چرایی و چگونگی زدن زن توسط شوهر در بحث نشوز
۱۷ آذر ۱۳۹۳ 0 فرهنگ و اجتماعدر قرآن به مردان حق داده كه زنان را بزنند!! آيا اين مطلب با حفظ حقوق و کرامت زن، منافاتی ندارد؟
ابتدا بايد توجه داشت كه مقصود از «ضرب»، زدن با چوب و شلاق و يا زدن بی قيد و شرط نيست؛ بلكه در موارد نشوز و نافرمانى است، آن هم پس از تأثير نكردن 1. موعظه و نصيحت و 2. جدایی در بستر است.
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلىَ النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلىَ بَعْضٍ وَ بِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّلِحَتُ قَنِتَاتٌ حَفِظَتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَ الَّاتىِ تخََافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فىِ الْمَضَاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُواْ عَلَيهِْنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كاَنَ عَلِيًّا كَبِيرً (نساء، آیه 34)
«... و [امّا] آن دسته از زنان را كه از سركشى و مخالفتشان بيم داريد، پند و اندرز دهيد! [و اگر موثر واقع نشد] در بستر از آنها دورى نماييد و [اگر هيچ راهى جز شدت عمل، براى وادار كردن آنها به انجام وظايفشان نبود] آنان را تنبيه كنيد و اگر از شما پيروى كردند، راهى براى تعدّى بر آنها نجوييد [بدانيد] خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است [و قدرت او، بالاترين قدرتهاست]».
پس از آنكه اعلام می دارد مسئوليت اداره و تأمين نيازهاى زن بر عهده مرد است، دستوراتى را در رابطه با چگونگى برخورد با بعضى از مشكلات در روابط زناشويى بيان می دارد.
در اين رابطه نكاتى چند قابل توجه است:
1. نشوز چیست؟
اين آيه، در مورد «نشوز» است؛ يعنى آنكه زن بدون هيچ عذر موجّهى در مقابل مرد، تمکین نکند. پس اگر زنى از انجام كارهاى خانه، بچه دارى و... سر باز زند، شرع مقدّس هيچ حقّى براى مرد در برابر آن قرار نداده و حكم مزبور صرفاً اختصاص به مورد «نشوز» دارد؛ نه هرگونه نافرمانى از دستورات شوهر.
2. حل مشکلات زوجین در داخل خانه:
«نشوز» مسلماً امرى برخلاف حقوق مرد است و براى مقابله با آن، بهترين راه اين است كه قبل از مراجعه به ديگران، مشكل را در داخل خانه حل كرد؛ ولى اگر چنين چيزى ميسّر نبود، نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن ديگران می رسد كه در آيه بعد، سالمترين راه آن عنوان شده است.
3. راه حل مسئله «نشوز»:
حل مسئله «نشوز» در داخل خانه به اشكال مختلفى انجام پذير است. خداوند از ملايمترين راهها شروع كرده و در صورت تأثيرگذارى آن، مراتب بالاتر را اجازه نداده است؛
- در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز كرده است. چنين روشى، حكيمانه ترين شيوه در حل مشكلات زوجين است؛ با اين حال اگر زنى در برابر اندرزها و نصيحتهاى شوهر سر تسليم فرود نياورد و همچنان بر تخلف از حقوق زوج پايدارى ورزيد، چه بايد كرد؟
- در اينجا خداوند راه دومى را پيشنهاد كرده است كه از حد برخورد منفى عاطفى، بالاتر نمی رود و آن جدایی از همسر در بستر است. پس اگر مشكل حل شد، ديگر كسى حق پيمودن راه سوم را ندارد؛ اما اگر زن در چنين وضعيتى نيز سرسختى نشان داد و حاضر به تأمين حقوق طرف مقابل نگرديد، چه بايد كرد؟
- در اين رابطه چند راه قابل تصور است:
الف. مرد حقوق خود را ناديده انگارد و در مقابل نشوز زن به كلّى ساكت شود؛ هر چند ساليان دراز اين برنامه ادامه يابد!
