا بَقِيّةَ اللّه ِ في أرضِهِ .
هرگاه قيام كند ، به كعبه تكيه مى دهد و سيصد و سيزده مرد بر گردش حلقه مى زنند .
نخستين سخنى كه مى گويد اين آيه است : « بقيّة اللّه براى شما بهتر است ، اگر ايمان داشته باشيد . » ( هود : ۸۶ )
آن گاه مى فرمايد : من بقيّة اللّه هستم و حجّت و جانشين خدا بر شما .
هيچ درود فرستنده اى به او درود نمى فرستد ، مگر چنين : درود بر تو اى باقيمانده خدا در زمين او .
( نور الثقلين : ۲ / ۳۹۲ / ۱۹۴ )
مهدى عليه السلام ، بقيّة اللّه در زمين است :4
امام على عليه السلام ـ درباره امام مهدى عليه السلام ـ فرمود :
قد لَبِسَ للحِكمةِ جُنَّتَها و أخَذَها بجميعِ أدَبِها ، من الاقبالِ عَلَيها و المَعرفةِ بها و التَفرُّغ لها ،
··· بَقِيّةٌ مِن بقايا حُجّتِهِ ، خليفةٌ مِن خلائفِ أنبيائِهِ .
زره حكمت پوشيد و همه آداب آن را از ، روى آوردن به آن و شناخت آن و به چيزى جز آن نپرداختن ، رعايت كرد .
··· او باقي مانده اى از حجّت هاى خداست و خليفه اى از خلفاى انبياست .
( نهج البلاغة : الخطبة ۱۸۲ )
امام باقر عليه السلام :
فإذا خَرجَ ، أسْندَ ظَهْرَهُ إلَى الكعبةِ و اجْتَمعَ إليهِ ثلاثُمائةٍ و ثلاثةَ عَشَرَ رجُلاً
و أوّلُ ما يَنطِقُ بهِ ،هذهِ الآيةُ : « بَقِيّةُ اللّه ِ خيرٌ لكم ، إنْ كُنتم مؤمنين . »
ثُمّ يقولُ : أنا بَقِيّةُ اللّه ِ في أرضه و خليفتُهُ و حجّته علَيكُم .
فلا يُسَلِّمُ عليه مُسَلِّمٌ ، إلاّ قالَ : السّلامُ عليكَ يا بَقِيّةَ اللّه ِ في أرضِهِ .
هرگاه قيام كند، به كعبه تكيه مى دهد و سيصد و سيزده مرد بر گردش حلقه مى زنند .
نخستين سخنى كه مى گويد ، اين آيه است : « بقيّة اللّه براى شما بهتر است ، اگر ايمان داشته باشيد . » ( هود : ۸۶ )
آن گاه مى فرمايد : من بقيّة اللّه روى زمين هستم و جانشين و حجّت او بر شما .
آن گاه هر كس بخواهد به او سلام دهد ، چنين مى گويد : سلام بر تو اى باقيمانده خدا در زمين خدا.
( كمال الدين : ۳۳۱ / ۱۶ )
امام مهدى عليه السلام :
أنا بَقِيّةُ اللّه ِ في أرضِهِ و المُنْتقِمُ مِن أعدائِهِ .
من بقيّة اللّه ( باقيمانده حجّت هاى خدا ) در زمينم و از دشمنان او انتقام مى گيرم.
( كمال الدين : ۳۸۴ / ۱ )
قيامت برپا نمى شود ، تا مهدى عليه السلام ظهور كند :5
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
لا تَقومُ السّاعةُ ،حتّى تَمْتَلئَ الأرضُ ظُلما و عُدْوانا ؛
ثُمّ يخرُجُ رجُلٌ مِن عِترتي فيَملَؤُها قِسْطا و عَدلاً كما مُلِئتْ ظُلما و عُدْوانا .
قيامت بر پا نمى شود، تا زمانى كه زمين از ستم و دشمنى آكنده شود؛
آن گاه مردى از خاندان من قيام مى كند و زمين را همچنان كه از ظلم و جور آكنده شده از عدل و داد پر مى كند.
( كنز العمّال : ۳۸۶۹۱ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
لا تَقومُ السّاعةُ ، حتّى يَلِيَ رجُلٌ مِن أهلِ بَيتي يُواطئُ اسمُه اسمِي .
قيامت بر پا نمى شود، تا زمانى كه مردى از خاندان من كه همنام من است حكومت را به دست گيرد.
( كنز العمّال : ۳۸۶۹۲ )
مردى از خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله ، زمين را از داد مى آكند :6
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
لَو لَم يَبْقَ مِن الدَّهرِ إلاّ يَومٌ ، لَبعَثَ اللّه ُ تعالى رجُلاً مِن أهلِ بيتي يَملَؤها عَدلاً ، كما مُلِئتْ جَورا .
اگر از عمر دنيا فقط يك روز باقى مانده باشد، خداوند مردى از خاندان مرا بر مى انگيزد كه دنيا را پر از داد مى كند، همچنان كه از ستم پر شده است.
( كنز العمّال : ۳۸۶۷۵ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
سيكونُ بَعدي خُلَفاءُ و مِن بعدِ الخُلَفاءِ ، اُمَراءُ و مِن بعد الاُمَراء ، مُلوكٌ و مِن بعد المُلوكِ ، جَبابِرةٌ
ثمّ يَخرُجُ رجُلٌ مِن أهلِ بيتي يَملأُ الأرضَ عَدلاً ، كما مُلِئتْ جَورا .
بعد از من ، خلفايى خواهند بود و بعد از خلفا، اميرانى و بعد از اميران، شاهانى و بعد از شاهان ، جبّارانى
و سپس مردى از خاندان من قيام مى كند و زمين را از عدالت مى آكند، همچنان كه از ستم آكنده شده است.
( كنز العمّال : ۳۸۶۶۷ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
لَو لَم يَبْقَ مِن الدُّنيا إلاّ لَيلةٌ ، لَمَلَكَ فيها رجُلٌ مِن أهلِ بَيتي .
اگر از عمر دنيا جز يك شب نمانده باشد، در همان يك شب ، مردى از خاندان من به حكومت خواهد رسيد.
( كنز العمّال : ۳۸۶۸۳ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
لا تَقومُ السّاعةُ ، حتّى تَمْتَلئَ الأرضُ ظُلما و عُدْوانا .
ثُمّ يخرُجُ رجُلٌ مِن عِترتي فيَملَؤُها قِسْطا و عَدلاً كما مُلِئتْ ظُلما و عُدْوانا .
قيامت بر پا نمى شود ، تا زمانى كه زمين از ستم و دشمنى آكنده شود .
آن گاه مردى از خاندان من قيام مى كند و زمين را همچنان كه از ظلم و جور آكنده شده از عدل و داد پر مى كند .
( كنز العمّال : ۳۸۶۹۱ )
همنامى آن امام و پيامبر صلى الله عليه و آله :7
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
لا تَذهَبُ الدُّنيا و لا تَنْقَضي ، حتّى يملِكَ رجُلٌ مِن أهلِ بَيتي يُواطِئُ اسمُهُ اسمِي .
دنيا تمام نمى شود و به سر نمى آيد، تا مردى از خاندان من كه همنام من است حكومت را به دست گيرد.
( كنز العمّال : ۳۸۶۵۵ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
يَلي رجُلٌ مِن أهلِ بيتي يُواطِئُ اسمُه اسمِي .
لَو لَم يَبْقَ مِن الدُّنيا إلاّ يَومٌ ، لَطوَّلَ اللّه ُ ذلكَ اليومَ حتّى يَليَ
مردى از خاندان من حكومت خواهد كرد كه نامش با نام من يكى است.
اگر از دنيا جز يك روز نمانده باشد ، خداوند آن روز را دراز مى گرداند تا او حكومت را به دست گيرد.
( كنز العمّال : ۳۸۶۶۱ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
لَو لَم يَبْقَ مِن الدُّنيا إلاّ يَومٌ واحدٌ ، لَطوّلَ اللّه ُ ذلكَ اليومَ حتّى يَبعَثَ فيهِ رجُلاً مِن وُلدي يُواطئُ اسمُه اسمِي
يَملَؤها عَدلاً و قِسْطا ، كما مُلِئتْ جَورا و ظُلما .
اگر از عمر دنيا جز يك روز باقى نمانده باشد ، خداوند آن روز را دراز مى گرداند تا مردى از نسل مرا برانگيزد كه همنام من است
و دنيا را از عدل و داد مى آكند ، همچنان كه از ستم و بيداد آكنده شده است .
( روضة الواعظين : ۲۸۶ ، سنن أبي داوود : ۴ / ۱۰۶ / ۴۲۸۲ )
دو غيبت امام قائم عليه السلام :8
امام باقر عليه السلام :
إنّ لِلقائمِ غَيبتَينِ :
يُقالُ لهُ في إحداهُما : هَلَكَ و لا يُدرى في أيِّ وادٍ سَلَكَ !
