جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص243
من جرى فى عنان امله عثر باجله. «هر كه همراه آرزوى خويش تازد مرگش به سر در اندازد.»
ابن ابى الحديد در شرح اين سخن مى گويد: در مباحث گذشته سخنان بسيارى در مورد آرزو گفته ايم و اينك برخى ديگر مى گوييم. امام حسن عليه السّلام فرموده است: اگر در باره مرگ و مسير آن بينديشى، آرزو و فريب آن را فراموش مى كنى، تقدير كنندگان براى خود پندارها دارند و سرنوشت مى خندد.
ابو سعيد خدرى روايت مى كند كه اسامة بن زيد كنيزكى را به صد دينار خريد كه پس از يك ماه آن را بپردازد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: آيا از اسامه شگفت نمى كنيد كه چيزى را يك ماهه خريدارى مى كند همانا كه اسامه دراز آرزوست.
ابو عثمان نهدى گويد: به حدود يكصد و سى سالگى رسيده ام، هيچ چيز نيست كه در آن كاستى نيافته باشم مگر آرزويم كه همچنان بر حال خود است.
شاعرى چنين سروده است: «مى بينمت كه روزگار، حرص تو را بر دنيا مى افزايد، گويى كه نمى ميرى، آيا حد و نهايتى دارى كه اگر روزى بر آن برسى، بگويى مرا بس است و خشنود شدم». ديگرى گفته است «هر كس آرزوها را آرزو كند و در آن غرقه شود پيش از رسيدن به آرزويش مى ميرد...».
افزودن دیدگاه جدید