چنين چيزى براساس هيچ منطقى قابل قبول نيست و اختصاص به مرد هم ندارد؛ يعنى، در هيچ يك از نظامهاى حقوقى جهان، نمی توان صاحب حقى را مجبور كرد در برابر حقوق خود ساكت شود و دم نزند. بلى از نظر اخلاقى ـ آن هم در مواردى خاص ـ می توان چنين توصيه اى كرد؛ ولى نبايد بين مسئله حقوقى و اخلاقى خلط كرد. از طرف ديگر نشوز زن تنها به ضرر شوهر نيست؛ بلكه غالباً تمام خانواده و چه بسا شخص زن نيز در اين رابطه آسيب می بيند. از اين رو بر مرد لازم است به عنوان مدير كانون خانواده، كنترل هدايتگرانه و سازنده بر رفتار زن داشته باشد.
ب. راه ديگر آن است كه مرد از هر طريق ممكن، حقوق خود را استيفا كند.
شارع اجازه چنين چيزى را نداده، و براى استيفاى حق روشهاى معينى وضع كرده است؛ زيرا محدود نساختن شيوه هاى احقاق حق و اصلاح مشكل، موجب روا داشتن ستمهاى زيادى به زن می شود و مفاسد و مظالم ديگرى به بار می آورد.
ج. راه سوم آن است كه مرد با مراجعه به ديگران ـ اعم از مراجع قضايى يا افراد ذی نفوذ ديگر ـ حقوق خود را استيفا كند.
چنين چيزى اگر چه ممكن است حق مرد و ديگر اعضاى خانواده را تأمين كند؛ ولى با امكان حل مشكل در داخل خانه، بهتر است مسئله به بيرون كشيده نشود؛ زيرا بروز مسائل داخل خانه به خارج، آسيبهاى فراوانى براى حيثيت خانواده به بار می آورد. از اين رو خداوند حكيم، راه حل خارجى را به عنوان آخرين راه ممكن پيشنهاد می كند.
د. راه چهارم آن است كه مرد اندكى قاطعانه تر از برخورد منفى عاطفى، برخورد كند.
در اين راستا و به عنوان آخرين راه ممكن جهت حل مشكل در داخل منزل، مسئله «ضرب» مطرح شده است. البته در اينجا نيز مسئله حدودى دارد كه هرگز با آنچه در اذهان عمومى يا تبليغات مسموم مطرح می شود، سازگارى ندارد.
4. نحوه زدن:
«... والضرب بالسواك و شبهه ضربا رقيقا»؛
«زدن بايد با وسايلى مانند مسواك و امثال آن باشد؛ آن هم با مدارا و ملايمت». (بحارالانوار، ج 104، ص 58؛ الميزان، ج 5، ص 349)
حديث ياد شده به خوبى نشان می دهد كه «ضرب»، بايد در پايينترين حد ممكن باشد و نبايد اندك آسيبى بر بدن وارد كند. وسيله اى كه در اين روايت اشاره شده، چوبى بسيار نازك مانند مسواك و سبك و كم ضربه است و شيوه زدن نيز بايد ملايم و خفيف باشد؛ به طورى كه حتى رنگ پوست، اندك تغييرى نكند.
علامه طباطبايى نيز می فرمايد: روايات در زمينه رفتار نيكو و كريمانه با زنان، از پيامبر اکرم (ص) و اميرالمؤمنين (ع) از منابع روايى معتبر شيعه و اهل سنّت، فراوان نقل شده است كه از مجموع اينها می توانيم موضع اسلام در قبال زنان را كه سرشار از تكريم، محبت و معاشرت نيكو است استفاده نماييم. (الميزان، ج5، ص 351 - 349.)
5. زدن، حکمی موقت است:
نكته ديگر آنكه دستور فوق، جنبه موقت و گذرا دارد و نبايد پيوسته باشد؛ زيرا به دنبال اين عمل، دو واكنش احتمال می رود:
- يكى آنكه زن به حقوق مرد وفادار شود. در اين صورت قرآن می فرمايد:
«فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً»؛
«اگر به اطاعت درآمدند، بر آنان ستم روا مداريد».