همانا قائم را دو غيبت است :
در يكى از آنها [ از بس طولانى است ] گفته مى شود : او مرده است و معلوم نيست در كجا به سر مى برد !
( الغيبة للنعماني: ۱۷۳/۸ )
امام صادق عليه السلام :
للقائمِ غَيبتانِ :
إحْداهُما طويلةٌ و الاُخرى قصيرةٌ .
فالاُولى يَعلَمُ بمكانِهِ فيها ، خاصّةٌ مِن شيعتِهِ
و الاُخرى لا يَعلمُ بمكانِهِ فيها ، (إلاّ) خاصّةُ مواليهِ في دِينهِ .
قائم را دو غيبت است :
يكى طولانى و ديگرى كوتاه .
در غيبت نخستين [كه كوتاه است] ، جايگاه آن حضرت را شيعيان خاصّ او مى دانند
و در غيبت دوم [كه طولانى است] ، از جايگاه او كسى خبر ندارد به جز خواصّ از بستگان هم آيين او .
( بحار الأنوار : ۵۲ / ۱۵۵ / ۱۰ )
امام صادق عليه السلام :
إنّ لِصاحِبِ هذا الأمرِ غَيبتَينِ :
إحداهُما تَطولُ حتّى يقولَ بعضُهُم : ماتَ و يقولَ بعضُهُم : قُتِلَ و يقولَ بعضُهُم : ذَهبَ .
حتّى لا يَبقى على أمرهِ مِن أصحابِهِ إلاّ نَفَرٌ يَسيرٌ .
صاحب اين امر ( امامت) را دو غيبت است :
يكى از آنها چندان به درازا مى كشد كه بعضى مى گويند: مرده است ، بعضى مى گويند: كشته شده است و بعضى مى گويند: رفته است [ و بر نمى گردد] .
تنها گروهى اندك از يارانش بر عقيده خود درباره او پا برجا مى مانند.
( بحار الأنوار : ۵۲ / ۱۵۳ / ۵ )
دشوار بودن ديندارى در زمان غيبت امام :9
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ به اصحابش ـ فرمود :
إنّكُم أصْحابي و إخْواني قَومٌ في آخِرِ الزّمانِ آمَنوا و لَم يَرَوني ···
لَأحدُهُم أشَدُّ بَقيّةً على دِينهِ مِن خَرْطِ القَتادِ في اللّيلةِ الظَّلْماءِ
أو كالقابِضِ على جَمْرِ الغَضا .
اُولئكَ مَصابيحُ الدُّجى .
يُنجِيهِمُ اللّه ُ مِن كلِّ فتنةٍ غَبْراءَ مُظْلِمةٍ .
شما همراهان من هستيد . اما برادران من، مردمانى در آخر الزمان هستند كه ايمان آورد[ه ا] ند و مرا نديده اند ···
پايدارى هر كدامشان در ديندارى ، بيشتر از مقاومت كسى است كه مى خواهد در شب تار، خارهاى ساقه گون را با دست از بالا به پايين بزدايد
يا همچون كسى است كه زغال افروخته چوب گز را در كف نگه مى دارد.
اينان چراغهاى تابان در دل تاريكى اند.
خداوند آنان را از فتنه هاى غبار آلود و شبگون نجات مى بخشد.
( بحار الأنوار : ۵۲ / ۱۲۴ / ۸ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
و الّذي بَعثَني بالحـقِّ بشيرا ، إنّ الثّابِتِينَ على القَولِ بهِ في زمانِ غَيبتِه ،لَأعزُّ مِنَ الكِبريتِ الأحْمَرِ .
سوگند به آن كه به حق مرا نويد دهنده برانگيخت ، آنان كه در روزگار غيبت او بر اعتقاد به او استوار بمانند ، از كبريت احمر كميابترند.
( كمال الدين : ۲۸۸ / ۷ )
بحار الأنوار :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود :
سَيأتي قَومٌ مِن بَعدِكُم الرّجُلُ ، الواحدُ مِنهُم لَه أجْرُ خَمسِينَ مِنكُم .
قالوا : يا رسولَ اللّه ِ! نَحنُ كُنّا مَعكَ ببدرٍ و اُحدٍ و حُنَينٍ و نزلَ فينا القرآنُ ؟!
فقالَ : إنّكُم لو تُحَمَّلوا لِما حُمِّلوا لَم تَصْبِروا صَبْرَهُم
پس از شما مردمانى خواهند آمد كه يكى از آنان اجر پنجاه نفر از شما را دارد.
عرض كردند: اى پيامبر خدا ! ما كه در [ جنگهاى ] بدر و اُحُد و حنين همراه شما بوديم و قرآن در ميان ما نازل شد؟!
فرمود: اگر آنچه بر سر ايشان مى آيد ، به سر شما بيايد ، مانند آنان شكيب نمى ورزيد.
( بحار الأنوار : ۵۲ / ۱۳۰ / ۲۶ )
امام زين العابدين عليه السلام :
مَن ثَبَتَ على وَلايتِنا في غَيبةِ قائمنا ، أعطاهُ اللّه ُ أجرَ ألفِ شهيدٍ مثلِ شُهَداءِ بدرٍ و اُحدٍ .
هر كه در روزگار غيبت قائم ما، بر ولايت ما استوار ماند ، خداوند پاداش هزار شهيد مانند شهيدان بدر و اُحُد را به وى عطا مى فرمايد.
( بحار الأنوار : ۵۲ / ۱۲۵ / ۱۳ )
الغيبة للنعماني :امام صادق عليه السلام فرمود :
إنّ لِصاحِبِ هذا الأمرِ غَيبةً المُتَمَسِّكُ فيها بدِينهِ كالخارِطِ لِشَوْكِ القَتادِ بيَدِهِ..
ـ ثُمّ أطْرَقَ مَلِيّا ، ثُمّ قالَ ـ : إنّ لِصاحِبِ هذا الأمرِ غَيْبةً ؛
فَلْيَتَّقِ اللّه َ عَبدٌ و لْيتَمَسَّكْ بدِينِهِ .
صاحب اين امر ( امامت ) غيبتى دارد كه در آن ديندار همانند كسى است كه خار ساقه گون را با دست مى زدايد.
ـ امام سپس اندكى خاموش ماند و آن گاه فرمود ـ : صاحب اين امر را غيبتى است ؛
پس بايد كه بنده از خدا بترسد و به دين خويش چنگ آويزد.
( الغيبة للنعماني : ۱۶۹/۱۱ و في بعض النسخ «فليتّق اللّه عند غَيبته» . )
دعا در زمان غيبت امام عليه السلام :10
الغيبة للنعمانى ـ به نقل از عبد اللّه ابن سنان ـ :
دَخَلتُ أنا و أبي على أبي عبدِ اللّه ِ عليه السلام .
فقالَ : كيفَ أنتُم إذا صِرْتُم في حالٍ لا تَرَونَ فيها إمامَ هُدىً و لا عَلَما يُرى ؟!
فلا يَنْجو مِن تلكَ الحَيرةِ ، إلاّ مَن دعا بِدُعاءِ الغَريقِ .
فقالَ أبي : هذا و اللّه ِ، البلاءُ . فكيفَ نَصنعُ جُعلتُ فِداكَ ، حِينئذٍ ؟
قالَ : إذا كانَ ذلك ـ و لَن تُدرِكَهُ ـ
فتَمَسّكُوا بِما في أيْديكُم ؛ حتّى يَتّضِحَ لَكُمُ الأمرُ .
من و پدرم به حضور امام صادق عليه السلام رسيديم .
آن حضرت فرمود: اگر به روزى دراُفتيد كه نه امام هدايتگرى ببينيد و نه نشانه اى نمايان چه مى كنيد؟!
از آن سرگشتگى كسى رهايى نمى يابد، مگر آن كه دعاى غريق را بخواند.
پدرم گفت: به خدا سوگند ، كه اين بلاست . فدايت شوم، در آن هنگام چه كنيم ؟
فرمود: هرگاه چنين روزگارى آمد و امام زمان را نديدى ،
به آنچه در دست داريد ( قرآن و عترت ) چنگ آويزيد ؛ تا امر برايتان آشكار شود.
( الغيبة للنعماني : ۱۵۹ / ۴ )
بحار الأنوار ـ به نقل از عبد اللّه بن سنان ـ :
قالَ أبو عَبدِ اللّه ِ عليه السلام : سَتُصيبُكُم شُبْهةٌ فَتَبقَونَ بلا عَلَمٍ يُرى و لا إمامِ هُدىً .
لا يَنْجو مِنها ، إلاّ مَن دَعا بدُعاءِ الغَريقِ .
