وَ قَالَ (علیه السلام): اتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِينَ، فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ.
و فرمود (ع): از گمانهاى مؤمنان بپرهيزيد، زيرا خداوند حق را بر زبانهاى ايشان نهاده است.
و آن حضرت فرمود: از گمانهاى اهل ايمان پروا كنيد، كه خداوند حق را بر زبان آنان نهاده است.
ارزش گمان مؤمن (اخلاقى، معنوى):و درود خدا بر او، فرمود: از گمان مؤمنان بپرهيزيد كه خدا حق را بر زبان آنان قرار داده است.
[و فرمود:] از گمانهاى مردم با ايمان بپرهيزيد كه خدا حق را بر زبان آنان نهاده است.
امام عليه السّلام (در باره زيركى مؤمن) فرموده است:از گمانهاى مؤمنين بپرهيزيد (بآن اهميّت دهيد) كه خداوند حقّ و راستى را بر زبانهاى آنان قرار داده (پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرموده است: «اتّقوا فراسة المؤمن فإنّه ينظر بنور اللّه» يعنى از زيركى مؤمن و درك او باطن را از ظاهر بپرهيزيد و گفته او را درست پنداريد زيرا او بنور خدا و آنچه او به زبانش افاضه مى فرمايد نگاه ميكند و مى گويد).
امام عليه السلام فرمود: از فراست و گمان افراد باايمان برحذر باشيد، زيرا خدا حق را بر زبان (و فكر) آنها قرار داده است.
فراست مؤمن:امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته اى درباره افراد باايمان اشاره كرده، مى فرمايد: «از فراست و گمان افراد باايمان برحذر باشيد، زيرا خدا حق را بر زبان (و فكر) آنها قرار داده است»؛ (اِتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِينَ، فَإِنَّ اللّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ).به يقين قلب مؤمن همچون آيينه صاف و بى زنگارى است كه چهره حقايق در آن منعكس مى شود و به همين دليل گاه از آينده و از امور پنهانى موجود آگاه مى شوند. اين سخن شبيه چيزى است كه از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نقل شده و در ذكر سند اين حكمت به آن اشاره كرديم كه مى فرمايد: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً يَعْرِفُونَ النَّاسَ بِالتَّوَسُّمِ؛ خدا بندگانى دارد كه مردم را با هشيارى خاص خود مى شناسند و از خفاياى كار آنها باخبر مى شوند» و در جاى ديگر مى فرمايد: «اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُوْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ؛ از فراست و هشيارى افراد باايمان بپرهيزيد، چراكه آنها با نور خدا نگاه مى كنند».هدف از بيان اين مطلب آن است كه افراد، در پنهانى نيز كارهاى خلاف انجام ندهند، زيرا دوستان باايمان آنها كه با نور الهى نگاه مى كنند ممكن است از آن باخبر شوند و آبرويشان نزد آنها بريزد. نيز مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه از توطئه كردن درباره مؤمنان بپرهيزيد زيرا ممكن است آنها از چهره و حركات شما به توطئه هايتان پى ببرند و ترفندها را نقش بر آب كنند و شكست توأم با ذلت نصيبتان گردد.اين گفتار حكيمانه را بارها در زندگى خود نيز تجربه كرده ايم كه افراد باايمان و پرهيزكار، فراست فوق العاده اى دارند و از نقشه هاى پنهانى آگاه مى شوند. بعضى از فقهاى اهل سنت تا آنجا دراين باره پيش رفته اند كه گفته اند: از طريق فراست و هشيارى مى شود براى اثبات حق در مقام قضاوت استفاده كرد. از «ابن قيّم» نقل شده است كتاب مخصوصى دراين باره تأليف كرده و نام آن را «الطرق الحكمية او الفراسة المرضية» نهاده است. ولى ازنظر فقه اماميه مسلم است كه با حدث و تخمين، هرچند قوى باشد نمى توان داورى كرد و قاضى فقط بايد به مرحله علم و يقين برسد تا بتواند حكم كند و ما معتقديم قاضى حتى به هر علم و يقينى نيز نمى تواند در صادر كردن حكم قناعت كند، بلكه بايد علم و يقينى باشد كه از مبادى حسّيه يا مبادى قريب به حس استفاده مى شود، همانگونه كه در قضاوتهاى اميرمؤمنان على عليه السلام وارد شده است.