- واكنش احتمالى ديگر، آن است كه همچنان سرسختى نشان دهد و كانون خانواده را گرفتار تزلزل و بی ثباتى كند. در اين رابطه در آيه بعد می فرمايد:
«وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَمًا مِنْ أَهْلِها إِنْ يُريدا إِصْلاحًا يُوَفِّقِ اللّهُ بَيْنَهُما إِنَّ اللّهَ كانَ عَليمًا خَبيرًا»؛ (نساء، آيه 35)
«اگر از جدايى و شكاف ميان آن دو (همسر) بيم داشته باشيد، يك داور از خانواده شوهر و يك داور از خانواده زن انتخاب كنيد [تا به كار آنان رسيدگى كنند]. اگر اين دو داور، تصميم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق و سازش آنها با يكديگر كمك می كند؛ زيرا خداوند، دانا و آگاه است [از درون همه خبر دارد]».
بر اين اساس در آخرين مرحله، گشودن گره را به دست نزديكان و بستگان قرار می دهد تا ابتدا پاى قانون و مراجع قانونى به ميان نيايد؛ بلكه كار به نزديكان و خويشان سپرده شود. آنان نيز با برخوردهاى عاطفى و بررسی هاى عقلانى، حتی الامكان مشكل را با صفا و صميميت حل كنند و خداوند نيز در توفيق اصلاح، آنان را يارى می دهد. اين از لطايف احكام و دستورات نورانى قرآن است تا مسئله با سلامت هرچه بيشتر، روال خود را طى كند و براى اينكه حقى از هيچ يك از طرفين زايل نشود و تبعيضى رخ ندهد، دستور می دهد كه از جانب هر طرف، حَكَمى برگزيده شود و آنان با رعايت حقوق و مصالح طرفين، مشكل را برطرف كنند. در اين حكم، شرايط زير ديده می شود:
- اين حكم اختصاص به مورد سرپيچى زن از تكليف خود و حقوق مسلّم مرد دارد؛ حقوقى كه زن با پيمان ازدواج، وفادارى خود را نسبت به آن ابراز كرده است.
- اولويت حل مشكل در داخل خانه.
- حل اختلاف با رعايت مراتب؛ موعظه، روگردانى و تنبيه انجام پذيرد.
- زدن نبايد موجب كمترين آسيبى بر بدن زن شود.
- موقّتى است؛ يعنى، چه داراى نتيجه مثبت باشد و چه منفى، بايد به زودى از آن دست كشيد.
در پايان گفتنى است ديدگاه كلى اسلام نسبت به زدن همسر، نگرشى منفى است و سخنان زيادى در نهى از اين عمل وارد شده است، ضمن اینکه باید توجه داشت این دستورات در زمانى بيان شده كه خشونت عليه زنان، از توهين و فحاشى گرفته تا ضرب و جرح و حتى قتل، رواج داشت و اسلام آنها را تحريم كرد؛ بعضى از اين روايات عبارت است از:
6. نهی از زدن زن در اسلام:
- پيامبر (ص) فرمود: «من در شگفتم از كسى كه زن خود را می زند؛ در حالى كه خودش براى كتك خوردن سزاوارتر است! زنانتان را نزنيد كه قصاص دارد». (بحارالانوار، ج 100 باب احوال الرجال والنساء، ص 249)
- امام صادق (ع) از پدرش روايت كرده است: «وقتى با زنى ازدواج می کنيد، احترامش كنيد؛ او مايه آرامش شما است. زنان را آزار ندهيد و حقوق آنان را ضايع نكنيد». (بحارالانوار، ج 100، ص 224)
- آخرين چيزى كه به وقت وفات از رسول خدا شنيدند كه در زير زبان می گفت، سه سخن بود: «نماز بر پاى داريد و مراقب حقوق بردگان باشيد و ستم نكنيد. خدا را خدا را درباره زنان كه در دست شمايند. با زنانتان نيكو زندگى كنيد و حريم آنان را نگاه داريد». (تحف العقول، ص 334)
7. نشوز مردان:
نشوز مردان نيز حرام و مستوجب كيفر است و از اين جهت تفاوتى بين زن و مرد نيست. البته به جهت ضعف جسمانى زن و نيز رعايت ملاحظات روانشناختى مديريت و نيز ادامه زندگى، راهكار آن توسّل به داورى بزرگان خويشاوند و دستگاه قضايى است.
برگرفته از:
حق زدن زن توسط شوهر در قرآن، سایت پرسمان دانشجویی