قلتُ : و كيفَ دُعاءُ الغَريقِ ؟
قالَ : تقولُ : « يا اللّه ُ ! يا رحمنُ ! يا رحيمُ ! يا مُقلِّبَ القلوبِ ! ثَبِّتْ قلبي على دِينِكَ . »
فقلتُ : « يا مُقلِّبَ القلوبِ و الأبصارِ! ثَبِّتْ قلبي على دِينِكَ . »
فقالَ : إنّ اللّه َ عزّ و جلّ مُقلِّبُ القلوبِ و الأبصارِ
و لكنْ قُلْ كما أقولُ :« يا مُقلّبَ القلوبِ ! ثَبّتْ قلبي على دِينِكَ . »
امام صادق عليه السلام فرمود: به زودى در شبهه اى خواهيد افتاد و بدون نشانه اى نمايان و امامى رهنما خواهيد ماند.
از اين شبهه رهايى نمى يابد ، مگر آن كس كه دعاى غريق را بخواند .
عرض كردم : دعاى غريق چگونه است؟
فرمود : مى گويى : « يا اللّه ! يا رحمن ! يا رحيم ! يا مقلّب القلوب ! ثبّت قلبى على دينك . »
« خدايا! مهر گسترا ! مهربانا ! اى دگرگونساز دلها ! دل مرا بر دينت استوار گردان . »
و من گفتم : « يا مقلّب القلوب و الأبصار! ثبّت قلبى على دينك . »
« اى دگرگونساز دلها و انديشه ها ! دل مرا بر دينت استوار گردان! »
و امام فرمود : البته خداوند عزّ و جلّ دگرگون كننده دلها و انديشه هاست .
اما تو همان بگو كه من مى گويم : « اى دگرگونساز دلها ! دل مرا بر دينت استوار گردان . »
( بحار الأنوار : ۵۲/۱۴۹/۷۳ )
حكم قيام كردن قبل از قيام قائم عليه السلام :11
امام على عليه السلام :
و الّذي نَفْسُ عليٍّ بيدِهِ ، لا تَقومُ عِصابةٌ تَطلُبُ لي أو لِغَيري حقّا أو تَدْفعُ عنّا ضَيْما إلاّ صَرَعَتْهُم البَلِيّةُ ؛
حتّى تَقومَ عِصابةٌ شَهِدَتْ مَع محمّدٍ صلى الله عليه و آله بدرا ؛
لا يُودى قَتيلُهُم و لا يُداوى جَريحُهُم و لا يُنْعَشُ صَريعُهُم .
سوگند به آن كه جان على در دست اوست ، هيچ دسته اى براى گرفتن حقّ من يا ديگرى و يا براى دفع ستم از ما ، قيام نمى كند ، مگر آن كه بليّه آنان را از پاى درمى آورد ؛
تا آن گاه كه دسته اى كه با محمّد صلى الله عليه و آله در بدر بودند قيام كنند ؛
گروهى كه براى كشته هايشان خون بها پرداخت نمى شود، مجروحشان درمان نمى گردد و بر خاك افتاده شان در تابوت نهاده نمى شود.
( شرح نهج البلاغة : ۶/۳۸۲ )
امام باقر عليه السلام :
مَثَلُ مَن خَرجَ مِنّا أهلَ البيتِ ، قبلَ قيامِ القائمِ ،
مَثَل فَرْخٍ طارَ و وقَعَ في كُوَّةٍ فتلاعَبَتْ بهِ الصِّبْيانُ .
آن دسته از ما خاندان ، كه پيش از قيام قائم ، دست به قيام بزنند ،
همچون جوجه پرنده اى هستند كه [ از لانه خود ] بيرون پريده و در سوراخى افتاده و بازيچه دست كودكان شده است.
( بحار الأنوار : ۵۲/۱۳۹/۴۸ )
الغيبة للنعمانى ـ
أبو الجارودِ عَنِ الإمامِ الباقرِ عليه السلام :
اعلمْ أنّهُ لا تَقومُ عِصابةٌ تَدفعُ ضَيْما أو تُعِزُّ دِينا ، إلاّ صَرَعَتْهُم المَنِيّةُ و البَلِيّةُ ؛
حتّى تَقومَ عِصابةٌ شهِدوا بدرا مَع رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ؛
لا يُوارى قَتيلُهُم و لا يُرفَعُ صَريعُهُم و لا يُداوى جَريحُهُم .
قلتُ : مَن هُم؟
قال : الملائكةُ .
به نقل از ابو جارود ـ : امام باقر عليه السلام فرمود :
بدان كه هيچ گروهى براى زدودن ستمى يا قدرت بخشيدن به دينى قيام نمى كند ، مگر آن كه مرگ و فاجعه آنان را به خاك مى افكند ؛
تا آن كه گروهى قيام كنند كه در بدر با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بودند ؛
گروهى كه كشته آنان دفن نمى شود و بر خاك افتاده شان از زمين بلند نمى شود و مجروحشان مداوا نمى گردد.
عرض كردم : آنان چه كسانى اند ؟
فرمود: فرشتگان .
( الغيبة للنعماني : ۱۹۵/۲ )
امام صادق عليه السلام :
ما خَرجَ و لا يَخرُجُ مِنّا أهلَ البيتِ إلى قيامِ قائمِنا أحَدٌ لِيَدْفعَ ظُلما أو يَنْعَشَ حقّا ،
إلاّ اصطَلَمَتْهُ البَلِيّةُ و كانَ قِيامُهُ زِيادةً في مَكْروهِنا و شَيْعَتِنا .
هيچ فردى از ما خاندان براى زدودن ستم، يا زنده كردن حقّى قيام نكرده و تا پيش از قيام قائم ما قيام نخواهد كرد،
مگر آن كه گرفتاريها او را از پاى درآورده و درمى آورد و قيام او بر ناراحتى و پاشيدگى ما افزوده و مى افزايد.
( شاعَ الشيءُ : تَفرّقَ ( المحيط في اللغة : ۲ / ۱۰۰ ) -
( الصحيفة السجّاديّة : ۱۱ . (انظر) وسائل الشيعة : ۱۱ / ۳۵ باب ۱۳ . مستدرك الوسائل : ۱۱ / ۳۴ باب ۱۲ حكم الخروج بالسيف قبل قيام القائم عليه السلام .)
امام صادق عليه السلام :
ا أزالُ أنا و شِيعَتي بخيرٍ ما خَرجَ الخارِجيُّ مِن آلِ محمّدٍ صلى الله عليه و آله
و لَوَدِدْتُ أنَّ الخارِجيَّ مِن آلِ محمّدٍ صلى الله عليه و آله خَرجَ و عَلَيَّ نَفَقةُ عِيالِهِ .
تا آنگاه كه فردى از خاندان محمّد صلى الله عليه و آله باشد كه دست به شورش زند ، من و شيعيانم در خير [ و امنيت] به سر مى بريم .
چقدر دوست داشتم كسى از خاندان محمّد صلى الله عليه و آله شورش كند و خرج خانواده اش را من بپردازم .
( مستطرفات السرائر : ۴۸ / ۴ )
امام صادق عليه السلام :
لا تَقولوا : خَرجَ زَيدٌ .
فإنَّ زيدا كانَ عالِما و كانَ صَدوقا
و لَم يَدْعُكُمْ إلى نفسِهِ ، إنّما دعاكُم إلَى الرِّضا مِن آلِ محمّدٍ عليهم السلام
و لو ظهرَ ، لَوفَى بما دَعاكُم إلَيهِ .
إنّما خَرجَ إلى سُلطانٍ مُجتَمِعٍ لِيَنقُضَهُ .
نگوييد : زيد [ پسر امام زين العابدين عليه السلام ] شورش كرد .
زيد مردى دانشمند و راستگو بود
و شما را به سوى خودش دعوت نكرد ، بلكه به خشنودى خاندان محمّد صلى الله عليه و آله فرايتان خواند .
اگر پيروز مى شد ، بى گمان به آنچه شما را بدان فرا خوانده بود وفادار مى ماند .
به راستى كه او براى در هم شكستن قدرتى منسجم قيام كرد.
( 4.الكافي : ۸ / ۲۶۴ / ۳۸۱ )
إعلام الورى ـ به نقل از ابن خالد ـ : امام رضا عليه السلام فرمود :
··· إنّ أكْرَمَكُم عندَ اللّه ِ [ أتْقاكُم ] و أعْمَلُكُم بالتَّقيّةِ .
فقيلَ لَه : يا بنَ رسولِ اللّه ِ! إلى متى ؟
قال : إلى يَومِ الوقتِ المعلومِ و هُوَ يَومُ خُروجِ قائمِنا .
فمَن تَركَ التَّقيّةَ قبلَ خُروجِ قائمِنا ، فَليسَ مِنّا .
همانا گرامى ترين شما نزد خداوند ، با تقواترين و پاى بندترين شما به تقيّه است.
