جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص218
و قال عليه السّلام: من شكا الحاجة الى مؤمن فكانّما شكاها الى الله، و من شكاها الى كافر فكانما شكا الله. و فرمود: «هر كس نياز خود را به مؤمنى شكايت برد، گويى به خداوند شكايت برده است و هر كس به كافرى شكايت برد، گويا از خدا شكايت كرده است.»
در مورد شكايت از احوال و ناخوشايند بودن آن پيش از اين سخن گفته شد. اين سخن امير المؤمنين عليه السّلام دلالت بر آن دارد كه شكايت احوال به مؤمن كراهت ندارد و آن را به غير مؤمن مكروه دانسته است و اين مذهب دينى و غير از مذهب عرفى است و بيشترين مقصد و روش آن حضرت در گفتارش منطبق بر دين و پارسايى و اسلام است و گويى در اين سخن خويش شكايت به مؤمن را همچون شكايت به خداوند سبحان دانسته است كه انسان به مؤمن شكايت نمى كند مگر اينكه شكايت او از خشم و دلگيرى خالى است و به كافر شكايت نمى كند مگر اينكه شكايت او آميخته با دلتنگى و گله مندى است و در نتيجه اين دو حالت با يكديگر فرق دارد.
افزودن دیدگاه جدید