شعر یادگار خیمه های سوخته
۰۵ آذر ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلامزينب! اى شيرازهى ام الكتاب
اى به كام تو، زبان بو تراب
اى بيانت سر به سر طوفان خشم
نوح مى دوزد به طوفان تو چشم
در كلامت؛ هيبت شير خدا
در زبانت، ذو الفقار مرتضى
خطبه هايت كرد اى اخت الولى!
راستى را، كار شمشير على
جان ز تنها بردهيى از اسْكُتُوا
اى تو روح آيهى: لا تَقْنَطُوا
چون شنيد آواى خشمت را جرس
شد تهى از خويش و افتاد از نفس
زينب! اى شمع تمام افروخته
يادگار خيمه هاى سوخته!
بازگو از كربلاى دردها
قصه ى نامردها و مردها
بازگو از باغهاى سوخته
نخلهاى سر به سر افروخته
بازگو از كام خشك مشكها
گريه ها و ناله ها و اشكها
بازگو از مجلس شوم يزيد
و آن تلاوتهاى قرآن مجيد
بازگو از آن سر پر خاك و خون
لاله رنگ و لاله فام و لالهگون
ماجراى آن گل خونين دهان
و آن لب پر خون ز چوب خيزران
با دل تنگ تو اين غمها چه كرد؟!
دردها و داغ ماتمها چه كرد؟
شاعر: محمد علی مجاهدی
منبع: دانشنامه ى شعر عاشورايى انقلاب حسينى در شعر شاعران عرب و عجم، مرضيه محمدزاده، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ج2،صص1386-1387.