عرض شد : اى پسر رسول خدا ! تا كِى ؟
فرمود : تا روزگارِ آن زمانِ معيّن كه آن روزگار قيام قائم ماست .
پس هر كه پيش از قيام قائم ما تقيّه را ترك كند ، از ما نيست.
( ما بين المعقوفين أثبتناه من طبعة بيروت .- إعلام الورى : ۲ / ۲۴۱ )
انتظار فرج :12
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
انتظارُ الفَرَجِ بالصّبرِ ، عبادةٌ .
صبورانه در انتظار فرج بودن ، عبادت است.
( الدعوات : ۴۱ / ۱۰۱ )
امام على عليه السلام :
انتظِروا الفرَجَ و لا تَيأسُوا مِن رَوحِ اللّه ِ؛
فإنّ أحبَّ الأعمالِ إلى اللّه ِ عزّ و جلّ ، انتظارُ الفَرَجِ .
در انتظار فرج باشيد و از رحمت خدا نوميد مشويد ؛
زيرا محبوبترين كارها نزد خداوند عزّ و جلّ ، انتظار فرج است.
( بحار الأنوار : ۵۲ / ۱۲۳ / ۷ )
امام زين العابدين عليه السلام :
انتظارُ الفَرَجِ ، مِن أعظمِ الفَرَجِ
انتظار فرج ، خود بزرگترين فرج است.
( بحار الأنوار : ۵۲ / ۱۲۲ / ۴ )
امام صادق عليه السلام :
مِن دينِ الأئمّةِ ، الورعُ و العِفّةُ و الصّلاحُ··· و انتظارُ الفَرَجِ بالصّبرِ .
پارسايى، پاكدامنى ، درستى ··· و صبورانه در انتظار فرج بودن ، جزء دين امامان است.
( بحار الأنوار : ۵۲ / ۱۲۲ / ۱ )
امام كاظم عليه السلام :
انتظارُ الفَرَجِ ، مِن الفَرَجِ .
انتظار فرج ، جزء فرج است.
( الغيبة للطوسي : ۴۵۹ / ۴۷۱ )
انتظار فرج ، برترين عبادت است :13
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
أفضلُ أعمالِ اُمّتي ، انتظارُ فَرَجِ اللّه ِ عزّ و جلّ .
برترين كارهاى امّت من ، انتظار فرج از خداوند عزّ و جلّ است.
( بحار الأنوار:۵۲/۱۲۲/۲ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
أفضلُ أعمالِ اُمّتي ، انتظارُ الفَرَجِ مِن اللّه ِ عزّ و جلّ .
برترين اعمال امّت من ، در انتظار فرج از سوى خدا بودن است.
( بحار الأنوار: ۵۲/۱۲۸/۲۱ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
أفضلُ العبادةِ ، انتظارُ الفَرَجِ .
برترين عبادت ، انتظار فرج است.
( بحار الأنوار:۵۲/۱۲۵/۱۱ )
امام على عليه السلام :
أفضلُ عبادةِ المؤمنِ ، انتظارُ فَرَجِ اللّه ِ .
برترين عبادت مؤمن ، در انتظار فرج خداوند بودن است.
( المحاسن : ۱/۴۵۳/۱۰۴۴ )
مقام منتظران مهدى عليه السلام :14
امام صادق عليه السلام :
المُنْتَظِرُ للثّاني عَشَرَ ، كالشّاهِر سَيفَهُ بينَ يدَي رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَذُبُّ عنهُ .
كسى كه منتظر دوازدهمين [ امام ] باشد، مانند كسى است كه با شمشير آخته در برابر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از آن حضرت دفاع كند.
( بحار الأنوار : ۵۲/۱۲۹/۲۴ )
امام صادق عليه السلام :
مَن ماتَ مُنتظِرا لهذا الأمرِ ، كانَ كَمَنْ كانَ مَع القائمِ في فُسْطاطِهِ ، ؛
لا ؛ بَلْ كانَ بمنزلةِ الضّاربِ بينَ يدَي رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله بالسَّيفِ .
هر كه در حال انتظار اين امر ( ظهور قائم ) بميرد ، همچون كسى است كه با قائم در خيمه او باشد ؛
نه ؛ بلكه به مانند كسى است كه پيشاپيش پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شمشير مى زند.
( بحار الأنوار : ۵۲/۱۴۶/۶۹ )
ظهور قائم عليه السلام ، پس از نوميدى مردم : 15
امام صادق عليه السلام :
إنّ هذا الأمرَ لا يَأتيكُم ، إلاّ بعدَ إياسٍ .
لا و اللّه ِ ، حتّى تُمَيَّزوا .
به خدا قسم ، اين امر (ظهور) برايتان در نمى رسد ، مگر پس از آن كه نوميد شويد.
نه به خدا، مگر پس از آن كه سره از نا سره تان جدا شود.
( بحار الأنوار : ۵۲/۱۱۱/۲۰ )
امام صادق عليه السلام :
لا و اللّه ِ ، لا يكونُ ما تَمُدُّونَ إليهِ أعينَكُم ، إلاّ بعدَ إياسٍ .
به خدا سوگند، آنچه را چشم به راهش هستيد، فرا نمى رسد ، مگر پس از نوميدى [ از آمدنش ] .
( الغيبة للطوسي : ۳۳۶ / ۲۸۱ )
امام رضا عليه السلام :
إنّما يَجيءُ الفَرَجُ على اليَأْسِ .
همانا فرج و گشايش پس از نوميدى مى آيد.
( بحار الأنوار : ۵۲ / ۱۱۰ / ۱۷ )
تعيين كنندگان وقت ظهور ، دروغ مى گويند :16
امام باقر عليه السلام ـ در پاسخ به اين پرسش فضيل كه آيا زمان ظهور تعيين شده است؟ ـ فرمود :
كَذَبَ الوَقّاتونَ ، كَذَبَ الوَقّاتونَ ، كَذَبَ الوَقّاتونَ .
وقت گذاران دروغ مى گويند، وقت گذاران دروغ مى گويند، وقت گذاران دروغ مى گويند.
( الغيبة للطوسي : ۴۲۶ / ۴۱۱ )
امام صادق عليه السلام :
كَذَبَ المُوَقِّتونَ .
ما وَقَّتْنا فيما مضى و لا نُوقِّتُ فيما يُستَقْبَلُ .
وقت گذاران دروغ مى گويند .
ما در گذشته ، وقت [ظهور] را تعيين نكرده ايم و در آينده نيز تعيين نمى كنيم .
( الغيبة للطوسي : ۴۲۶ / ۴۱۲ )
امام صادق عليه السلام :
مَن وقّتَ لكَ من النّاسِ شيئا ، فلا تَهابَنَّ أنْ تُكَذِّبَهُ ؛
فلَسْنا نُوَقِّتُ لأحدٍ وَقْتا.
هر كس براى تو وقت تعيين كرد ، بى محابا آن را دروغ شمار؛
زيرا ما براى هيچ كس هيچ وقتى تعيين نمى كنيم .
( الغيبة للطوسي : ۴۲۶ / ۴۱۴ )
سبب غيبت :17
كمال الدين ـ به نقل از عبد اللّه بن فضل هاشمى ـ :
سَمِعتُ الصّادقُ جَعفرَ بنَ مُحمَّدٍ عليهما السلام يَقولُ : إنّ لِصاحبِ هذَا الأمرِ غَيبةً ، لا بُدَّ مِنها ، يَرتابُ فيها كلُّ مُبطلٍ .
فقُلتُ : وَ لِمَ ، جُعِلتُ فِداكَ ؟
قالَ : لِأمرٍ لَم يُؤذنْ لنا في كَشفِهِ لكُم .
قلتُ : فما وجْهُ الحِكمةِ في غَيبتهِ ؟
قال : وجْهُ الحِكمةِ في غَيبتهِ ، وجهُ الحكمةِ في غَيباتِ مَن تقدّمَهُ مِن حُجَجِ اللّه ِ تعالى ذِكرُهُ .
إنّ وجهَ الحكمةِ في ذلكَ ، لا يَنكشِفُ إلاّ بعدَ ظهورِهِ ···
إنّ هذا الأمرَ ، أمرٌ مِن أمرِ اللّه ِ تعالى و سِرٌّ مِن سرِّ اللّه ِ و غيبٌ مِن غَيبِ اللّه ِ
و متى عَلِمنا أنّهُ عزّ و جلّ حكيمٌ ، صدّقْنا بأنّ أفعالَهُ كلَّها حِكمةٌ ، و إنْ كانَ وجهُها غيرَ مُنكَشِفٍ .
شنيدم امام صادق عليه السلام مى فرمود: صاحب الامر را غيبتى است ، كه ناچار به وقوع مى پيوندد ، كه هر باطل انديشى در آن شك مى كند .
