تنگ چشمی در احادیث
۲۱ اسفند ۱۳۹۳ 0 اهل بیت علیهم السلامتنگ چشمى
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إيّاكُم و الشُّحَّ ؛ فإنّما هَلَكَ مَن كانَ قَبلَكُم بِالشُّحِّ ، أمَرَهُم بِالكِذْبِ فَكَذَبُوا ، و أمَرَهُم بالظُّلمِ فظَلَمُوا ، و أمَرَهُم بالقَطِيعَةِ فَقَطَعُوا .
از تنگ چشمى بپرهيزيد ؛ زيرا پيشينيان شما به سبب همين تنگ چشمى نابود شدند . تنگ چشمى ، آنها را به دروغ وا مى داشت ، و آنها هم دروغ مى گفتند . به ظلم و حق كشى وا مى داشت ، آنها حق كشى مى كردند، به بريدن پيوندهاى خويشاوندى دستور مى داد، پيوند خويشاوندى را مى بريدند .
امام صادق عليه السلام از پدر بزرگوارش عليهما السلام :
ما مَحَقَ الإيمانَ مَحقَ الشُّحِّ شَيءٌ ، ثُمّ قالَ : إنّ لِهذا الشُّحِّ دَبيبا كَدَبِيبِ النَّملِ و شُعَبا كَشُعَبِ الشِّركِ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هيچ چيز مانند تنگ چشمى، ايمان را از بين نمى برد . سپس فرمود : اين تنگ چشمى را حركتى است چون حركت مورچه و شعبه هايى است همانند شعبه هاى شرك .
امام على عليه السلام ـ
كيفَ دَفَعَكُم قَومُكُم عَن هذا المَقامِ و أنتُم أحَقُّ به ؟ ـ : أمّا الاستِبدادُ علَينا بهذا المَقامِ ، و نحنُ الأعلَونَ نَسَبا ، و الأشَدُّونَ برسولِ اللّه صلى الله عليه و آله نَوْطا ، فإنّها كانَت أثَرَةً شَحَّت علَيها نُفوسُ قَومٍ و سَخَتْ عَنها نُفُوسُ آخَرِينَ ، و الحَكَمُ اللّه ُ .
وقتى از ايشان سؤال شد : با اين كه شما از قوم خود به اين مقام (خلافت) سزاوارتريد ، چگونه شد كه آنها شما را از آن پس زدند؟ ـ فرمود : به زور گرفتن اين مقام از دست ما ، با آن كه ما از نظر نسب بالاتر و پيوند خويشى ما به رسول خدا صلى الله عليه و آله بيشتر و استوارتر است ، به اين سبب است كه خلافت امتيازى بود كه عدّه اى به آن آزمندى و زفتى نشان دادند و گروهى (اهل بيت) سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند و داور خداست .
امام باقر عليه السلام :
إنّ عَلِيّا عليه السلام سَمِعَ رَجُلاً يقولُ : الشَّحِيحُ أعذَرُ مِنَ الظالِمِ ، فقالَ : كَذَبتَ ؛ إنّ الظالِمَ يَتُوبُ و يَستَغفِرُ اللّه َ و يَرُدَّ الظُّلامَةَ على أهلِها، و الشَّحيحُ إذا شَحَّ مَنَعَ الزَّكاةَ و الصَّدَقةَ ··· و حَرامٌ على الجَنَّةِ أن يَدخُلَها شَحيحٌ .
امام على عليه السلام شنيد كه مردى مى گويد : تنگ چشم، عذرش پذيرفته تر از ظالم است ، به او فرمود ـ : اشتباه مى كنى ؛ زيرا ظالم ممكن است توبه و استغفار كند و حق را به حقدار برگرداند ، اما تنگ چشم از پرداخت زكات و صدقه دريغ مى كند . . . و وارد شدن تنگ چشم به بهشت حرام است .
تفسير القمىّ به نقل از فضل بن ابى قرّة :
رَأيتُ أبا عبدِ اللّه ِ عليه السلام يَطُوفُ مِن أوَّلِ اللَّيلِ إلى الصَّباحِ و هُو يقولُ : اللّهُمّ قِني شُحَّ نَفسِي ، فقلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ما سَمِعتُكَ تَدعُو بِغَيرِ هذا الدُّعاءِ؟! قالَ : و أيُّ شَيءٍ أشَدُّ مِنَ شُحِّ النَّفسِ؟! إنّ اللّه َ يقولُ : «و مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ المُفْلِحُونَ» .
امام صادق عليه السلام را ديدم كه از سرِ شب تا به صبح طواف مى كند و پيوسته مى گويد : خدايا! مرا از تنگ چشمىِ نفسم نگه دار . عرض كردم : فدايت شوم ، در طول اين مدت دعايى جز اين از شما نشنيدم؟ حضرت فرمود : از تنگ چشمى نفْس بدتر چيست ؟! خداوند مى فرمايد : «و كسانى كه از آزمندى نفْس خويش مصون مانند همانان رستگارانند» .
تفسير تنگ چشمى و تنگ چشم
امام حسن عليه السلام ـ در پاسخ به پرسش پدرش از او درباره تنگ چشمى ـ فرمود :
أن تَرى ما في يَدَيكَ شَرَفا و ما أنفَقتَ تَلَفا .
تنگ چشمى آن است كه آنچه را دارى مايه شرافت پندارى و آنچه را انفاق كنى ، تلف شده و بر باد رفته انگارى .
امام صادق عليه السلام :
إنّما الشَّحِيحُ مَن مَنَعَ حَقَّ اللّه ِ ، و أنفَقَ في غَيرِ حَقِّ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ
تنگ چشم كسى است كه حق خدا را نپردازد و در راهى جز حق خداوند عزّ و جلّ خرج كند .
امام صادق عليه السلام :
الشُّحُّ أشَدُّ مِنَ البُخلِ ، إنَّ البَخِيلَ يَبخَلُ بما في يَدِهِ ، و الشَّحِيحَ يَشُحُّ عَلى ما في أيدِي الناسِ و على ما في يَدِهِ ، حتّى لا يَرَى في أيدِي الناسِ شَيئا إلاّ تَمَنّى أن يكونَ لَهُ بالحِلِّ و الحَرامِ ، لا يَشبَعُ و لا يَنتَفِعُ بما رَزَقَهُ اللّه ُ .
تنگ چشمى ، بالاتر و بدتر از بخل است ؛ زيرا بخيل نسبت به آنچه خود دارد بخل مى ورزد ، اما تنگ چشم هم به مال مردم و هم به مال خودش بخل مى ورزد ، تا جايى كه هر چه دست مردم مى بيند آرزو مى كند كه ، به حلال يا حرام ، از آن او باشد ؛ از آنچه خدا روزيش كرده نه سير مى شود و نه سودى بر مى گيرد .
تنگ چشم ترين مردم
امام على عليه السلام ـ در پاسخ به اين سؤال كه تنگ چشم ترين مردم كيست ـ فرمود :
مَن أخَذَ المالَ مِن غَيرِ حِلِّهِ فَجَعَلَهُ في غَيرِ حَقِّهِ .
كسى كه مال را به ناروا به دست آورد و نابجا خرجش كند .
میزان الحکمه،جلد پنجم.