شايد سؤال شود كه قرآن مجيد بارها ظن و گمان را بى اعتبار شمرده ومى فرمايد: «(إِنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِى مِنَ الْحَقِّ شَيْئآ)؛ ظن و گمان، انسان را هرگز از حق بى نياز نمى كند». همين سؤال در علم اصول درباره حجيت ظن خاص و عام و تقابل آن با اين آيات قرآنى نيز مطرح شده و پاسخ داده اند كه مراد از آيات پيش گفته اوهام وگمانهاى بى پايه اى است كه مشركان و غير مشركان براى خود درست مى كردند و بر اساس آن گاهى فرشتگان را دختران خدا مى دانستند و گاه حلال وحرامهايى درست مى كردند و به خدا نسبت مى دادند؛ اما گمانهايى كه پايه واساس داشته باشد و از نور الهى سرچشمه گيرد، حساب جداگانه اى دارد، هرچند مؤمنان با اين گمانها درباره كسى قضاوت قطعى نمى كنند؛ اما به وسيله آن احتياطات لازم را رعايت مى كنند مبادا صدمه اى از دشمن به آنها يا جامعه اسلامى برسد.شايان توجه است كه در روايتى ذيل آيه شريفه «(إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ)؛ در اين سرگذشت (عبرت انگيز) نشانه هايى است براى هشياران» كه خداوند آن را بعد از ذكر آيات مربوط به قوم لوط و عذاب آنها فرموده، امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «متوسمين، امامان هستند». و از اميرمؤمنان على عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله الْمُتَوَسِّمَ وَأَنَا مِنْ بَعْدِهِ وَالاَْئِمَّةُ مِنْ ذُرِّيَّتِي الْمُتَوَسِّمُونَ؛ متوسم، پيامبر بود و بعد از او منم و امامان از دودمان من». روشن است كه منظور از اين روايات، تخصيص دادن مفاد آيه به امامان نيست، بلكه آنها مصداق اتَم و اكمل آن بوده اند؛ مانند بسيارى از تفسيرهاى ديگرى كه در ذيل آيات قرآن آمده است.
امام (ع) فرمود: «اتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِينَ- فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ»:مؤمن ممكن نيست در مورد تصفيه نفس خود، و كمال استعداد نفس براى انديشه درست نزديك به حدس، و شكوفايى در پرتو حقيقت، خطا كند. همان طورى كه پيامبر (ص) فرموده است: «از هوشيارى مؤمن بترسيد كه او به وسيله نور خدا مى نگرد، پس خداى سبحان صورت آن حق را بر زبانش جارى مى سازد و او آن را بر زبان مى راند».عبارت: «فانّه...» مقدّمه صغرا براى قياس مضمرى است كه كبراى مقدّر آن چنين است: و هر كه اين طور باشد، بايد از حدس او پرهيز كرد، و اين عبارت امام (ع) هشدارى است براى كسى كه نيّت شرّى دارد، تا از ترس گمانهاى مؤمنان، از نيّتش برگردد.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 397
الثامنة و التسعون بعد المائتين من حكمه عليه السّلام:(298) و قال عليه السّلام: اتّقوا ظنون المؤمنين، فإنّ اللَّه تعالى جعل الحقّ على ألسنتهم. (82305- 82293)
المعنى:قد حذّر عليه السّلام في هذا الكلام من الورود في مورد يجلب سوء ظنّ أهل الايمان حتّى يصحّ لهم إظهاره باللّسان، فانه إذا بلغ الأمر إلى هذا الحدّ لا يمكن دفعه لوجهين:1- أنّ المؤمن ينظر بنور اللَّه و قد أمر النبيّ صلّى اللَّه عليه و آله بالحذر عن فراسته، فيصيب ظنّه الحقّ.2- أنّه لا ينطق إلّا باذن من اللَّه و لا يرتكب الغيبة و البهتان، لأنهما ينافي العمل بموجب الايمان، فلا بدّ من الحذر عن إظهار ما يوجب سوء الظنّ للمؤمنين.الترجمة:فرمود: بپرهيزيد از گمان مردم با إيمان، زيرا خداوند حق و حقيقت را، بزبان آنان روان كرده است.مكن مؤمنان را بخود بدگمان كه حق از خداشان روان بر زبان
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص91
اتقوا ظنون المؤمنين، فانّ الله تعالى جعل الحق على السنتهم. «از گمانهاى مردم مؤمن بترسيد كه خداوند حق را بر زبانهاى ايشان قرار داده است.»