عرض كردم : فدايت شوم ، براى چه ؟
فرمود: به سبب چيزى كه اجازه نداريم آن را براى شما فاش سازيم .
عرض كردم : پس حكمت غيبت او چيست؟
فرمود: حكمت غيبت او ، همان حكمت غيبت حجّتهاى الهى پيش از اوست .
حكمت آن ، فقط پس از ظهور او معلوم خواهد شد ···
غيبت ، امرى از ( امور ) خداست و رازى از رازهاى خدا و غيبى از غيب خدا.
وقتى دانستيم كه خداوند عزّ و جلّ حكيم است ، تصديق مى كنيم كه همه كارهاى او از روى حكمت است ، هر چند راز حكيمانه بودن آنها بر ما معلوم نباشد.
( كمال الدين : ۴۸۲ / ۱۱ )
امام صادق عليه السلام پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
لا بدّ للغُلامِ من غَيبةٍ .
فقيلَ لَهُ : و لِمَ ، يا رسولُ اللّه ِ !؟
قال : يَخافُ القَتْلَ .
آن جوان را لا جرم غيبتى بايد .
عرض شد: چرا، اى رسول خدا ؟
فرمود : بيم كشته شدن مى رود.
( بحار الأنوار : ۵۲ / ۹۰ / ۱ ، و قد ذكرت هذه العلّة في روايات كثيرة ، فانظر أيضا حديث : ۵، ۱۰ ، ۱۶ ـ ۱۸، ۲۰ ، ۲۲ و ص ۱۴۶ / ۷۰منه )
امام صادق عليه السلام :
لقائمُ عليه السلام لَن يَظهرَ أبدا ، حتّى تَخرُجَ ودائعُ اللّه ِ تعالى [ يعني بها المؤمنينَ مِن أصلابِ الكافرينَ ] .
فإذا خَرجَتْ ، ظَهرَ على مَن ظَهرَ مِن أعداءِ اللّه ِ . فقتَلَهُم .
قائم عليه السلام هرگز ظهور نمى كند ، تا آنگاه كه امانتهاى خداوند متعال ( يعنى مؤمنان از صلب كافران ) بيرون آيند .
پس هرگاه آنان بيرون آمدند ، قائم بر دشمنان خدا چيره مى شود و آنها را مى كشد.
( علل الشرائع : ۱۴۷ / ۲ )
امام صادق عليه السلام :
ما يكونُ هذا الأمرُ ، حتّى لا يبقى صِنفٌ مِن النّاسِ إلاّ و قد وُلّوا عَلَى النّاسِ ،
حتّى لا يَقولَ قائلٌ : إنّا لو وُلِّينا ، لَعَدَلْنا .
ثُمّ يَقومُ القائمُ بالحقِّ و العَدلِ .
اين كار ( قيام قائم عليه السلام ) رخ نخواهد داد ، تا آن كه هر گروه و دسته اى حكومت بر مردم را به دست گيرد ،
تا كسى نگويد : اگر حاكم مى شديم ، عدالت را مى گسترانديم .
بعد از اين، قائم حق و عدل گستر قيام مى كند.
( الغيبة للنعماني : ۲۷۴ / ۵۳ )
علل الشرائع ـ به نقل از ابراهيم كرخى ـ :
قلت لأبي عبد اللّه عليه السلام ـ أو قال له رجل ـ : أصلَحكَ اللّه ُ .
أ لم يكنْ عليٌّ عليه السلام قوِيّا في دِين اللّه ِ عزّ و جلّ ؟
قال : بلى .
قال : فكَيفَ ظَهرَ عَلَيهِ القومُ و كيفَ لَم يَدْفَعْهُم ؟ و ما مَنَعَهُ مِن ذلكَ؟
قالَ : آيةٌ في كتابِ اللّه ِ عزّ و جلّ ··· « لَو تَزَيَّلَوا لَعذّبْنا الّذين كَفَروا منهم عذابا أليما . »
إنَّهُ كانَ للّه ِ عزّ و جلّ وَدائِعُ مؤمنونَ في أصْلابِ قَومٍ كافِرينَ و مُنافقينَ
فلم يكُن عليٌّ عليه السلام لِيقتُلَ الآباءَ ، حتّى تَخرُجَ الوَدائِعُ.
فلمّا خَرجَ الوَدائِعُ ظَهرَ عليٌ على مَن ظَهرَ ، فقاتَلَهُ
و كذلكَ قائمُنا أهلَ البيتِ .
لن يَظهرَ أبدا ، حتّى تَظهرَ وَدائعُ اللّه ِ عزّ و جلّ .
فإذا ظَهرَتْ ، ظَهرَ على مَن ظَهرَ ، فَقَتَلهُ .
من يا مردى ديگر از امام صادق عليه السلام پرسيديم : خدا شما را به سامان بدارد .
آيا على عليه السلام درباره دينِ خداوند عزّ و جلّ با قدرت و قاطعيت رفتار نمى كرد؟
فرمود: چرا.
عرض شد: پس چرا بر آن گروه (دشمنان) پيروز گشت ، اما آنان را از بين نبرد؟ چه چيز او را از اين كار باز داشت ؟
فرمود: [ به خاطر ] آيه اى در كتاب خداوند عزّ و جلّ ··· كه « اگر از يكديگر جدا مى بودند ، بى گمان ما كافران آنان را عذابى دردناك مى چشانديم . » ( الفتح : ۲۵)
همانا خداوند نطفه مؤمنانى را به امانت در پشت و صُلب مشتى كافر و منافق نهاده بود
و على عليه السلام پدران را نكُشت، تا آن امانت ها بيرون آيند
و چون امانت ها بيرون آمدند، بر آنان چيره گشت و كُشت .
قائم ما خاندان نيز چنين است.
او هرگز ظهور نخواهد كرد ، تا آن كه امانت هاى خداوند عزّ و جلّ آشكار شوند
و هرگاه آشكار شدند، [ بر دشمنان خدا ] چيره مى شود و آنان را مى كشد.
( في المصدر : «مؤمنين» و التصويب من تفسير نور الثقلين : ۵ / ۷۰ / ۵۹ نقلاً عنه - علل الشرائع : ۱۴۷ / ۳ )
لو كانَ فيكُم عِدّةُ أهلِ بَدرٍ ، لَقامَ قائمُنا .
اگر در ميان شما به تعداد اهل بدر وجود داشت، قائم ما قيام مى كرد.
( مشكاة الأنوار : ۱۲۸ / ۳۰۰ )
بحار الأنوار ـ
عن الحسنِ بنِ فَضّالٍ عنِ الإمامِ الرِّضا عليه السلام :كأنّي بالشِّيعةِ عندَ فِقْدانِهِم الثّالثَ مِن وُلدي ، يَطلُبونَ المَرعى ، فلا يَجِدونَهُ .
قلتُ له : و لِمَ ذلكَ ، يا بنَ رسولِ اللّه ِ ؟!
قال : لأنَّ إمامَهُم يَغيبُ عنهُم .
فقلتُ : و لِمَ ؟
قالَ : لِئلاّ يكونَ لأحدٍ في عُنُقِهِ بيعةٌ ، إذا قامَ بالسَّيفِ .
به نقل از حسن بن فضّال ـ : امام رضا عليه السلام فرمود: گويى شيعيان را مى بينم كه در روزگار فقدان سومين نسل از فرزندان من ، در پىِ يافتنِ آسايش بر مى آيند ، اما نمى يابند .
عرض كردم : چرا آن گونه است ، اى فرزند رسول خدا ؟!
فرمود: چون امامشان از ديدگان آنها غايب مى شود .
عرض كردم : براى چه ؟
فرمود: براى آن كه هرگاه شمشير بركشد و قيام كند ، بيعت كسى را به گردن نداشته باشد.
( بحار الأنوار : ۵۲ / ۹۶ / ۱۴ )
امام مهدى عليه السلام :
و أمّا عِلّةُ ما وَقعَ مِن الغَيبةِ :
فإنَّ اللّه َ عزّ و جلّ يقولُ : « يا أيّها الّذينَ آمنوا لا تَسألوا عن أشياءَ إنْ تُبدَ لكم تَسُؤْكُمْ . »
إنّهُ لَم يكُن أحدٌ مِن آبائي ، إلاّ وقَعَتْ في عُنُقِهِ بَيعةٌ لطاغِيةِ زمانهِ
و إنّي أخرُجُ حينَ أخرُجُ و لا بيعةَ لأحدٍ مِن الطّواغيتِ في عُنُقي .
و اما علّت رخداد غيبت :
خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد : « اى آنان كه ايمان آورده ايد ! از چيزهايى نپرسيد كه اگر معلومتان شود ، شما را ناخوش مى آيد . » ( المائدة : ۱۰۱ )
هيچ يك از نياكان من نبود، مگر آن كه در بند بيعت طاغوت زمانش بود .
اما من به گاه قيام قيام مى كنم ، در حالى كه بيعت هيچ طاغوتى را به گردن ندارم .
( بحار الأنوار : ۵۲ / ۹۲ / ۷ )
بهره گيرى مردم از امام در زمان غيبت :18
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در پاسخ به اين سؤال كه : آيا شيعه در زمان غيبت قائم عليه السلام ، از وجود او بهره مند مى شود؟ ـ فرمود :
إي ، و الّذي بَعَثَني بالنّبوّةِ ! إنّهم لَينتَفِعونَ بهِ و يَستَضيؤونَ بنورِ وَلايتِهِ في غَيبتهِ ،
كانْتِفاعِ النّاسِ بالشَّمسِ و إنْ جَلّلَها السَّحابُ .
آرى ، سوگند به آن كه مرا به پيامبرى برانگيخت ! آنان از وجود او بهره مند مى شوند و در روزگار غيبتش از نور ولايت او پرتو مى گيرند ،
همچنان كه مردم از خورشيدِ نهان در پسِ ابر بهره مند مى شوند.
( بحار الأنوار : ۵۲ / ۹۳ / ۸ )
الأمالى للصدوق ـ
عن سُليمانَ بنِ مهرانَ الأعمشِ عن الإمامِ الصّادقِ عليه السلام : لا تَخْلو [الأرْضُ] ، إلى أنْ تقومَ السّاعةُ ، مِن حُجّةٍ للّه ِ فيها و لو لا ذلكَ ، لم يُعْبَدِ اللّه ُ .
قالَ سُليمانُ : فقلتُ للصّادقِ عليه السلام : فكيفَ يَنتَفِعُ النّاسُ بالحُجّةِ الغائبِ المَسْتورِ ؟
قالَ : كما يَنْتَفعونَ بالشَّمسِ ، إذا سَتَرها السَّحابُ
به نقل از سليمان بن مهران اعمش ـ : امام صادق عليه السلام فرمود : تا قيام قيامت ، زمين از حجّت خدا خالى نمى مانَد و اگر چنين نبود ، خداوند پرستيده نمى شد.
به امام عليه السلام عرض كردم : مردم چگونه از حجّتِ غايبِ پنهان بهره مند مى شوند؟
فرمود: همچنان كه از خورشيدِ پسِ ابر بهره مند مى شوند.
( الأمالي للصدوق : ۲۵۳ / ۲۷۷ )
امام مهدى عليه السلام :
أمّا وَجـهُ الانْتِفاعِ بي في غَيبَتي ، فكالانْتِفاعِ بالشَّمسِ ، إذا غَيَّبها عَنِ الأبصارِ السَّحابُ
و إنّي لَأمانٌ لأهلِ الأرضِ ، كما أنّ النُّجومَ أمانٌ لأهلِ السَّماءِ .
چگونگى بهره مند شدن از من در روزگار غيبتم ، همچون بهره مند شدن از خورشيد است ، آنگاه كه در پس ابر از ديدگان پنهان مى شود .
من مايه امان زمينيانم ، همچنان كه ستارگانْ مايه امان آسمانيان هستند.
( بحار الأنوار : ۵۲ / ۹۲ / ۷ )
نشانه هاى ظهور :19
امام على عليه السلام :
إذا هلَكَ الخاطِبُ و زَاغَ صاحِبُ العَصرِ
و بقِيَتْ قلوبٌ تَتَقلّبُ مِن مُخْصِبٍ و مُجْدِبٍ، هلَكَ المُتَمَنّونَ و اضْمَحَلَّ المُضْمَحِلّونَ
وَ بقِيَ المؤمنونَ و قَليلٌ ما يكونونَ ، ثلاثُمائةٍ أو يَزيدونَ ،
تُجاهِدُ معَهُم عِصابةٌ جاهَدَتْ مَعَ رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يومَ بَدرٍ ، لَم تُقْتَلْ و لَم تَمُتْ .
آنگاه كه خاطب به هلاكت درمى افتد و امامِ عصر از ديدگان پنهان مى شود
و دلهايى شاداب و دلهايى ديگر فسرده مى گردند،آرزومندان نابود مى شوند و از هم فرو مى پاشند
و مؤمنان باقى مى مانند كه شمارشان اندك است، سيصد نفر يا بيشتر،
در ركاب اين مؤمنان دسته اى [ از فرشتگان ] مى جنگند كه روز بدر در كنار پيامبر خدا صلى الله عليه و آله جنگيدند كه نه كشته شدند و نه مردند.
( الغيبة للنعماني : ۱۹۵ الهامش الخامس - بحار الأنوار : ۵۲ / ۱۳۷ / ۴۲ )
(مقصود از كلمه «خاطب» مى تواند طالب خلافت باشد يا سخنورى كه به ناحق سخن مى گويد
و يا « حاطب ( با حاء بدون نقطه ) » است كه در اين صورت به معناى گردآورنده هيزم است . )
امام على عليه السلام :
و اللّه ِ! و اللّه ِ !لا تَرَونَ الّذي تَنْتَظِرونَ ، حتّى لا تَدْعونَ اللّه َ إلاّ إشارةً بأيْديكُم و إيماضا بِحَواجِبِكُم
و حتّى لا تَمْلِكُون مِن الأرضِ ، إلاّ مَواضِعَ أقدامِكُم و حتّى يكونَ مَوضِعُ سلاحِكُم على ظُهورِكُم .
فيَومَئذٍ لا يَنصُرُني ، إلاّ اللّه ُ بملائكتِهِ و مَن كَتبَ على قلبِهِ الإيمانَ .
به خدا قسم ! به خدا قسم ! آن كس را كه انتظارش مى كشيد نمى بينيد ، مگر آنگاه كه خدا را جز با اشاره دست و ابروى خود [ نتوانيد ] بخوانيد
و از زمين چيزى در اختيار نداشته باشيد، جز همان جاى گامهاى خود و جنگ افزارتان بر پشتهايتان باشد.
در آن روز مرا يارى نمى رساند ، مگر خداوند به وسيله فرشتگان خود و كسانى كه بر [ صفحه ] دلشان ايمان نقش بسته است .
( شرح نهج البلاغة : ۶ / ۳۸۲ )
امام على عليه السلام :
لا يَخرُجُ المَهديُّ ، حتّى يُقْتَلَ ثُلثٌ و يَموتَ ثُلثٌ و يبقى ثُلثٌ .
مهدى ظهور نمى كند ، مگر بعد از آن كه يك سوم مردم كشته شوند ، يك سوم بميرند و يك سوم باقى بمانند.
( كنز العمّال : ۳۹۶۶۳ )
كمال الدين ـ
عن محمّدَ بنِ مُسلمٍ : سَمعتُ أبا عبدِ اللّهِ عليه السلام يَقولُ : إنّ قُدّامَ القائمِ عَلاَماتٍ تكونُ مِنَ اللّه ِ عزّ و جلّ للمؤمنينَ .
قلتُ : و ما هِيَ ، جَعَلني اللّه ُ فِداكَ ؟
قالَ : ذلكَ قَولُ اللّه ِ عزّ و جلّ : « وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ » يعني المؤمنينَ قبلَ خروجِ القائمِ عليه السلام « بِشَيْءٍ مِنَ الخَوْفِ و الجُوعِ و نَقْصٍ مِنَ الأمْوالِ و الأنْفُسِ و الثَّمَراتِ و بَشِّرِ الصّابِرينَ. »
به نقل از محمّد بن مسلم ـ : از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود : خداوند براى مؤمنان نشانه هايى از قيام قائم عليه السلام بر شمرده است .
عرض كردم : خداوند مرا فداى شما كند ، آن نشانه ها چيست ؟
فرمود: اين سخن خداوند متعال كه : « شما » يعنى مؤمنان پيش از قيام قائم « را به چيزى از ترس و گرسنگى و كمبود مال و جان و ميوه ها مى آزماييم و شكيبايان را نويد ده . »
( البقرة : ۱۵۵ )
( كمال الدين : ۶۴۹ / ۳ )
بحار الأنوار ـ
عن محمّدَ بنِ مُسلمٍ و أبي بَصيرٍ : سَمِعنا أبا عبدِ اللّه ِ عليه السلام يَقولُ : لا يكونُ هذا الأمرُ، حتّى يَذهبَ ثُلُثا النّاسِ .
فقُلْنا : إذا ذَهَب ثُلُثا النّاسِ ، فمَن يَبقى ؟
فقالَ : أ مَا تَرْضَونَ أنْ تَكونوا في الثُّلُثِ الباقي ؟!
به نقل از محمّد بن مسلم و ابو بصير ـ : از امام صادق عليه السلام شنيديم كه فرمود : اين امر ( ظهور قائم ) رخ نخواهد داد، مگر بعد از آن كه دو سوم مردم از بين بروند.
ما عرض كرديم : اگر دو سوم مردم از بين بروند ، كه باقى مى ماند ؟
فرمود: آيا دوست نداريد كه از يك سوم باقيمانده باشيد ؟!
( بحار الأنوار : ۵۲ / ۱۱۳ / ۲۷ )
امام كاظم عليه السلام :
إذا رأيتَ المُشَوَّهَ الأعرابيَّ في جَحْفَلٍ جَرّارٍ، فانْتَظِرْ فَرَجَكَ و لشِيعَتِكَ المؤمنينَ.
فإذا انكَسَفَتِ الشّمسُ ،فارفَعْ بَصَرَكَ إلَى السَّماءِ و انظُرْ ما فَعلَ اللّه ُ عزّ و جلّ بالمُجرِمينَ .
هر گاه آن بيابان گرد زشت روى را در ميان لشكرى انبوه ديدى ، براى خود و شيعيان مؤمنت در انتظار فرج باش .
هرگاه خورشيد گرفت ، چشم به آسمان دار و بنگر كه خداوند عزّ و جلّ با مجرمان چه مى كند.
( بحار الأنوار : ۷۸ / ۳۳۲ / ۷ )
امام مهدى عليه السلام ـ در پاسخ به اين پرسش على بن مهزيار كه : سرورم ! اين امر (ظهور) كى خواهد بود؟ ـ فرمود :
إذا حِيلَ بينَكُم و بينَ سبيلِ الكعبةِ .
هرگاه راه كعبه بر شما بسته شود.
( نور الثقلين: ۵/۴۶۱/۴ )
امام مهدى عليه السلام ـ در توقيع به سمرى ـ نوشت :
اسْمَعْ ! أعْظَمَ اللّه ُ أجرَ إخوانِكَ فيكَ ! فإنَّك مَيّتٌ ما بينَكَ و بينَ ستّةِ أيّامٍ .
فاجمَعْ أمرَكَ و لا تُوصِ إلى أحدٍ يقومُ مَقامَكَ بعدَ وفاتِكَ ؛
فقد وَقعَتِ الغَيبةُ التّامّةُ ؛ فلا ظُهورَ إلاّ بعدَ إذْنِ اللّه ِ تعالى ذِكرُهُ
و ذلكَ بعدَ طُولِ الأمَدِ و قَسْوةِ القلوبِ و امْتِلاءِ الأرضِ جَورا .
گوش كن ! خداوند در [ مصيبت مرگ ] تو به برادرانت پاداش نيك دهاد ! تو تا شش روز ديگر خواهى مُرد .
كارهايت را سر و سامان بده و به هيچ كس وصيّت نكن كه پس از مرگت جانشين تو شود ؛
زيرا غيبت كامل رخ داده است ؛ پس ظهورى در كار نخواهد بود، مگر با اجازه خداوند متعال
و آن پس از سپرى شدن روزگارى دراز و سخت شدن دلها و آكنده شدن زمين از ستم و بيداد است.
( بحار الأنوار : ۵۲ / ۱۵۱/ ۱ )
در هنگام ظهور :20
امام على عليه السلام :
إذا نادى مُنادٍ من السَّماء : « إنّ الحَقَّ في آلِ محمّدٍ »،
فعندَ ذلكَ يَظهرُ المَهديُّ على أفواهِ النّاسِ و يُشْرَبونَ حُبَّهُ ، فلا يكونُ لَهم ذِكْرٌ غـيرُهُ .
هرگاه آواز دهنده اى از آسمان آواز برآورد كه : « همانا حق در ميان خاندان محمّد است » ،
آن هنگام مهدى بر سر زبانهاى مردم مى افتد و جام محبت او را سر مى كشند و جز ياد و نام او بر زبان نمى آورند.
( التشريف بالمنن : ۱۲۹ / ۱۳۶ ، كنز العمّال : ۳۹۶۶۵ )
امام باقر عليه السلام :
إذا وَقعَ أمرُنا و جاءَ مَهديُّنا عليه السلام ، كانَ الرّجُلُ مِن شِيعتِنا أجرى مِن لَيْثٍ و أمضى مِن سِنانٍ .
يَطأُ عَدُوَّنا برِجْلَيهِ و يَضرِبُهُ بِكفَّيْهِ
و ذلكَ عندَ نُزولِ رحمةِ اللّه ِ و فَرَجهِ علَى العبادِ .
هرگاه دوران [ حكومت ] ما فرا رسد و مهدىِ ما عليه السلام بيايد، شيعه ما از شير دليرتر و از سرْنيزه برنده تر خواهد بود .
دشمنِ ما را پايمال مى كند و بر چهره اش سيلى مى زند
و اين آن هنگام است كه رحمت و گشايش خدا بر بندگانش فرود آيد .
( بحار الأنوار : ۲ / ۱۹۰ / ۲۲ )
امام صادق عليه السلام :
إنّ قائمَنا إذا قامَ ، مَدَّ اللّه ُ عزّ و جلّ لِشيعتِنا في أسْماعِهِم و أبْصارِهِم حتّى (لا) يكونَ بينَهُم و بينَ القائمِ بَريدٌ.
يُكلِّمُهُم فيَسْمَعونَ و يَنظُرُونَ إليهِ و هُو في مكانِهِ .
زمانى كه قائم ما قيام كند، خداوند عزّ و جلّ گوشها و چشمهاى شيعيان ما را چنان توانا مى كند كه ميان آنان و قائم پيكى نباشد.
از همان جايى كه هست ، با شيعيان سخن مى گويد و آنها سخنانش را مى شنوند و او را مى بينند.
( الكافي : ۸ / ۲۴۱ / ۳۲۹ )
ياران امام :21
الغيبة للنعمانى :
عن الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :معَ القائمِ عليه السلام مِن العربِ شيءٌ يَسيرٌ .
فقيلَ له : إنّ مَن يَصِفُ هذا الأمرَ مِنهُم لَكثيرٌ ؟!
قالَ: لا بُدّ للنّاسِ مِن أنْ يُمَحَّصوا و يُمَيَّزوا و يُغَرْبَلوا و سَيَخرُجُ مِن الغِرْبالِ خَلْقٌ كثيرٌ .
امام صادق عليه السلام فرمود : اندكى از عربها به همراه قائم عليه السلام قيام مى كنند.
عرض شد: عدّه زيادى از عربها خود را شيعه مى دانند ؟!
فرمود: مردم بايد پالايش شوند و سره و نا سره شان از هم جدا گردد و غربال شوند و شمار فراوانى از غربال بيرون خواهند افتاد.
( الغيبة للنعماني: ۲۰۴/۶ )
امام صادق عليه السلام :
إذا خرجَ القائمُ عليه السلام ،
خَرجَ مِن هذا الأمرِ، مَن كانَ يرى أنّهُ مِن أهلِهِ
و دخلَ فيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمسِ و القمرِ .
زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند ،
كسانى كه گمان مى شود از خاندان او هستند ، از صف آن حضرت خارج مى شوند
و افرادى به مانند خورشيد و ماه پرستان به صف او در مى آيند.
( الغيبة للنعماني : ۳۱۷ / ۱ )
رفتار امام با ستمگران، پس از قيام : 22
امام على عليه السلام :
لا يُعْطيهِمْ إلاّ السَّيفَ . يضَعُ السَّيفَ على عاتقِهِ ، ثمانِيَةَ أشْهُرٍ هَرَجا ؛
حتّى يَقولوا : و اللّه ِ ! ما هذا مِن وُلْدِ فاطمةَ ؛
لو كانَ مِن وُلْدِها ، لَرَحِمَنا !
با آنان جز با شمشير سخن نمى گويد.
هشت ماه پر آشوب، شمشير را از دوش خود فرو نمى گذارد؛
تا آن جا كه مى گويند: به خدا قسم ! اين مرد از فرزندان فاطمه عليها السلام نيست ؛
اگر از فرزندان او بود ، به ما رحم مى كرد .
( الملاحم و الفتن : ۱۴۰ / ۱۶۳ )
امام باقر عليه السلام :
لَو يَعلمُ النّاسُ ما يَصْنعُ القائمُ إذا خَرجَ ،
لأَحَبَّ أكثرُهُم أنْ لا يَرَوهُ ، مِمّا يَقتُلُ مِن النّاسِ ··· ؛
حتّى يقولَ كثيرٌ مِن النّاسِ : ليسَ هذا مِن آلِ محمّدٍ !
و لو كانَ مِن آلِ محمّدٍ ، لَرَحِمَ!
اگر مردم مى دانستند كه هرگاه قائم قيام كند ،
چقدر از مردمان [ظالم ] را مى كشد ، بى گمان بيشترِ آنان دوست داشتند كه او را نبينند ···؛
چندان كه بسيارى از مردم مى گويند : او از خاندان محمّد نيست ؛
اگر از خاندان محمّد بود ، رحم مى كرد .
( الغيبة للنعماني : ۲۳۳ / ۱۸ )
نوآورى قائم :23
امام باقر عليه السلام :
يَقومُ القائمُ بأمرٍ جديدٍ و كتابٍ جديدٍ و قضاءٍ جديد .
علَى العَربِ شديدٌ···و لا يأخذُهُ في اللّه ِ لَوْمةُ لائمٍ .
قائم عليه السلام مطلبى تازه، كتابى تازه و قضاوتى تازه مى آورد.
بر عربها سخت مى گيرد··· و در راه خدا به سرزنش هيچ نكوهش گرى توجه نمى كند .
( 4.الغيبة للنعماني : ۲۳۳ / ۱۹ )
جهان ، پس از ظهور امام مهدى عليه السلام :24
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إنّ في اُمّتي ، المَهديَّ يَخرُجُ . يَعيشُ خَمسا أو سَبْعا أو تِسْعا .
فَيَجيءُ إلَيهِ الرّجُلُ فيقولُ : يا مهديُّ ! أعْطِني ، أعطِني .
فيُجْثي لَه ثَوبَهُ ما اسْتَطاعَ أنْ يَحْمِلَهُ .
در ميان امّت من، مهدى قيام مى كند و پنج، يا هفت، يا نُه [ سال ] زندگى مى كند .
مرد است كه نزدش مى آيد و مى گويد : اى مهدى ! به من عطا كن، به من عطا كن
و آن حضرت لباس او را تا جايى كه بتواند بِبَرد [ از مال ] پُر مى كند.
( كنز العمّال : ۳۸۶۵۴ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
يكونُ في آخِرِ الزّمانِ خليفةٌ يَقْسِمُ المالَ و لا يَعدُّهُ .
در آخر الزمان خليفه اى خواهد آمد كه مال را بى شماره تقسيم مى كند.
( كنز العمّال : ۳۸۶۶۰ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
فيَمْلؤها ، عَدلاً و قِسْطا ، كما مُلِئتْ جَورا و ظُلما ، .
فلا تَمنَعُ السَّماءُ شَيئا مِن قَطْرِها و لا الأرضُ شَيئا مِن نَباتِها .
او زمين را ، همچنان كه آكنده از ستم و بيداد شده ، از عدل و داد مى آكند.
نه آسمان از فرو ريختن بركاتش دريغ مى ورزد و نه زمين از روياندن گياهانش .
( كنز العمّال : ۳۸۶۶۹ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
يَخرُجُ في آخرِ اُمّتي، المَهديُّ .
يَسْقيهِ اللّه ُ الغَيْثَ و تُخرِجُ الأرضُ نَباتَها
و يُعطَى المالُ صِحاحا و تَكْثُرُ الماشِيَةُ
و تَعْظُمُ الاُمّةُ .
در ميان واپسين امّتم، مهدى ظهور مى كند.
خداوند به او باران عطا مى كند، زمين گياهش را برمى روياند،
مال به يكسان و بى كم و كاست عطا مى شود، دامها و چارپايان زياد مى شوند
و امّت سربلند و بزرگ مى گردد.
( كنز العمّال : ۳۸۷۰۰ )
امام على عليه السلام :
لَو قَد قَامَ قائمُنا ، لأَنْزَلَتِ السَّماءُ قَطْرَها و لأخْرَجَتِ الأرضُ نَباتَها
و لَذَهَبتِ الشَّحْناءُ مِن قلوبِ العِبادِ و اصْطَلَحَتِ السِّباعُ و البَهائمُ ؛
حتّى تَمشيَ المرأةُ بينَ العِراقِ إلى الشّامِلا تَضَعُ قَدَمَيْها إلاّ علَى النَّباتِ و على رأسِها زِينَتُها (زِنْبيلُها) لا يَهِيجُها سَبُعٌ و لا تَخافُهُ .
اگر قائم ما قيام كند، آسمان بركت هاى خود را فرو مى ريزد و زمين گياهانش را مى روياند
و كينه و دشمنى از دلهاى بندگان رخت برمى بندد و درندگان و چرندگان با هم مى سازند ؛
تا آنجا كه زنِ زيور (/زنبيل) به سرعراق را تا شام مى پيمايد و جز بر سبزه ها گام نمى نهد و هيچ درنده اى آشفته و هراسانش نمى كند.
( بحار الأنوار : ۱۰ / ۱۰۴ / ۱ )
امام على عليه السلام :
يَعْطِفُ الهَوى علَى الهُدى ، إذا عَطَفوا الهُدى علَى الهَوى
و يَعْطِفُ الرّأْيَ علَى القرآنِ ، إذا عَطَفوا القرآنَ علَى الرّأْي ···
تُخرِجُ لَهُ الأرضُ أفالِيذَ كَبِدِها و تُلْقي إلَيهِ سِلْما مَقالِيدَها ؛
فَيُريكُمْ كيفَ عَدْلُ السِّيرةِ و يُحْيي مَيّتَ الكِتابِ و السُّنَّةِ .
خواسته ها را پيرو هدايت مى نمايد ، پس از آن كه هدايت را پيرو خواسته ها كردند
و رأى را تابع قرآن مى كند ، پس از آن كه قرآن را تابع رأى خود كردند ···
زمين ، پاره هاى جگر خود ( گنجينه هايش ) را براى او برون مى اندازد و كليدهاى خويش را تسليم او مى كند ؛
پس او روش عادلانه را به شما نشان مى دهد و كالبد بى جان كتاب و سنّت را جان [ دوباره ] مى بخشد.
( نهج البلاغة: الخطبة ۱۳۸)
امام زين العابدين عليه السلام :
إذا قامَ قائمُنا ، أذْهَبَ اللّه ُ عن شِيعتِنا العاهَةَ
و جَعلَ قلوبَهُم كَزُبَرِ الحديدِ
و جَعلَ قُوّةَ الرّجُلِ مِنهُم قُوّةَ أربَعينَ رجُلاً
و يكونونَ حُكّامَ الأرضِ و سَنامَها .
زمانى كه قائم ما قيام كند، خداوند آفت را از شيعيان ما مى زدايد
و دلهاى آنان را چون پاره هاى آهن [ سخت و تزلزل ناپذير] مى كند
و هر مرد آنان را قدرت چهل مرد مى دهد .
آنان فرمانروا و سالار جهان خواهند بود.
( مشكاة الأنوار : ۱۵۱ / ۳۶۶ )
امام باقر عليه السلام :
إذا قامَ القائمُ ، عَرَضَ الإيمانَ على كلِّ ناصِبٍ .
فإنْ دَخلَ فيهِ بِحَقيقةٍ ، و إلاّ ضَربَ عُنُقَهُ
أو يُؤدّيَ الجِزْيةَ كما يُؤدّيها اليومَ أهلُ الذِّمّةِ و يَشُدُّ على وَسَطِهِ الهِمْيانَ و يُخرِجُهُم مِن الأمْصارِ إلَى السَّوادِ .
زمانى كه قائم قيام كند ، ايمان را بر هر دشمن كينه توزى عرضه مى كند .
اگر از جان و دل ايمان نياورد ، گردنش زده مى شود
يا همچون ذمّيان امروز جزيه مى پردازد و به كمر او زنّار مى بندد و آنان را از شهرها به دشت ها مى فرستد.
( الكافي : ۸ / ۲۲۷ / ۲۸۸ )
امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه « و هر آن كه در آسمانها و زمين است، خواسته يا ناخواسته ، تسليم شد » ( آل عمران : ۸۳ ) ـ فرمود :
إذا قامَ القائمُ عليه السلام ، لا يَبقى أرضٌ ،
إلاّ نُودِيَ فيها بشهادةِ « أنْ لا إله إلاّ اللّه ُ و أنّ محمّدا رسولُ اللّه ِ . »
زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند ، سرزمينى باقى نمى ماند
كه در آن نداى « لا إله إلاّ اللّه و محمّد رسول اللّه » بلند نشود.
( تفسير العيّاشي : ۱ / ۱۸۳ / ۸۱ )
پس از قائم عليه السلام :25
امام على عليه السلام ـ آنگاه كه عبد اللّه بن حارث از ايشان پرسيد: از رخدادهاى پس از قائم خودتان به من خبر دهيد؟ ـ فرمود :
يا بنَ الحارثِ! ذلكَ شيءٌ ذِكْرُهُ ، مَوكولٌ إليهِ
و إنَّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله عَهِدَ إليَّ أن لا اُخْبِرَ بهِ إلاّ الحسنَ و الحُسينَ .
اى پسر حارث! سخن گفتن از اين موضوع ، به خود او وا گذار شده است
و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من سفارش فرمود كه در اين باره به كسى جز حسن و حسين چيزى نگويم .
( بحار الأنوار : ۶ / ۳۱۲ / ۱۰ )
میزان الحکمه،جلد اول.